عقب نشینی خفت بار سعودی/ یمن، ضربه‌های فیصله‌دهنده/ آیا ترامپ تغییر می‌کند؟!

10:24 - 29 تير 1398
کد خبر: ۵۳۴۵۳۰
عقب نشینی خفت بار سعودی، یمن، ضربه‌های فیصله‌دهنده، آیا ترامپ تغییر می‌کند؟!، ۳ سناریوی ترامپ برای دروغ پهپادی، و ارتباط جهانی؛ تجمل یا ضرورت گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز است.

عقب نشینی خفت بار سعودی/ یمن، ضربه‌های فیصله‌دهنده/ آیا ترامپ تغییر می‌کند؟!به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، عقب نشینی خفت بار سعودی، یمن، ضربه‌های فیصله‌دهنده، آیا ترامپ تغییر می‌کند؟!، ۳ سناریوی ترامپ برای دروغ پهپادی، دانشگاه آزاد اسلامی؛ سربلند از تحریم خارجی و تحریم دولتی، سخن جمهور به رئیس‌جمهوری، باز هم آخر هفته و ارتباط جهانی؛ تجمل یا ضرورت گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید:


• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر «عقب نشینی خفت بار سعودی» منتشر کرد که به این شرح است:
بیش از چهار سال است که سعودی‌ها با سودای تار و مار کردن حوثی‌ها و نیرو‌های مردمی یمن، در باتلاق یمن گرفتارشده‌اند و هر چه برای بیرون آمدن از آن بیشتر تقلا می‌کنند، بی‌آبرویی و ناتوانی آن‌ها در این معرکه بیشتر هویدا می‌شود. سال گذشته، «حسین امیر عبداللهیان»، معاون سابق عربی آفریقایی وزارت امور خارجه فاش کرد که سه هفته بعد از انتصاب «عادل الجبیر»، وزیر سابق امور خارجه عربستان به وی در جده گوشزد کرده بود که حمله این کشور به یمن اشتباه است و مقامات ریاض خواهند دید که راهکار این غائله، صرفاً سیاسی است، اما وزیر سعودی با غرور و عصبانیت پاسخ داده بود: «خواهید دید که کمتر از سه هفته همه حوثی‌ها را نابود خواهیم کرد!» به گفته این مقام سابق وزارت امور خارجه کشورمان، کمتر از یکسال بعد، سعودی‌ها وقتی فهمیدند که با عده‌ای جنگ نابلد طرف نیستند و حمله نظامی فایده‌ای ندارد، پیامی مبنی بر درخواست از ایران برای میانجی‌گری بین آن‌ها و انصار الله فرستادند و جمهوری اسلامی نیز علیرغم اینکه رابطه دیپلماتیک با ریاض نداشت، برای توقف کشتار و خونریزی، مقدمات دیدار یک فرمانده بلندپایه سعودی با یکی از فرماندهان مهم انصار الله در یک منطقه مرزی را فراهم کرد. قرار بر این شد که تا زمان حصول توافق، این دیدار محرمانه باقی بماند، اما بنا به دلایلی، خبر آن درز کرد و عربستان نیز منکر هرگونه گفتگو با یمنی‌ها شده و آن را در سطح ملاقاتی بین سران قبایل مرزی دو کشور تقلیل داد. حالا با گذشت بیش از سه سال از آن ماجرا، روز گذشته «ولید المعلمی»، نماینده دائم عربستان در سازمان ملل، پس از پایان جلسه شورای امنیت با موضوع جنگ علیه یمن، اعلام کرد که ریاض آماده تعامل دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران است! وی همچنین با بیان اینکه کشورش خواستار جنگ با ایران، در یمن و خارج از آن نیست تصریح کرده که زمان پایان بحران یمن فرا رسیده است؟! این سخن دیپلمات سعودی از جانب مسئولین کشورش، نه مختص حال حاضر، بلکه تصریحی است که بار‌ها پیش از این – همان‌گونه که شرح آن گذشت – در خفا با ایران و سایر کشور‌ها در میان گذاشته بودند. دریوزگی سعودی‌ها از ایران، در حالی است که به اتکا تسلیحات و کمک‌های اطلاعاتی – لجستیکی آمریکایی‌ها گمان می‌کردند که پیروز بلامنازع معرکه خواهند بود و حالا که به فرموده رهبر معظم انقلاب، بینی آن‌ها به خاک مالیده شده، به دنبال رهیافتی برای خروج از باتلاق خودساخته جنگ یمن از طریق ابرقدرت منطقه هستند. البته جمهوری اسلامی بر اساس مشی انقلابی خود، هر فرصتی را برای توقف درگیری‌ها و پایمال شدن خون بی‌گناهان مغتنم می‌داند، اما شرایط فعلی با سه سال پیش بسیار متفاوت است و عربستان برای در امان ماندن از ضرب شست انصار الله و ارتش یمن باید هزینه بیشتری پرداخت کند. یمنی‌ها اکنون به قدرت نظامی شگفت‌آوری در پرواز دادن پهپاد‌های دور پرواز، هدف قرار دادن اهداف راهبردی عربستان و شلیک موشک‌های بالستیک نقطه زن دست‌یافته‌اند و حالا که آتش در خانه سعودی‌ها افتاده، فرار از این مهلکه و بالا بردن دست‌ها برایشان به این سادگی‌ها نخواهد بود. سعودی‌ها در حال حاضر در برابر یک قدرت منطقه‌ای که توانی برابر با توان نظامی معدود کشور‌های جهان را داراست، قرار گرفته است؛ قدرتی که ده‌ها نقطه راهبردی را به‌رغم استقرار پدافند آمریکایی پاتریوت و تاد، مورد اصابت موشک‌ها و پهپاد‌های انتحاری خود قرار داده است. بنابراین، دلایل التماس بی‌پرده عربستان از ایران اسلامی برای پایان دادن به جنگ یمن را می‌توان به شرح ذیل احصاء کرد.
۱. فرودگاه ریاض یکی از اهداف مهم برای انصار الله است که چنانچه سعودی دست نجنبانند و به خود نیایند، پس از فرودگاه‌های اب‌ها و جیزان، نوبت به این فرودگاه خواهد رسید. این فرودگاه به همراه شرکت نفتی آرامکو، نیروگاه‌های برق جنوب این کشور و ایستگاه‌های پمپاژ نفت در بندر ینبوع که روزانه ۳ میلیون بشکه نفت از آنجا به اروپا صادر می‌شود، شریان‌های حیاتی اقتصاد عربستان هستند و انصار الله با چند حمله رعدآسا و هماهنگ می‌تواند به‌صورت همزمان، صد‌ها هدف این‌چنینی را به آتش بکشد. افزون بر ضرر‌های اقتصادی، خسارت‌های انسانی ازجمله ده‌ها فرمانده بلندپایه و تعداد زیادی از نیرو‌های ارتش سعودی که طی حدود چهار سال و نیم گذشته به درک واصل‌شده‌اند و خسارت‌های سیاسی در خصوص حصول اطمینان از تحقق پیروزی در یمن و فروپاشی ائتلاف خود خوانده آن‌ها را نیز باید به دلایل غلط کردن سعودی‌ها نیز افزود.
۲. عربستان هزینه‌های چند صد میلیارد دلاری برای حفاظت از خود در برابر دشمن خودساخته‌ای به نام جمهوری اسلامی صرف کرده و با خرید انبوهی از تسلیحات آمریکایی، از کاخ سفید انتظار داشت که پس از نمایش‌های ساختگی در بندر فجیره و دریای عمان و همچنین سقوط پهپاد جاسوسی آمریکا، علیه جمهوری اسلامی دست به اقدام بزند و قدرت خود را به رخ کشورمان بکشد. نه‌تن‌ها عربستان، بلکه دیگر کوتوله‌های منطقه نیز چنین انتظاری داشتند، اما رئیس‌جمهور آمریکا با تلکه کردن کشور‌های دیگر برای تشکیل ائتلافی به‌منظور به‌اصطلاح حفاظت از تردد دریایی در تنگه هرمز و باب المندب، پاسخ آن‌ها را داد! عربستان به این جمع‌بندی رسیده که آمریکا شریک مطمئنی برای تأمین امنیتش نیست و حالا که جرأت کوچک‌ترین واکنشی در برابر جمهوری اسلامی را ندارد و همه فشار‌های اقتصادی و جنگ روانی علیه ایران به «هیچ» ختم شده، به‌طور حتم نمی‌تواند در جنگ یمن نیز کاری از پیش ببرد و باید هر چه زودتر خود را از جهنم یمن خارج کند.
۳. دست برتر ایران و مقاومت در عراق، سوریه و لبنان نیز در این تصمیم‌گیری دخیل بوده است. جنگ هشت‌ساله سوریه در حال حاضر، مغلوبه شده و تروریست‌های موردحمایت عربستان و ترکیه، در مربع ادلب گرفتارشده‌اند. رژیم صهیونیستی – متحد و یار غار عربستان – علیرغم ده‌ها حمله به پایگاه‌ها و مواضع ارتش سوریه از یک‌سو و حمایت تدارکاتی، لجستیکی، اطلاعاتی و پزشکی از تروریست‌ها از سوی دیگر، کاری از پیش نبرده و همچنان از گسیل شدن نیرو‌های مقاومت به سمت بلندی‌های جولان پس از یکسره کردن کار ادلب وحشت‌زده است. به‌ویژه که دبیر کل حزب‌الله لبنان هفته گذشته از هزاران هدف در سراسر سرزمین‌های اشغالی رونمایی کرد که در صورت تجاوز صهیونیست‌ها، اسرائیل را به تلی از خاکستر تبدیل خواهند کرد و آن را به عصر حجر بازخواهد گرداند؛ و بالاخره اینکه عقب‌نشینی عربستان از موضع جنگی و اتخاذ وجهه‌ای متفاوت را باید اعتراف و فریادی از سر شکست تعبیر کرد و نه تغییر استراتژی آل سعود از جنگ به صلح. سعودی‌ها ثابت کرده‌اند که دست از خوی تجاوزگری و خونریزی خود دست برنخواهند داشت و تنها زمانی عقب می‌نشینند که طرف آن‌ها، دست برتر را داشته باشد؛ اتفاقی که امروز در مورد انصار الله، نیرو‌های مردمی و ارتش این کشور افتاده و زمانی که انصار الله شرایط خود برای آتش‌بس را به عربستان تحمیل کند، دور نخواهد بود.
• روزنامه کیهان یادداشتی با عنوان یمن، ضربه‌های فیصله‌دهنده درج کرده که به این شرح است:
دبیر کل سازمان ملل البته یک روز پس از قطعنامه ۲۴ تیر، بیانیه‌ای نیز صادر کرد، اما باز هم هیچ اشاره‌ای به تجاوز نظامی نیرو‌های موسوم به ائتلاف به یک عضو سازمان ملل نداشت و هیچ خواسته‌ای متوجه عربستان نکرد و تنها خواستار اجرای آتش‌بس بین نیرو‌های انصارالله و نیرو‌های منصور هادی وفق توافقی که اخیراً روی عرشه کشتی سازمان ملل در دریای سرخ صورت گرفت، گردید. این توافق هم مربوط به ترتیبات اداره بندر الحدیده است. براساس این بیانیه، سازمان ملل کماکان جنگ یمن را نه تجاوز یک ائتلاف عربی به رهبری سعودی، بلکه درگیری داخلی میان دو طرف یمنی می‌داند. در واقع سازمان ملل چشم خود را بر روی جنگ خارجی علیه مردم یمن بسته و با داخلی خواندن آن، به کمک متجاوزان خارجی آمده است. جالب این است که همین هفته پیش امارات رسماً اعلام کرد اداره ۹۰ هزار نیروی شبه نظامی تحت امر خود را به عربستان واگذار کرده و در آن حتی اسمی از «منصور هادی» نیاورده است کما اینکه در اظهارات نماینده امارات در سازمان ملل با صراحت آمده امارات پایگاه‌های الخوخه و المخاء در اطراف تعز را به عربستان واگذار کرده است. چشم بستن سازمان ملل بر تجاوز خارجی به یک عضو خود از یک توافق جهانی برای انهدام یمن حکایت می‌کند. هیچ تردیدی در این وجود ندارد که رژیم سعودی هم مثل رژیم امارات و بقیه کشور‌های عضو ائتلاف متجاوز در مقابل صبر و مقاومت یمنی‌ها به زانو درآمده‌اند. «یارون فریدمن» تحلیلگر سرشناس امور شرق روزنامه «یدیعوت آحارنوت» در روز پنجشنبه گذشته طی یادداشتی به این همانندی اشاره کرده است. وی در این روزنامه نوشت: «سعودی اگرچه در جریان عملیات «عاصفه الحزم» و تشکیل ائتلافی از کشور‌های امارات، کویت، قطر، بحرین و سودان و جلب موافقت برای حضور صوری اردن، مصر و مغرب موفقیت‌هایی کسب کرد، امروز با خروج یکی پس از دیگری متحدان خود مواجه شده است. آنان نمی‌خواهند بخشی از شکستی باشند که برای همه آشکار شده است.» وی می‌نویسد «اگر بتوان از شکست سعودی در یمن درسی گرفت، این درس این است که نمی‌توان دشمن را تنها با سلاح هوایی به زانو درآورد، حتی اگر اسرائیل به‌خاطر جنگنده‌هایش از برتری استراتژیک برخوردار باشد. به‌همین دلیل باید از شعار‌هایی که به فیصله‌دادن به نبرد با دشمن- آن‌گونه که سعودی می‌گوید- فرا می‌خواند، پرهیز کرد. امروز اسرائیل در مقابله با حزب‌الله تنها شده همان‌گونه که سعودی در مقابله با حوثی‌ها، تنها شده است.» با وجود آن که شکست سعودی در این جنگ قطعی است و حتی می‌توان نشانه‌های پذیرش این شکست را در اظهارات مقامات سعودی هم مشاهده کرد، اما نشانه‌ای مبنی بر نزدیک‌شدن زمان پایان جنگ از سوی سعودی مشاهده نمی‌شود و البته این به معنای ادامه جنگ در دوره‌های طولانی هم نیست چرا که پایان‌دادن به این جنگ بیش از آن که به اراده متجاوزان وابسته باشد به اراده مقاومت و توسعه ضرباتی وابسته است که انصارالله از حدود چهارماه پیش علیه تأسیسات حساس سعودی آغاز کرده است. مرور مواضع مقامات سعودی در موضوع ادامه جنگ حائز اهمیت است. «عبدالله المعلمی» نماینده رژیم سعودی در سازمان ملل پس از پایان جلسه روز ۲۴ تیرماه شورای امنیت در حساب توئیتر خود نوشت: «عربستان خواستار جنگ با ایران چه در یمن و چه در خارج از این کشور نیست.» او در عین حال تأکید کرد: «شرط موفقیت روند صلح این است که حوثی‌ها قطعنامه ۲۲۱۶ را بپذیرند.» دیروز «خالد بن‌سلمان» معاون وزیر دفاع عربستان در حساب توئیتری خود نوشت: «راه‌حل سیاسی که ما از آن حمایت می‌کنیم، پایبندی کامل شبه‌نظامیان حوثی به مفاد مورد توافق یمنی‌هاست به‌عنوان ضمانتی برای اجرای توافقات «استکهلم» براساس گزارشی که دیروز روزنامه «نیویورک تایمز» منتشر کرد، محمد بن‌سلمان در تماس با دونالد ترامپ از او خواسته است برای جبران خروج امارات از ائتلاف با عربستان در جنگ با یمن، تمهیدی بیندیشد. این اظهارات را نمی‌توان نشانه‌هایی بر رسیدن آمریکا و عربستان به جمع‌بندی تازه‌ای درخصوص جنگ یمن تلقی کرد. هرچند هراس آنان از ادامه ضرباتی که انصارالله علیه ۳۰۰ نقطه حساس در خاک عربستان سعودی شروع کرده، کاملاً پیداست. عربستان نمی‌خواهد در این نقطه، جنگ به پایان برسد. چرا که از نظر آنان فلسفه راه‌اندازی این جنگ ظالمانه نه تنها به قوت خود باقی است، حتی تقویت نیز شده است. جنگ برای آن بود که عربستان انصارالله و استقلال یمن را در خطر استراتژیک برای خود ارزیابی می‌کرد و حالا این انصارالله قوت بیشتری هم پیدا کرده است. حرف انصارالله در این جنگ کاملاً مشخص است و با هیچ قاعده و قانونی نمی‌توان با آن مخالفت کرد. برخلاف رژیم سعودی که می‌گوید انصارالله باید اداره شهر‌های در اختیار خود را به رئیس‌جمهور مستعفی تحویل بدهد و سلاحش را بر زمین بگذارد که این‌ها از یک‌سو دخالت در امور یک کشور به‌حساب می‌آید و از سوی دیگر امکان‌پذیر نیست، انصارالله می‌گوید تجاوز به یمن را متوقف کنید. سید عبدالملک بدرالدین طباطبایی رهبر یمن در ملاقات اخیر با نماینده دبیرکل سازمان ملل سه خواسته را مطرح کرد؛ تجاوز باید متوقف شود، محاصره یمن باید برداشته شود و فرودگاه صنعا باید بازگشایی گردد. در هیچ‌کدام از این خواسته‌ها تهدید یک کشور وجود ندارد. حتی هیچ‌کدام از این خواسته‌ها ارتباطی با مناطقی که نیرو‌های نظامی و شبه‌نظامی وابسته به عربستان و امارات در آن مستقر هستند، ندارد. سؤال این است که کدام اصل حقوقی و عرفی در مقابل این خواسته‌ها قرار دارد و سؤال بزرگتر این است که شورای امنیت با کدام اصل حقوقی، قطعنامه ۲۲۱۶ را صادر کرده و در کنار تجاوز به یک عضو سازمان ملل قرار گرفته است؟ در جریان برگزاری نشست خرداد ماه مکه، مهدی مشاط- رئیس شورای عالی سیاسی یمن- در نامه‌ای به دبیرخانه این نشست اعلام آمادگی کرد که در مقابل توقف تجاوز به یمن، عملیات‌های موشکی و پهپادی یمن علیه مراکز سعودی را متوقف کند. وی اخیرا نیز در جریان دیدار با گریفیتیس نماینده دبیرکل سازمان ملل گفت: «ما می‌خواهیم حمله متوقف شود و به استقلال یمن احترام گذاشته شود.» سازمان ملل، شورای امنیت، آمریکا، اروپا و به‌طور کلی دنیا در برابر منطق یمنی‌ها چه جوابی دارند؟ این جنگ و وضع کنونی فاقد مشروعیت است و از این رو مردم یمن حق دارند از همه توان خود برای توقف تجاوز به کشور خود استفاده کنند. اما مشروعیت جنگیدن یمنی‌ها به مرور جای خود را در عواطف و ادبیات و مواضع باز کرده است. کما این‌که مقاومت حزب‌الله در برابر هر نوع اقدام نظامی از سوی رژیم صهیونیستی جای خود را در ادبیات و مواضع جهان باز کرده است. جنگ یمن فعلا چشم‌انداز رسیدن به نقطه پایان ندارد و این نشان می‌دهد که یمنی‌ها باید فشار بیشتری روی عربستان به‌عنوان تنها بازمانده ائتلاف وارد نمایند. یمنی‌ها در ماه‌های اخیر نشان دادند که توان وارد کردن آسیب‌های جدی‌تر؛ به عربستان را دارند. اقتصاد و نفت پاشنه آشیل عربستان است و این در یک نقطه تمرکز پیدا کرده است؛ دریای سرخ. یمنی‌ها می‌توانند روی این نقطه کلید کنند. شورای امنیت برای کمک به پایان دادن به جنگ، فعلا عجله‌ای ندارد، اما اعضای اروپایی و آسیایی آن را می‌توان از وضع فعلی خارج کرد. توقف و یا کاهش صادرات نفت عربستان و در واقع از کار افتادن دریای سرخ به‌عنوان مهم‌ترین کانال انتقال نفت جهان، حتما شورای امنیت را با عجله برای صدور قطعنامه پایان جنگ وارد میدان می‌کند.
• روزنامه اطلاعات مطلبی با مضمون آیا ترامپ تغییر می‌کند؟! منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
در روزگاری که جهان تعریف دو قطبی (سرمایه‌داری ـ سوسیالیسم) داشت و «جنگ سرد» دو بلوک غربی و شرقی شاخص آن دوران بود، اغلب روسای جمهور آمریکا که در گذشته در کاخ سفید قرار گرفتند، برنامه‌ای تنظیم شده از نقد سیاست‌های داخلی و خارجی براساس نظریه پردازی‌ها با مقیاس‌های چپ میانه و راست داشتند. آن دوران به پایان رسید و از آغاز قرن جدید با شکسته شدن جهان دو قطبی و پایان جنگ سرد، دو اصل یکی «جهانی شدن» و دوم «چند جانبه‌گرایی» طراحی نظری و عملی جهانی گرفت و مدار اصلی تفکر‌ها در سیاست، اقتصاد و فرهنگ در دایره این دو اصل به چرخش درآمد. ترامپ خواهان نابودی این دو اصل و برتری سلطه تجاری بلامنازع آمریکا بر جهان است. یکی از استادان دانشگاه در مقاله‌ای «ترامپ و شکاف در جبهه غربی» در «فصلنامه مطالعات خاورمیانه»‌آورده است: «.. نظم جاری جهانی که بعد از جنگ جهانی دوم از سال ۱۹۴۵ شکل گرفته، عمدتاً بر هژمونی جبهه غربی بنا نهاده شده و موتور محرکه آن ایدئولوژی لیبرال ـ دمکراسی و بر محور «وابستگی متقابل» سیاسی ـ اقتصادی کشور‌ها یا «جهانی شدن» است. او در ادامه نوشته تحلیلی خود نشان می‌دهد که «اکنون رشد پوپولیسم (توده‌گرایی)‌در آمریکا و بروز اندیشه‌های راست افراطی و ملی‌گرایی در اروپا و سایر نقاط جهان که به نوعی نتیجه شکست نسبی اندیشه جهانی شدن با محوریت غربی است... در سطح خرد و انفرادی سبب شده توده‌ها به اشکال مختلف روند‌ها و گرایش‌های سیاسی ـ اقتصادی نخبگان در قالب بورکراسی عمیق را به چالش بکشند. همین امر، منجر به شکل‌گیری موج جدیدی از پوپولیسم در جهان شده است. بعضی از تحلیل‌های غربی به ویژه اروپایی، ظهور دونالد ترامپ در آمریکا را مبنای شکل‌گیری این شکاف در جبهه غربی در نظر می‌گیرند. منفعت طلبی ترامپ که به ارزش همکاری و شرکت در یک دنیای چند قطبی بهایی نمی‌دهد، منجر به شکاف بین اروپا و آمریکا شده و همین تحول نوعی سردرگمی در معادلات منطقه‌ای و جهانی به وجود آورده است.» در این راستا بزرگ‌ترین بازوی اجرایی ترامپ، صهیونیست‌ها در آمریکا، اروپا و در اسرائیل هستند. همچنین همکارانی در درون دولت برگزیده است که گرایش شدید صهیونیستی دارند از جمله پمپئو وزیر خارجه و بولتون مشاور امنیت ملی. ترامپ تغییر نمی‌کند و خود را صاحب اجرای ماموریتی می‌داند که در آن باید همه در جهان هزینه بدهند تا شعار او «آمریکا اول» تحقق پیدا کند. او دو انتخابات را برای همه کشور‌ها در جهان طرح کرده است یا «تمکین» یا «ستیز» که اولی پیشنهاد‌های تجاری بر اساس «آمریکا اول» دارد و دومی، تحریم و نابودی از طریق اجرای «فشار حداکثری»!

• روزنامه خراسان یادداشتی با عنوان ۳ سناریوی ترامپ برای دروغ پهپادی منتشر کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
هیجان‌زده با نفس‌های عمیق و احساس شعفی که درچشمانش هویداست پشت میکروفن با غرور و افتخار می‌گوید: «می خواهم شما را درباره اتفاقی در تنگه هرمز مطلع کنم. امروز ناو جنگنده یواس‌اس باکسر در اقدامی دفاعی علیه یک پهپاد ایرانی که به شدت به آن نزدیک شده بود -تقریبا در فاصله ۱۰۰۰ یاردی (کمتر از یک کیلومتر) - و به چندین پیام هشدار برای فاصله گرفتن از آن بی توجهی کرده بود و برای دفاع از خدمه و کشتی، آن پهپاد را نابود کرد.».
اما در نقشه منتشر شده از سوی نیروی دریایی آمریکا، ناو یو اس اس باکسر در موقعیتی بسیار دورتر از خلیج فارس و در نزدیکی سواحل جنوبی عربستان استقرار داشته بنابراین، می‌توان احتمال داد که پهپاد ادعایی -در صورت درستی اصل خبر- متعلق به انصارا... باشد. برخی می‌گویند پهپاد هدف گرفته شده، اماراتی بوده، برخی نیز مانند دکتر عراقچی به شوخی یا جدی می‌گویند آمریکایی‌ها شاید پهپاد خودشان را اشتباهی نابود کرده اند. نکته جالب این که حتی پنتاگون هم هیچ اشاره‌ای به مالکیت این پهپاد نکرده است. به هر حال هرچه باشد، ایران وقتی پهپاد ۲۲۰ میلیون دلاری آمریکایی را سرنگون کرد، لاشه آن را به نمایش گذاشت. آیا ترامپ می‌تواند ادعای خود را ثابت کند؟ شاید هم واقعا ترامپ توهم زده باشد. شاید با حمله سایبری و مختل کردن سیستم راداری، ناو آمریکایی توهم زده است، شاید هم نیرو‌های آمریکایی متوهم شده اند. به قول سردار حاجی زاده آمریکایی‌ها در خلیج فارس از ترس شان گاهی توهم می‌زنند که هواپیمای ایرانی بالای سرشان است! اما به واقع ترامپ با چه اهدافی این ادعا‌ها و خیال پردازی‌ها را دنبال می‌کند:
۱. ترامپ پس از چند هفته همچنان درباره سرنگونی پهپاد فوق پیشرفته «گلوبال‌هاوک»، احساس تحقیر می‌کند. چنان تحقیری که به این سادگی جبران نخواهد شد. ادعای اخیرش نیز نشئت گرفته از همین احساس است. در واقع، او به خوبی می‌داند که به دلیل پاسخ ندادن به اقدام سپاه چهره به اصطلاح مقتدر آمریکایی‌ها در نزد افکار عمومی به شدت خدشه دار شده و درست به همین دلیل است که تلاش می‌کند تا از رهگذر مطرح کردن ادعایی بی‌پایه و اساس، چهره خود را نزد افکار عمومی بازیابی کند. هرچند که اگر اصل خبر هم درست بود، یقینا درد شناسایی و سرنگونی پهپاد فوق پیشرفته آن‌ها توسط سیستم پدافندی ایران، با این سطح پاسخ کمترین تسکینی پیدا نمی‌کرد.
۲. دروغ ترامپ به منظور منحرف ساختن تمرکز افکارعمومی از دو خبر دیگر بود. از سویی اظهارات نژادپرستانه اخیرش جنجال گسترده‌ای در آمریکا به پا کرده بود تاجایی که هدف حملات دموکرات‌ها شده و حتی یک قطعنامه تاریخی علیه اظهارات او در مجلس نمایندگان تصویب شد. ترامپ با این دروغ سعی کرده خودش را از هدف انتقاد‌ها کناربزند و توجهات را برایران متمرکز کند واز دیگر سو، خبر توقیف شناور خارجی حامل یک میلیون لیتر سوخت قاچاق در جنوب جزیره لارک در خلیج فارس را که ابتدا مورد انتقاد تند کاخ سفید قرار گرفت، به حاشیه برد. انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها می‌خواستند مالکیت شناور را اماراتی‌ها برعهده بگیرند. اما امارات به دلیل این که خواستار تنش جدید با ایران نبود، درخواست آنان را رد کرد. سناریویی که گویا در همان نطفه شکست خورد.
۳. شاید اصلی‌ترین دلیل دروغ ترامپ، ایجاد التهاب و نا امنی در خلیج فارس و آبراه استراتژیک تنگه هرمز باشد. آمریکا امیدوار است که بتواند ظرف چند هفته آینده ائتلافی بین‌المللی برای آن چه دفاع از کشتیرانی در آب‌های ایران و یمن نامیده، ایجاد کند. آن گونه که جوزف دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا می‌گوید، هدف از این ائتلاف مانع شدن از حمله به نفتکش‌ها و کشتی‌ها در دریای عمان و خلیج فارس اعلام شده است، اما در واقع آمریکا قصد دارد سیاست صادراتِ نفتِ صفر ایران را به نحو فیزیکی نیز تعقیب و با تهدید نفتکش‌های ایرانی در نقاط مختلف جهان این سیاست را عملیاتی کند. این هدف را بگذارید کنار خبر برایان هوک نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور ایران که گفته بحرین میزبان نشستی درباره «امنیت دریایی» خواهد بود. در واقع، این روش و شگرد آمریکایی‌ها و متحدان غربی آن هاست که با سلسله اقدامات مختلف و همچنین بهره برداری از روش‌های جنگ روانی، رسانه‌ای و تبلیغاتی شرایط را غیر عادی جلوه دهند، همچنین از سویی حضور قلدرمآبانه خود را در خلیج فارس موجه نشان داده و از سوی دیگر سران مرتجع جهان عرب و در رأس آن‌ها رژیم سعودی و امارات را بیش از گذشته بدوشند. هرچند که درخواست دیروز ریاض برای تعامل دیپلماتیک با ایران نشان داد آن‌ها در حال ناامید شدن از آمریکا هستند. درواقع سرنگونی گلوبال هاوک این پیام مهم را به عربستان وامارات داد که وقتی ایران مستقیم پهپاد آمریکایی را هدف قرار می‌دهد و واشنگتن منفعل و مستأصل می‌شود، شیوخ عرب با چه امیدی و چگونه می‌توانند به آمریکا در مقابل ایران متکی باشند؟

عقب نشینی خفت بار سعودی/ یمن، ضربه‌های فیصله‌دهنده/ آیا ترامپ تغییر می‌کند؟!


• روزنامه فرهیختگان سرمقاله‌ای با مضمون دانشگاه آزاد اسلامی؛ سربلند از تحریم خارجی و تحریم دولتی منتشر کرده که به این شرح  است:
وقوع انقلاب اسلامی در ایران با تقویت حس استقلال و خودباوری، وابستگی کشور را در همه حوزه‌ها کنار زد. یکی از نماد‌های این استقلال و خودباوری را می‌توان در حوزه علم و فناوری دید. تاسیس و پیشرفت دانشگاه آزاد اسلامی به‌عنوان مولود انقلاب اسلامی به وضوح ثابت کرد که تفکر این انقلاب با پشتوانه مذهبی و علمی خود، چشم‌اندازی جهانی برای خود ترسیم کرده است. امروز دانشگاه آزاد اسلامی به‌عنوان نماد خودباوری و دانش در کشور نقش مهمی در حوزه علم و دانش ایفا می‌کند. این دانشگاه سومین دانشگاه جهان از نظر تعداد دانشجو است. پنج میلیون فارغ‌التحصیل در دوره‌های مختلف دارد. دارای ۱۰ میلیون مترمربع فضای آموزشی مسقف است. ۷۰ هزار عضو هیات‌علمی و مدرس تمام‌وقت و نیمه‌وقت دارد. بزرگ‌ترین دانشگاه حضوری جهان، صرفه‌جویی ارزی بسیاری برای کشور داشته است و ضمن بومی کردن نیرو‌های تخصصی، در پرورش نیرو‌های سرآمد متخصص و علمی نقش‌آفرینی کرده است. طرح آمار مذکور در کنار برخی موفقیت‌های دیگر که از حوصله این نوشته خارج است از این منظر حائز اهمیت است که در کنار تحریم خارجی به‌ویژه در حوزه دانش و تکنولوژی که نتیجه چندین دهه عداوت و دشمنی نظام سلطه با انقلاب اسلامی و دستاورد‌های آن است، متاسفانه دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه داخلی هم مورد تحریم دولتی واقع شده است. این تحریم هم متاثر از نادیده گرفتن این دانشگاه در بند (ز) و بند (ح) تبصره (۹) قانون بودجه سال ۹۸ کل کشور و آیین‌نامه اجرایی بند مذکور است. در بند (ز) تبصره (۹) اشاره شده است که در راستای اجرای بند (ب) ماده (٦٤) قانون برنامه ششم توسعه مبنی‌بر اختصاص حداقل یک درصد از اعتبارات هزینه‌ای تخصیص یافته به دستگاه‌های اجرایی (به استثنای فصول یک و ۶) به امور پژوهشی و توسعه فناوری، شورای برنامه‌ریزی و توسعه استان مجاز است اعتبارات موضوع این ماده را از سرجمع اعتبارات هزینه‌ای استان کسر و با هماهنگی دستگاه‌های اجرایی استانی و براساس اولویت‌ها و سیاست‌های پژوهشی مصوب و نیاز‌های استان و در چارچوب دستورالعمل ابلاغی سازمان برنامه و بودجه کشور برای امور پژوهشی و توسعه فناوری به دستگاه‌های اجرایی استانی تعیین شده توسط آن شورا اختصاص دهد. بند (ح) تبصره (۹) هم بدون اشاره به دانشگاه آزاد اسلامی به‌عنوان یکی از دستاورد‌های موفق انقلاب اسلامی، به نحوه هزینه‌کرد مبالغ مذکور در راستای حل مسائل و مشکلات خود از طریق توافقنامه با دانشگاه‌ها و موسسات آموزش‌عالی و پژوهشی و جهاد دانشگاهی و در قالب طرح (پروژه)‌های کاربردی، عناوین پایان‌نامه‌های تحصیلات تکمیلی، طرح (پروژه)‌های پسادکتری و طرح (پروژه)‌های تحقیقاتی دانش‌آموختگان تحصیلات تکمیلی غیرشاغل اشاره دارد. نکته این است که درخصوص نادیده گرفته شدن دانشگاه آزاد اسلامی در تبصره ۹ قانون بودجه سال ۹۷، تصمیم‌سازان و سیاستگذاران این حوزه در سال گذشته قول مساعد در جهت رفع این نقیصه را در قانون بودجه سال ۹۸ وعده داده بودند، لکن هزار وعده خوبان یکی وفا نکند و در قانون جدید هم دوباره دانشگاه آزاد اسلامی نادیده گرفته شد. این موضوع زمانی غم‌انگیزتر می‌شود که بدانیم دانشگاه آزاد اسلامی با برخورداری از بیش از ۷۰ هزار نفر هیات‌علمی، ۱۱۰۰۰ آزمایشگاه و کارگاه، ۳۸۷ ژورنال علمی، ۱۳۹ مرکز تحقیقاتی و ۱۲ پژوهشکده، ۱۳۵ مرکز رشد و پارک علم و فناوری، ۱۱۳۵ شرکت مستقر در مراکز رشد از توانمندی و ظرفیت بسیار بالایی برای پاسخگویی به نیاز‌ها و مسائل علم و فناوری کشور در شرایط تحریم کنونی برخوردار است. مساله این است که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری طبق قوانین و مقررات وظایف و تکالیفی در حمایت از دانشگاهی دارد که آن را ملزم به رعایت همه مصوبات و رویکرد‌های خود می‌کند. چه تفکری به دنبال نادیده گرفتن بخش عمده آموزش عالی کشور و یکی از موفق‌ترین دستاورد‌های انقلاب اسلامی در بهره‌مندی از بودجه پژوهشی جهت حل مسائل و چالش‌های کنونی کشور است؟ دانشگاه آزاد اسلامی با ظرفیت‌های صدرالاشاره مطمئنا دارای این توانمندی است که بتواند بخش مهمی از چالش‌ها و مسائل کنونی کشور را در قالب پروژه‌ها و طرح‌های پژوهشی قانون بودجه کشور و در راستای عملیاتی کردن رهنمون‌های مقام معظم رهبری در حوزه سیاست‌های کلان علم و فناوری برعهده گیرد. البته باید اذعان کرد مطابق رهنمود‌های مقام معظم رهبری، همان‌گونه که تحریم‌های خارجی برای ما یک فرصت بوده است و توانسته‌ایم بدون چشمداشت بیرونی به خارج از کشور مسائل خود را با پیشرفت‌های علمی‌مان مرتفع سازیم، مطمئنا تحریم دولتی علیه دانشگاه آزاد اسلامی هم نمی‌تواند رشد و پیشرفت روزافزون این دانشگاه را در عرصه‌های مختلف و در سطوح ملی و بین‌المللی محدود کند. دانشگاه آزاد اسلامی به‌رغم این تحریم دولتی با استقرار و اجرایی‌سازی برنامه علمی خود تحت عنوان نظام موضوعات علمی طرح پایش با احصای نیاز‌ها و مشکلات واقعی کشور در همه حوزه‌ها عزم جدی کرده است تا تمام پایان‌نامه‌های دانشجویان خود را به سمت حل مسائل کشور رهنمون سازد و رسالت اجتماعی خود را به‌رغم همه بی‌مهری‌ها نسبت به انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایفا کند. ایمان و اعتقاد راسخ دارم با وجود تنگنا‌های تحریم خارجی و داخلی، دانشگاه آزاد اسلامی قوی‌تر و پویاتر از گذشته به مسیر خود در خدمت‌رسانی به مردم و انقلاب ادامه خواهد داد.
• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با تیتر ۱۰ فرمان به ائمه‌جمعه منتشر کرد که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
ائمه جمعه، یک جریان نیرومند و عظیم انسانی و الهی در کشور هستند که به همراه ائمه جماعات مساجد و حوزه‌های علمیه شاهرگ اصلی هدایت الهی در جامعه اسلامی ما می‌باشند. آن‌ها پیام‌آور همدلی و بصیرت افزایی و توجه دادن دل‌های مردم به ذکر الهی می‌باشند. انقلاب بدون روحانیت، اسلامی نیست. اسلام منهای روحانیت معنا ندارد و بدون مفسر واقعی و حقیقی می‌ماند. ائمه جمعه حلقه اتصال مردم با حوزه‌های علمیه و شبکه عظیم مساجد هستند. این جایگاه از منظر جامعه شناختی فوق‌العاده مهم است. ائمه جمعه پرچمدار آزادی مردم، استقلال کشور و قوام جمهوری اسلامی هستند و اگر نبود اجتماعات عظیم مردم طی ۴۰ سال گذشته در میعادگاه‌های نماز جمعه، دشمن همان دو سه روز اول انقلاب، فاتحه اسلام و انقلاب را خوانده بود. دیدار چهارشنبه گذشته ائمه جمعه با رهبر انقلاب فرصتی برای بازخوانی نقش ائمه جمعه در جامعه ما و مروری بر وظایف و مأموریت‌های آن‌ها بود. چنین اجتماعی زیر یک سقف طی ۴۰ سال اخیر سابقه ندارد. رهبر انقلاب در تبیین جایگاه ائمه جمعه و نیز نماز جمعه چند جمله کلیدی دارند که باید با تأمل در آن‌ها جایگاه ائمه جمعه و نماز جمعه‌ها را به رسمیت بشناسیم.
۱. نماز جمعه تأمین کننده نیاز جامعه به ذکر، اجتماع و همدلی است.
۲. نماز جمعه زمینه‌ساز استقرار گفتمان‌های عالی و بصیرت‌بخش است.
۳. نماز جمعه اجتماع مؤمنان برای یکپارچگی و تألیف قلوب است.
چنین جایگاهی برای هیچ نهادی تاکنون تعریف و تبیین نشده است. سوال مهم و کلیدی این است آیا ائمه محترم جمعه خود به نقش چنین جایگاه مهم و مقدسی وقوف دارند؟ مقام معظم رهبری باید‌ها و نباید‌هایی را در این دیدار در خصوص وظایف ائمه جمعه یادآور شدند که تاکنون طی ۴۰ سال گذشته از زبان کسی صادر نشده است. در فصل باید‌ها معظم له فرمودند:
۱. رفتار و گفتار ائمه جمعه باید طوری باشد که مردم از آن دین، تقوا، صداقت و انقلابی‌گری استشمام کنند.
۲. ائمه جمعه باید با مردم انس داشته باشند.
۳. مشکلات مردم را پیگیری کنند.
۴. باید از رفتار نزدیکان و فرزندان خود مراقبت کنند تا از این جایگاه سوءاستفاده نشود.
۵. با جوانان هر هفته جلسه داشته باشند تا خطبه‌های آن‌ها قابل استفاده باشد.
۶. خطبه‌ها باید حاوی پاسخ به سوالات مردم باشد.
۷. خطبه‌ها باید پرمغز، آموزنده و راهگشا باشد.
۸. ائمه جمعه باید از تشکل‌های جوان و خودجوش فرهنگی حمایت کنند.
۹. مواضع ائمه جمعه باید انقلابی و منطبق با سیاست‌های نظام باشد.
۱۰. مصادیق رونق تولید را در خطبه‌ها بیان کنید.
در خصوص هر یک از این «بایدها» خیلی می‌شود حرف زد که مجالی در این نوشته کوتاه نیست. اما نکته مهم در این دیدار هشدار رهبری به ائمه جمعه و پرهیز آن‌ها از چند موضوع کلیدی و حیثیتی به شرح زیر بود.
۱. ائمه جمعه سر سفره اصحاب قدرت و ثروت ننشینند.
۲. از برخورد با دستگاه‌های دولتی پرهیز کنند.
۳. از برخورد‌هایی که باعث ایجاد شکاف و افزایش اختلاف می‌شود و مردم را دچار تشویش می‌کند خودداری کنند.
۴. ائمه جمعه به مردم امید بدهند و مردم را در مقابل هجوم رسانه‌های بیگانه کمک کنند.
۵. عملکرد‌های مثبت و امید بخش را در خطبه‌ها مطرح و حمایت کنند.
۶. طرح و بیان منکر و مشکل بزرگ که با پیگیری‌های مکرر حل نشده در نماز جمعه ایراد ندارد. دیدار ائمه جمعه با رهبر معظم انقلاب درباره توشه باید‌ها و نباید‌های جایگاه رفیع نماز جمعه دستاورد بزرگی برای ائمه جمعه بود. قطعاً از این پس شاهد تحولی شگرف در این جایگاه خواهیم بود و فصل جدیدی از تبلیغ و ترویج اسلام و انقلاب و نظام رقم خواهد خورد. هر چند اخبار خوبی را از گوشه و کنار کشور در مورد رویکرد‌های نو و انقلابی از سوی ائمه جمعه جوان شاهد بودیم. اما از این پس این رویکرد ان‌شاءالله توسعه پیدا خواهد کرد و عمومی خواهد شد.
• روزنامه جوان سرمقاله‌ای با عنوان سناریوی ترامپ برای توجیه شکست درج کرده که به این شرح است:
ترامپ این روز‌ها به هر دری می‌زند تا انفعال ناشی از ناکارآمدی آمریکا در پیشبرد سیاست فشار حداکثری‌اش علیه ایران و زیر سؤال رفتن اعتبار نظامی امریکا در پی هدف گرفته شدن پیشرفته‌ترین پهپاد نظامی امریکا توسط پدافند ضدهوایی ایرانی سوم خرداد در ارتفاع ۵۶ هزارپایی را جبران کند. ادعای شامگاه پنج‌شنبه او مبنی بر هدف قرار دادن یک پهپاد ایرانی توسط ناو هواپیمابر یو. اس‌اس‌باکستر در صبح روز پنج‌شنبه و نوع واکنش کاخ سفید نسبت به مصاحبه وزیرخارجه ایران با شبکه ان‌بی‌سی امریکا را باید در همین چارچوب مورد بررسی قرار داد. درحالی‌که ایران صراحتاً هرگونه مذاکره با دولت کنونی امریکا را خصوصاً بر سر مسائل مهمی، چون موشکی نفی کرده است، روز سه‌شنبه وزیرخارجه امریکا در نشست کابینه این کشور به استناد این مصاحبه مدعی می‌شود که ایران آماده مذاکره بر سر برنامه موشکی است، ترامپ هم مبتنی بر همین خبر که از سوی وزارت خارجه ایران رسماٌ تکذیب شده بود مدعی می‌شود که پیشرفت‌های زیادی در ارتباط با ایران به دست آمده و واشنگتن خواستار کمک و همفکری با ایران است. در مورد ماجرای پهپاد نیز سخنگوی ارشد نیرو‌های مسلح ایران اعلام داشت که برخلاف ادعای واهی ترامپ تمامی پهپاد‌های متعلق به ایران در منطقه خلیج‌فارس و تنگه هرمز، ازجمله پهپاد مورد نظر رئیس‌جمهور امریکا، پس از انجام مأموریت شناسایی و کنترل برنامه‌ریزی شده به سلامت به پایگاه‌های خود بازگشته اند. هیچ‌گونه گزارشی دال بر مقابله عملیاتی ناو یو. اس. اس‌باکستر امریکایی نشده است. معاون وزیرخارجه ایران نیز با تأکید بر این نکته حتی اعلام می‌دارد که نگرانم ناو یو. اس. اس باکستر، اشتباهی یکی از پهپاد‌های خودشان را هدف قرار داده باشد. ترامپ شامگاه جمعه در کاخ سفید و در ابتدای یک مراسم رسمی پشت تریبون قرار گرفته و با تلاش برای بزرگ‌نمایی اقدام ادعایی ناو باکستر، سعی کرد به‌زعم خود، قدرت نظامی امریکا را به رخ بکشد. فارغ از ادعای ترامپ که اینگونه تلاش دارد اقدامی را که ماهیت آن مشخص نیست به عنوان یک دستاورد مهم نظامی امریکا جلوه دهد، نکاتی چند در این جریان قابل توجه است:
۱- ادعای هدف قرار دادن یک پهپاد توسط یک ناو نظامی آن‌هم در فاصله ۳۰۰ متری با توجه به نوع تجهیزات و امکانات ناو‌های امریکایی فاقد ارزش نظامی اینگونه است که رئیس‌جمهور امریکا آن را در آغاز یک جلسه رسمی در کاخ سفید اعلام می‌کند.
۲- باتوجه به اینکه امریکایی‌ها از زمانی‌که مأموریت ورود به منطقه خلیج‌فارس به آن‌ها ابلاغ می‌شود، دچار دلهره و اضطراب شده و با نزدیکی به منطقه این وضعیت تشدید می‌شود. بدیهی است که ممکن است هر پرنده‌ای را هم به عنوان پهپاد نظامی قلمداد کرده و به سوی آن شلیک کنند. طبعاً اگر ادعای آن‌ها صحت داشته باشد باید در روز‌های آینده قطعات آن پهپاد را نیز به نمایش بگذارند.
۳- طی ماه‌های اخیر کاخ سفید به رغم تغییر استراتژی خود از براندازی نظام ایران به آمادگی برای مذاکره و گفتگو، از هیچ‌یک از ترفند‌ها نظیر فشار حداکثری اقتصادی، تهدید معتبر نظامی، اعزام بیش از ۸ میانجی و طرح موضوع ایران در نشست شورای حکام آژانس انرژی اتمی نتیجه‌ای نگرفته، به‌گونه‌ای حتی ناچار می‌شود برای فشار بر وزیر خارجه ایران سفر او و دیگر کارکنان نمایندگی ایران در سازمان ملل را در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک محدود کند تا به‌زعم خود از تیم اعزامی ایران به سازمان ملل انتقام بگیرد.
۴- در این شرایط انزوا و انفعال موضوع ادعایی پهپاد برای تیم افراطی کاخ سفید فرصت ذی‌قیمتی است تا توسط شخص ترامپ مطرح شده و از این طریق بتواند حرفی برای جامعه امریکا در آستانه اوج‌گیری رقابت‌های انتخاباتی داشته باشد.
۵- این درحالی است که اقدام ایران در زمینه کنترل تردد شناور‌های بیگانه از آبراه تنگه هرمز قانونی بوده و این اقدام را ممکن است از روش‌های مختلف نظیر ارتباط رادیویی یا کنترل توسط قایق‌ها و پهپاد‌ها انجام دهد و به‌همین دلیل، شناور‌های عبوری باید به سؤالات مأموران ایران پاسخ داده و هرگونه واکنش غیرمنطقی نادیده گرفتن حقوق طبیعی ایران در کنترل این گذرگاه است.
۶- به دنبال ماجرای توقیف نفتکش ایرانی در آب‌های دریایی جبل‌الطارق توسط راهزنان انگلیسی، امریکایی‌ها و متحدان منطقه‌ای، تلاش دارند به هر بهانه‌ای شرایط منطقه را امنیتی کرده و از این طریق، احتمال تکرار سناریو‌های اینگونه از سوی امریکایی‌ها دور از انتظار نیست، تا بتوانند به‌زعم خود تلاش برای تشکیل یک ائتلاف نظامی در منطقه را به بهانه تأمین امنیت انرژی توجیه‌پذیر کنند و اقدام ترامپ در این راستا قابل‌تحلیل است.
۷- بدیهی است که امریکایی‌ها باید نسبت به تحرکات خود در منطقه هوشیار بوده و برای تحمل پیامد‌های اقدامات نسنجیده خود به بهانه تأمین امنیت انرژی آمادگی داشته باشند.

• روزنامه ایران یادداشتی با عنوان سخن جمهور به رئیس‌جمهوری درج کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
من هم سیستان وبلوچستانی هستم/از انتهای جاده می‌آیم/از سرزمین نخل و آفتاب/مادرم حصیر می‌بافد/خواهرم کوزه می‌سازد/و در میان گیسوان غبارآلود/و در دشت‌های همیشه سوزان/پدرم دل می‌کارد/ نخل می‌شود/و برادرم برای لقمه‌ای نان/ «در میان دود گازوئیل ققنوس می‌شود» و من لبریز از واژه‌های سردرگم نا تمام/از زابل تا چابهار/از سراوان تا نیکشهر
در جاده‌های پیچ درپیچ سرباز/به دنبال چشمانی می‌گردم/که مرا شاعر کرد/شعری که آن شب سبحان دهواری فعال مدنی بلوچ در آن هم‌اندیشی خاطره‌انگیز خواند مرا تا گذشته‌های دور برد. بر بال شعرِ دوست، من دیروزِ خودم را دیدم و چهره آن «منِ دیگر» را به‌جا آوردم در سیمای جوان بلوچ که همچون نسل من به ساختن یک دنیای بهتر فکر می‌کند، اما متفاوت از نسل من واقع‌بین است و می‌داند که فقط از مسیر گفتگو با غیر و با دیگری است که می‌توان به ایران فردا رسید. از لحظه‌ای که به‌عنوان دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس‌جمهوری مسئولیت همرسانی سخن جمهور به رئیس‌جمهوری را برعهده گرفتم در انتظار یک شروع نیرومند و نمادین بودم. این بار به یمن ارتباطات مردمی، فراجناحی و ملی استاندار سیستان و بلوچستان فرصتی را یافتم تا پایه‌های ارتباطات اجتماعی را از یک استان محروم آغاز کنم. گسترش و احترام به میانجی‌های اجتماعی راه برون‌رفت ایران از مشکلات فعلی- تحریم‌های خارجی تا عدم مفاهمه و حتی تخریب‌های داخلی- است. چگونه می‌توان تابلویی کوچک از یک ایران بزرگ را با همه رنگ‌های فرهنگی، قومی، مذهبی و سیاسی میهن در زیر یک سقف گفت‌و‌گویی به نمایش گذاشت؟ زیر آن سقف من ایران را دیدم و اخلاق مفاهمه‌ای جدیدی که در حال تولد است. در آن استان محروم من یک ثروت معنوی گفت‌و‌گویی را دیدم که رنج زیسته زن بلوچ را به گفتار درمی‌آورد و بی‌هیچ مجامله و پرده‌پوشی فقر و محرومیت سیستانی‌ها را به تصویر می‌کشید و در همان حال افق‌گشایی و راه‌حل ارائه می‌کرد. در رفت وبرگشت میان زاهدان و منطقه سیستان من روستا به روستا، جشنواره‌ای از موفقیت‌های کوچک را زیستم که با طنین ساز ودهل درآمیخت و دانش وهنر شاد محلی را هم به نمایش گذاشت. نشست هم‌اندیشی احزاب و فعالین سازمان‌های مدنی در سالن استانداری سیستان و بلوچستان یک نشست واقعاً با مسما بود:مشاهده همکاری زنان و مردان کنشگر مدنی و حزبی با همه تکثر‌های فرهنگی اصلاح‌طلبانه، اصولگرایانه، محلی و سراسری که در زیر یک سقف واحد انتظارات خود از دولت را به بیان روشن گفتمانی درمی‌آورند برای من فرصتی مغتنم بود که سعی کردم در ۵۰ محور مشخص کل آن مطالبات را فرموله کنم و در معرض رؤیت رئیس‌جمهوری قرار خواهم داد. چقدر لذت بردم و روحیه گرفتم از اعتماد به‌نفس رئیس فرزانه تعاونی کنشگران اجتماعی استان که در مقام یک زن توانمند مدنی می‌گفت سازمان‌های مدنی به دولت وابسته نیستند، برعکس، این دولت است که باید به سازمان‌های مدنی اتکا کند. چقدر صریح انتقاد کرد آن روحانی جوان اصولگرا که می‌گفت به اعتراف یک وزیر اگر چند قدم آن‌سو‌تر از مرکز شهر زاهدان دور شویم چهره محرومیت و حاشیه‌نشینی را خواهیم دید. شایسته‌تر این بود که به انتقاد کردن و رفتن اکتفا نمی‌کرد و کمی بیشتر پای سخن من می‌نشست که در پاسخ به او گفتم همین که یک وزیر سعی در دیدن مشکلات دارد و نقصان‌ها را پرده‌پوشی و رخنه‌پوشی نمی‌کند و رنج و فقر مردم را آنچنان که هست می‌بیند، باید امیدوار بود، زیرا طرح درست و دقیق مسأله بخشی است از حل مسأله و نیز در مقابل روحیه هیچ‌انگاری از همه فعالیت‌ها آن سر افراط است از تفریطی که مسأله را نمی‌بیند. همین چهره‌های جوان و با انگیزه و خوشفکر و پاکدل و پاکدست که در زیر این سقف گفت‌و‌گویی جمع شده‌اند حل مسأله هستند. در بخشی دیگر از پاسخ به دوست اصولگرای مذکور عرض کردم که در عین انتقاد درست از ضعف‌های مدیریتی نباید بخشی از صورت‌مسأله را که در سیمای کریه تحریم‌های ظالمانه ظاهر شده انکار کرد که انکار آن چیزی نیست جز ذاتی و دائمی پنداشتن تحریم‌ها وهمصدایی ناخواسته و ناآگاهانه با اتاق فکر‌های جنگ‌طلبان خارجی که می‌کوشند تحریم را به تقدیر ابدی ملت ایران تبدیل کنند. نمی‌توان از ضرورت توسعه سیاسی و رفاه اقتصادی سخن گفت بی‌آنکه به شرط اصلی توسعه در جهان امروز بی‌اعتنا بود که افزایش سطح تعامل با جهان و منطقه سرنمون اصلی آن می‌باشد. دوستی خوشفکر به نمایندگی از حزب اعتدال و توسعه از مشکلات توسعه سیاسی در استان و در کشور سخن گفت و اضافه کرد:توسعه زمانی اتفاق می‌افتد که هزینه فعالیت حزبی چندان بالا نباشد که انسان‌ها حاضر به حضور در احزاب نشوند «از بیم آنکه نان‌شان آجر شود.» سعیده خاشی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت از امید‌ها و از گلایه‌هایی فراوان به وسعت استان پهناور سیستان‌وبلوچستان گفت و از بدعت‌هایی نیکو که به تعبیر او به یمن مدیریت وسعت‌نگر استانداری پایه‌گذاری شده و انتخاب معاونین سیاسی، اجتماعی از اهل سنت نشانه‌های آشکار آن به شمار می‌رود. او ضمن بیان ضرورت توجه به جوانان و زدودن گرد پیری از سیمای مدیریت استان گفت: «خوشبختانه وضعیت بانوان سیستان‌وبلوچستان، در دولت اصلاحات مورد توجه جدی قرار گرفت و حاصل آن نگاه ویژه دولت تدبیرو امید به زنان است و زنان سیستان‌وبلوچستانی از اندرونی‌هایشان بیرون رفته و در حوزه‌های ارشد مدیریتی نقش‌آفرینی کردند. اما مطالبه‌مان توجه جدی به زیرساخت‌های توسعه پایدار زنان است تا دیگر هیچ کودکی به‌خاطر نبود امکانات مطلوب آموزشی در مرکز استان نسوزد؛ در روستا‌های استان به پاس مادر شدن و زایمان‌های غیراستاندارد جان نسپرد و در بحث خشونت علیه زنان نیز اراده نهاد‌های حمایتی زیر سایه مردسالاری متأثر نشود.» نماینده تعاونی توان‌یابان هم از نادیده گرفته شدن استعداد‌های توان‌یابان در کل کشور و بخصوص در استان گلایه می‌کرد و در حاشیه جلسه هم‌توان‌جویی از اعلامیه استخدامی منتشرشده رسانه ملی از عدم به‌کارگیری معلولان گلایه کرد. از فرادستی هژمونیک عنصر قومیتی در استان نگرانی‌های جدی وجود داشت که به گمان من و به عبارت دقیق‌تر مطابق فهمی که از خلال هم‌اندیشی با فعالین مدنی مذکور به آن نائل آمده‌ام چاره کار را باید در توسعه سیاسی واقتصادی استان دید و در قدرت‌گیری جامعه مدنی و در توانمندسازی جامعه محلی از جمله زنان برای به دست گرفتن سهم شایسته خویش در مشارکت اجتماعی، سیاسی و مدیریتی. به‌گفته یک کنشگر اقتصادی استان و مسئول خبرگزاری مهر مدل توسعه استانی سیستان‌وبلوچستان هم چیزی نیست که صرفاً بتوان از طریق رهنمود‌های مرکزگرایانه به آن رسید و ما مرکزنشینان باید صدای جوامع محلی باشیم. آن‌ها در مورد ضرورت سرمایه‌گذاری‌های بزرگ از سوی دولت در جلسه سخن گفتند. من هم در همنوایی با یکی از فعالان مدنی جوان که بر تفاوت رشد و توسعه تأکید می‌کرد و توسعه همه‌جانبه را خواهان بود ضمن قبول این ضرورت این اعتقاد را که سال‌هاست توسعه با دودکش‌های بلند، پتروشیمی‌ها و فولاد‌ها دیگر ایجاد نمی‌شود بیان کردم. سعی کردم به اختصار از توسعه‌گرایی با تکیه بر ابتکار خرد محلی سخن بگویم. سخن من این بود که به نظر من راه‌حل توسعه منطقه‌ای از درون جوامع محلی و توانمند شدن و ایجاد باور‌های ذهنی توسعه‌گرا رخ خواهد داد. برنامه گفتگو با نهاد‌های محلی مسیری است که دولت در ۲۴ ماه آینده در همه استان‌ها و با همه تشکل‌ها و نهاد‌های محلی در همه سطوح ادامه خواهد داد.
• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با عنوان باز هم آخر هفته درج کرده که به این شرح است:
به سیاق دوماهه اخیر، باز هم آخر هفته با خبر‌های جنجالی در منطقه خلیج‌فارس به پایان رسید؛ توقیف کشتی قاچاقچی پانامایی که بعد از دو، سه روز ابهام‌آفرینی انگلیسی‌ها و اماراتی‌ها پیدا شد و سپس ادعای دروغین رییس‌جمهوری آمریکا مبنی بر اسقاط یک پهپاد ایرانی که همان لحظات ابتدایی اعلامش، آن را پنتاگون نادیده گرفت. با این همه، قیمت نفت و طلا در بازار‌های جهانی افزایش یافت و جماعتی از سران اروپایی و غیراروپایی از افزایش تنش‌ها ابراز نگرانی کردند. این خبر دروغین ترامپ، دومین اقدام او در دو روز پشت هم بود؛ روز قبل‌تر هم از جمله شرطی وزیر خارجه ایران، استنباط مذاکره بر سر توان موشکی ایران را اعلام کرده بود. در هر دو مورد به نظر می‌رسید دغدغه کاخ سفید، احیای چهره تضعیف‌شده خود بعد از اسقاط پهپاد جاسوسی فوق‌پیشرفته‌اش در آب‌های ایران است و ایجاد امکانی تازه برای تبلیغات انتخاباتی ۲۰۲۰ این کشور. به بیان ساده‌تر، ترامپ آماده است به هر دروغگویی‌ای دست بزند تا بتواند اعتبار ازدست‌رفته‌اش را بازیابد و به کمپین انتخاباتی‌اش جانی تازه ببخشد و این میزان وابستگی او به اقدامات ایران، خود به‌معنای ایجاد فرصتی بی‌بدیل برای محور مقاومت برای تحقق اهداف تاریخی خویش است که احتمالاً آخر هفته‌های آینده، آن را محقق خواهد کرد.

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با تیتر آقای ترامپ نتوانستید بزنید منتشر کرد که در ادامه گزیده‌ای آن را می‌خوانید:
فرمانده کل سپاه پاسداران که از جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس بازدید می‌کرد، گفته است؛ «در صورت خطای دشمن، راهبرد دفاعی ایران به راهبرد تهاجمی تغییر وضعیت می‌دهد.» سرنگونی پهپاد فوق پیشرفته «گلوبال‌هاک» با شلیک یک فروند موشک سوم خرداد که ساخت ایران است، یک واکنش دفاعی بود، این پهپاد وارد حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران شده بود و پس از بی توجهی به هشدار‌های نیرو‌های مسلح کشورمان هدف قرار گرفت و سرنگون شد. یک ماه از سرنگون کردن پهپاد متجاوز آمریکایی می‌گذرد، واکنش‌های آمریکا چه سیاسیون و چه نظامیان این کشور به اقدام نیروی هوافضای سپاه پاسداران نشان دهنده عمق سرگیجه مقامات ایالات متحده است. هنگامی که قطعات تکه تکه شده این پهپاد به افکار عمومی دنیا نشان داده شد، سطح قدرت و توانایی بالای نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران در واکنش به کوچکترین تجاوزی را به اثبات رساند.
نیرو‌های آمریکایی، نیرو‌های فرامنطقه‌ای هستند که هزاران کیلومتر دورتر از وطن خود در خلیج فارس حضور دارند و این حضور نظامی در منطقه غرب آسیا و دخالت‌هایی که در فرایند امنیت خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز دارند، باعث شده است تا جمهوری اسلامی ایران از قدرت و توانایی نظامی خود برای جلوگیری از ناامن کردن منطقه‌ای که متعلق به ایران و تحت نظارت و کنترل شدید و دقیق نیرو‌های مسلح کشورمان قرار دارد، استفاده کند. این حق برای جمهوری اسلامی ایران محفوظ است تا علاوه بر حراست از تمامیت ارضی کشور، حضور نیرو‌های بیگانه را در خلیج فارس و تنگه هرمز تحمل نکند، اکنون تنگه هرمز که متعلق به جمهوری اسلامی است، تحت کنترل نیرو‌های نظامی ایران است و هیچ شناوری بدون نظارت ایران حق عبور از این آبراه را ندارد. پس از سرنگونی پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی با شلیک یک فروند موشک پدافند هوایی سوم خرداد، آمریکایی‌ها در اندیشه تلافی این واکنش قاطع بوده و هستند. روز پنج شنبه ترامپ ادعا کرد که یک پهپاد ایران از سوی یک ناو آمریکایی سرنگون شده است. به گفته او این پهپاد سرگرم فیلم برداری و عکس برداری از نام آمریکایی بوده که به خاطر ورود به محدوده خطر، از سوی این ناو سرنگون شده است. بر فرض که ادعای رئیس جمهور آمریکا درست باشد، تفاوت سرنگون کردن پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی با پهپاد ایرانی در این است که، پهپاد آمریکایی در یک عملیات تجاوزگرانه به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران سرنگون شده و این حق ایران است که از خود مقابل تهدیدات دشمنان دفاع کند، اما پهپاد سرنگون شده ایران براساس ادعای ترامپ، در حریم هوایی که متعلق به آمریکایی‌ها نیست سرنگون شده است. آمریکا از سرنگونی پهپاد خود همچنان احساس حقارت می‌کند، چرا که این پهپاد بسیار پیشرفته، رادار گریز، دارای سامانه‌های پیشرفته الکترونیکی و جنگال است، ضمن این که از سوی یک هواپیمای سرنشین دار حمایت می‌شده است، هشدار‌های نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران به این دو هواپیما ثبت شده و موجود است، اما آیا نیرو‌های آمریکایی به پهپاد ایرانی هشدار داده اند؟ در گزارش‌های پنتاگون تاکنون هیچ اشاره‌ای به این موضوع نشده است، حتی نیرو‌های تروریستی سنتکام مستقر در خلیج فارس نتوانسته اند از قطعات پهپاد ایرانی عکس و فیلم منتشر کنند تا ادعای خود را به اثبات برسانند. نیرو‌های مسلح کشورمان پس از سرنگونی پهپاد گلوباک هاک، قطعات آن را از آب گرفتند و به نمایش گذاشتند. سپاه پاسداران اعلام کرده است که به زودی تصاویری که پهپاد ادعایی آمریکا از ماو این کشور در منطقه گرفته را منتشر می‌کند که این امر نشان دهنده دروغ آمریکا در سرنگونی آن است. طبیعی است که آمریکایی‌ها به خاطر شکست در اجرای طرح‌های خود در منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران تحت فشار‌های روانی شدید قرار داشته باشند، به همین خاطر سعی می‌کنند با یاری از فیلم‌های هالیوودی برای خود پیروزی بسازند در حالی که واقعیت برخلاف آن چیزی است که در هالیوود به تصویر کشیده می‌شود. اقدام آمریکایی‌ها و رفتاری که ترامپ بر سر پهپاد ایرانی از خود بروز داده به یاد گفتاری از یک فیلم فارسی می‌اندازد که، «حالا ما به همه گفتیم زدیم، شما هم بگین زده، آره خوبیت نداره...!» اما آمریکایی‌ها هواپیمای مسافربری را با صد‌ها سرنشین زن و مرد، کودک و پیر هدف قرار می‌دهند و آن را یک اشتباه از سوی ناو خود تلقی می‌کنند و به فرمانده آن مدال شجاعت می‌دهند، اما ایران هیچگاه اشتباه نمی‌کند، که اگر قرار بر اشتباه بود، هواپیمای با سرنشین آمریکایی در کنار پهپاد گلوباک‌هاک می‌توانست هدف قرار بگیرد.
• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با عنوان ارتباط جهانی؛ تجمل یا ضرورت منتشر کرده که به این شرح است:
سال‌هاست که از عضویت ایران در بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول می‌گذرد، ولی ارتباط ما با این دو نهاد مالی بین‌المللی محدود مانده است. ایران از زمان عضویت در بانک جهانی با استفاده از منابع مالی آن بانک، تا پیش از انقلاب اسلامی ۳۳ پروژه به ارزش تقریبی ۱۲۱۰ میلیون دلار و پس از انقلاب اسلامی ۱۸ پروژه به ارزش تقریبی ۲۲۰۵ میلیون دلار اجرا کرده است. اغلب این پروژه‌ها در بخش‌های آب و فاضلاب، حمل‌ونقل، انرژی، بهداشت، حمایت‌های اجتماعی و بازسازی مناطق زلزله‌زده بوده است. ایران همچنین توانسته است برای اجرای ۱۸ پروژه دیگر از کمک‌های بلاعوض آن بانک حدودا به‌میزان ۹ میلیون دلار استفاده کند. آخرین وام دریافتی ایران در سال ۱۳۹۱ و حدود ۱۲۰ میلیون دلار بوده و پس از آن، ایران وامی دریافت نکرده است. به‌نظر می‌رسد با توجه به وضعیت کنونی که سیاست‌های رئیس‌جمهور آمریکا محدود کردن کمک بانک جهانی به ایران است، اخذ وام از بانک جهانی به‌راحتی میسر نیست. ازسوی دیگر، باید توجه کرد که دریافت وام از نهاد‌های جهانی مراحلی دارد و باید مبالغی ازسوی بانک‌های منتخب پرداخت شود که این روابط مالی به‌دلیل اعمال تحریم‌ها و قطع ارتباط با بانک‌های فرامرزی به‌راحتی امکان‌پذیر نخواهد بود. در حال حاضر، بانک‌هایی که پس از برجام قرارداد‌هایی برای تامین مالی طرح‌های ایران منعقد کرده بودند با مشکل روبه‌رو شده‌اند و گام نخست و موثر برای ایران، می‌تواند حل مشکلات این قرارداد‌ها باشد. رفع تحریم‌ها جایگاه ما را در نظام مالی بین‌المللی تقویت خواهد کرد و امکان دسترسی ما را به منابع بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول افزایش خواهد داد. منابع این نهاد‌ها به حل مشکلات اقتصادی کشور کمک و بازگشت به مسیر توسعه را تسهیل می‌کند. با توجه به اینکه روند فعلی اصلاحات در بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول در جهت حضور هرچه بیشتر اقتصاد‌های نوظهور در این نهادهاست، حضور پررنگ ما در فعالیت‌های آن‌ها پیام مثبتی به سرمایه‌گذاران و شرکای تجاری بالقوه خواهد داد و استقبال ما را از همکاری با کشور‌های دیگر نشان می‌دهد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *