شاعر افغانستانی: "مهاجرت" منجر به خلق شعر ویژه‌ای در ادبیات فارسی شد

11:12 - 16 آذر 1395
کد خبر: ۲۵۱۹۲۷
زهرا حسین‌زاده شاعر افغانستانی با ارزیابی وضعیت ادبیات افغانستان و جایگاه شعر مهاجرت، گفت: مهاجرت و آواره بودن برای ما شعر ویژه‌ای را به وجود آورده که غم و تجربه‌ای خاص در آن است به نحوی که در شعر دوستان ایرانی وجود ندارد.
شاعر افغانستانی: به گزارش سرویس بین الملل زهرا حسین زاده شاعر افغانستانی ساکن ایران، با بیان این‌که وضعیت ادبیات افغانستان رو به رشد است، گفت: با توجه به تغییر شرایط در افغانستان و پیوستن شاعران جوان‌تر به دایره ادیبان، فکر می‌کنم وضعیت ادبیات در این کشور روند رو به رشدی دارد.
 
وی گفت: این شاعران به دلیل وجود فضای مجازی و ترجمه‌هایی که از ایران به افغانستان رفته است، با ادبیات روز آشنایی بیشتری دارند و با زاویه دیدهای تازه‌ای که دارند ادبیات را به سطح متعالی نزدیک‌تر می‌کنند.
 
شاعر افغانستانی خاطرنشان کرد: شاعران مهاجر و آثار آن‌ها در روند رو به رشد ادبیات افغانستان و شاعران جوان بی‌تأثیر نبوده است، شاعران و نویسندگان مهاجر با تشکیل انجمن‌ها و نهادهای ادبی در شهرهای مختلف الگویی برای جوانان شده‌اند و  در کل وضعیت ادبیات افغانستان امیدوارکننده است.  
 
حسین‌زاده درباره چالش و مشکلات ادبیات افغانستان گفت: چالش ادبیات ما در دایره ارزش‌ها رقم می‌خورد، بسته به این‌که شاعران به چه چیزی بیشتر اهمیت ‌دهند، شعر گفتن در افغانستان تحت تأثیر مسائل جاری این کشور است.
 
شاعر افغانستانی گفت: در دوره‌های مختلف به  شعر مقاومت، سیاسی و اجتماعی بیشتر توجه شده است و به شعر عاشقانه کمتر، به طور مثال طی سال‌هایی که من مهاجر شدم ادبیات جهاد و مقاومت را پررنگ دیدم و حیطه عاشقانه و اجتماعی را دچار چالش. بعد از اتمام جنگ، شعرهای عاشقانه و اجتماعی فراوان شد اما شعرهای آیینی دچار بحران.
 
وی درباره وضعیت ادبیات کودکان افغانستان نیز گفت: پیرامون ادبیات کودک و نوجوان تا هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و شاعران و نویسندگان ما به طور خاص و حرفه‌ای در این عرصه فعالیت نمی‌کنند، برخی از آن‌ها مجموعه‌ای از آثار خود را به این ژانر ادبی اختصاص داده‌اند و تا حدودی دغدغه ادبیات کودکان را دارند مانند محمدحسین محمدی.
 
این شاعر با بیان این‌که یکی از نیازهای ادبیات افغانستان پرداختن به ادبیات کودکان است تصریح کرد: ادبیات افغانستان در حیطه کودکان دستش خالی است اما در ایران به وفور شاهد آثاری در حوزه ادبیات کودکان هستیم.
 
وی دلیل نپرداختن به ادبیات کودکان در افغانستان  را جدی نگرفتن این رده سنی دانست و ادامه داد: به خاطر جنگ‌هایی که طی سال‌های مختلف در این کشور بوده فرصتی برای ورود تخصصی به این حوزه ایجاد نشده است.
 
حسین زاده بیان کرد: اگر به شعر بزرگسالان پرداخته شده به دلیل پشتوانه‌هایی است که از سال‌های قبل وجود داشته است. در ایران شاعرانی مانند  مصطفی رحماندوست و افسانه شعبان‌نژاد در این عرصه پیشگام شدند اما در افغانستان چنین نیست.
 
حسین‌زاده ادامه داد: دوستان افغانستانی فکر نمی‌کردند که ادبیات کودکان  مسئله‌ای جدی باشد و یا بخواهد در این کشور مورد توجه قرار بگیرد به این دلیل به این سمت پیش نرفتند.
 
وی با اشاره به این‌که ادبیات کودکان در افغانستان مظلوم واقع شده است اظهار کرد: هنرمندان گاهی منفعت‌طلب هستند و احساس می‌کنند دنبال چیزی باید باشند که توجه عموم را به خود جلب کند که ادبیات کودک این سود را به همراه ندارد.
 
این شاعر با تأکید بر این‌که ادبیات کودکان مسئله‌ای نیست که شاعر به آن فراخوانده شود گفت: باید ذوق گفتن شعر در مورد کودکان وجود داشته باشد. من به شعر کودک در آینده افغانستان امیدوار نیستم.
 
حسین زاده با بیان این‌که  ادبیات ایران و افغانستان تفاوتی ندارند گفت: زبان ایران و افغانستان  با وجود تفاوت در لهجه زبانی یگانه‌ است؛ فقط واژگانی در افغانستان استفاده می‌شود که در گذشته ادبیات ایران به کار می‌رفته و در افغانستان حفظ شده اما در ایران از بین رفته است.
 
شاعر افغانستانی افزود: شاید تفاوت جدی ادبیات ایران و افغانستان در محتوای شعر باشد، ما دغدغه‌، مسائل متفاوت و خاصی داریم که در محتوای شعر ما تفاوت ایجاد می‌کند، به طور مثال جنگ‌های داخل افغانستان و ادامه‌ آن‌ها یا مسائل مربوط به حقوق زنان سوژه‌های متفاوت به شعر افغانستان می‌دهد.
 
وی خاطرنشان کرد: مهاجرت و آواره بودن برای ما شعر ویژه‌ای را به وجود آورده که غم و تجربه‌ای خاص در آن است به نحوی که در شعر دوستان ایرانی وجود ندارد.
 
حسین زاده درباره تأثیر ادبیات ایران بر ادبیات افغانستان گفت: منصفانه بخواهم بگویم  ادبیات ایران بر ادبیات افغانستان تأثیرگذار بوده است به‌خصوص بر روی شاعران مهاجر که در ایران حضور داشتند.
 
ویافزود : نویسندگان مهاجر با ادبیات جهان از طریق ترجمه‌های ایرانی آشنا شدند، آشنایی با شاعران ایرانی و الگو قرار دادن آن‌ها و حضور در محافل ادبی ایران اثر خوبی داشته است و در ادامه مسیر، شاعران داخل افغانستان از شاعران مهاجر الگو گرفتند.
 
 
این شاعر درباره تأثیرگذاری برنامه‌های مشترک ایران و افغانستان  بر ادبیات افغانستان تصریح کرد: خیلی زود است که به دنبال نتیجه و تأثیر این برنامه‌ها بر وضعیت ادبیات افغانستان باشیم.

 
حسین زاده گفت: تنها در دو سال اخیر، دوستان ایرانی توجه جدی به برگزاری این‌گونه برنامه‌ها نشان داده‌اند؛ به طور مثال در دوره‌های قبل جشنواره شعر فجر، شاعران مهاجر، حضور چندانی نداشتند اما سال گذشته ویژه‌برنامه‌ای در حاشیه شعر فجر برای شاعران افغانستانی درنظر گرفته‌ شده بود.
 
وی در گفت‌وگو با ایسنا افزود: برنامه‌های مشترک تقریبا نو است و در حد مقدمه، که می‌تواند در آینده نتیجه مثبت داشته باشد. این اتفاقات اگر در سال‌های گذشته رخ می داد اکنون شاهد به ثمر رسیدن و تأثیرگذاری آن‌ها بودیم.
 
حسین‌زاده با بیان این‌که دوستان ایرانی در سال‌های اخیر در حوزه شعر آیینی حمایت بیشتری داشتند اظهار کرد: به دلیل حمایت دوستان ایرانی از این مقوله، اتفاقات خوبی در داخل افغانستان افتاده است و دوستان ما در این کشور ویژه‌برنامه شعر عاشورایی برگزار می‌کنند.

 
وی با ابراز امیدواری برای ادامه داشتن برنامه‌های مشترک گفت: به دلیل تأثیرگذاری سیاست بر ادبیات نمی‌توان این مسئله را پیش‌بینی کرد زیرا در مقطعی‌ مقوله‌ای پررنگ است و توجهات به آن بیشتر است اما امیدوارم این مقدمه تا زمانی که نتیجه نداده است ادامه پیدا کند؛ هرچند این امیدواری من با شک و تردید همراه است.
 
این شاعر این کتاب‌ها را برای آشنایی با فضای ادبیات افغانستان پیشنهاد کرد: در حوزه شعر: پایتخت پری‌ها تالیف سیدابوطالب مظفری، درختان تبعیدی اثر مشترک سیدضیاء قاسمی و علی‌محمد مودب، «من گرگ خیال‌بافی هستم»، «حدود» و «بعضی زخم‌ها» از سیدالیاس علوی، آثار محمدشریف سعیدی، سیدرضا محمدی، محبوبه ابراهیمی، سیدضیاء قاسمی و در حوزه داستان:«گمنامی» و «بلوای خفتگان» نوشته محمدتقی بختیاری، همچنین آثار اعظم رهنورد زریاب و سپوژمی زریاب، آصف سلطان‌زاده، محمدحسین محمدی و خالد حسینی از نوشته‌های نویسندگان افغانستان است.
 
/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *