دَستِ راستِ ناخدایِ باخدایِ انقلاب

12:33 - 15 دی 1398
کد خبر: ۵۸۳۶۲۳
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
اگر امروز روزی حاج «قاسم سلیمانی»‌ها و «ابومهدی مهندس»‌ها «آسمانی» می‌شوند ان‌شاءالله نتیجه کربلای ۵ دیگری در انتظار جبهه مقاومت خواهد بود چه آن‌که همان ناخدایِ باخدایِ انقلاب در حکم فرمانده جدید نیروی قدس سپاه تاکید کردند: برنامۀ آن نیرو عیناً همان برنامۀ دوران فرماندهی شهید سلیمانی است.
دَستِ راستِ ناخدایِ باخدایِ انقلابگروه سیاسی ؛ مگر نمی‌شد همان آذر سالِ ۱۳۶۱ در عملیاتِ طریق‌القدس که از ناحیه دستِ راست و شکم مجروح شده بود «آسمانی شود» تا سال‌ها بعد، دَستِ راستِ ناخدایِ باخدایِ انقلاب نشود؛ بله می‌شد، اما نشد، چون «اَجَلِ هر کس در لوحِ قضا به وقتِ معینْ ثبت است و سَر نمی‌رسد جز به فرمان او» (آیه ۱۴۵ سوره آل عمران). مگر همان سالِ ۱۳۶۱ لشکرِ ۴۱ ثارالله را بنیان ننهاد که جزو لشکر‌هایِ خط‌شکنِ سپاه در ۸ سال دفاع مقدس بود؛ بله نهاد و از قضا نقش درخوری هم در عملیات‌های بزرگی مثل والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و... داشت.

سخن از کربلای ۵ شد؛ عملیاتی که ۳۲ سال و ۱۱ ماه و ۲۵ روز پیش با رمز مبارک یا زهرا (ع) در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد. اتفاقاً آن روز هم جمعه بود و حرامیان صدامی، ۲ هفته بعد از شکستِ عملیات کربلای ۴، همچنان در عیش و عشرت و شادی می‌چریدند آن‌سان که جمعۀ ۲ روز پیش، اربابان امروزی همان حرامیانِ صدامی در فرودگاه بغداد، نعرۀ مستانه سر زدند و همچنان این عربده در اردوگاه غربِ وحشی و غرب‌گرایانِ فلک‌زدۀ مفلوک به گوش می‌رسد.

اما حتی اگر وعده‌های اقتصادی «صد من یه غاز» حسن روحانی و اسحاق جهانگیری از «یاد ملت ایران» برود از یاد همین ملت نخواهد رفت که عملیاتِ کربلای ۵ یکی از منحصر به فردترین ۹۰ عملیات دوران دفاع مقدس بود که آغازی بر پایان هشت سال جنگ تحمیلی غرب و شرق علیه ایران و تصویب قطعنامه ۵۹۸ شد؛ هر چند حاج «حسین خرازی»‌ها در همین نبرد، «آسمانی» شدند.

اگر امروز روزی حاج «قاسم سلیمانی»‌ها و «ابومهدی مهندس»‌ها «آسمانی» می‌شوند ان‌شاءالله نتیجه کربلای ۵ دیگری در انتظار جبهه مقاومت خواهد بود چه آن‌که همان ناخدایِ باخدایِ انقلاب در حکم فرمانده جدید نیروی قدس سپاه تاکید کردند: برنامۀ آن نیرو عیناً همان برنامۀ دوران فرماندهی شهید سلیمانی است.

همان فرماندۀ کویرزادۀ اهل روستایّ قنات‌ملک که سال ۱۳۷۶ به واسطه اثبات کارآمدی در مبارزه با قاچاقچیان و اشرار در مرز ایران و افغانستان به تهران دعوت و با حکم فرمانده کل قوا، راهبریِ راهبردی‌ترین نیروی نظامی ایران را به دست گرفت. همان فرماندهیِ که بعداً دست راست فرمانده‌اش شد و سال ۱۳۸۹ درجه سرلشکری و سال ۱۳۹۷، «نشان ذوالفقار» بالاترین نشان نظامی ایران را از دستان او گرفت. همان صاحب ذوالفقاری که از سال‌ها پیش ملقب به «شهید زنده» بود، اما چند روز پیش شهید شد.

حال سرتیب اسماعیل قاآنیِ ۶۲ سالۀ اهلِ مشهد، یکی از برجسته‌ترین فرماندهان سپاه در دفاع مقدس که سال‌ها کسوت جانشینی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی را در نیروی قدس داشت، خَلَفِ او شده و عَلَم سردار امت اسلامی را به دست گرفته است، چه آنکه حاج قاسم، «راه» نبود بلکه «در راه» بود پس راه همچنان ادامه دارد؛‌ ای بسا با قدرت و هیبت و صلابت و مهابت‌تر.

اما بیش از آنکه آسمانی‌شدن سردارِ عزیز، دل‌ها را بسوزاند و یاغی‌گری رژیم آمریکا غرور ایرانی‌بودن را بشکند، وطن‌فروشی عده‌ای بی‌وطن، وظیفه‌ها را در «جنگ روایت»‌ها سنگین‌تر می‌کند. چه آنکه اولی صراط قویم به یادگار گذاشته و دومی در انتظار «انتقام سخت» است، اما نباید جای «شهید» و «جلاد» به واسطه امپراطوری رسانه‌ای نظام سرمایه‌داری و پادو‌های فارسی‌زبان آن‌ها تغییر کند.

وقتی همکلاسی سوریه‌ای می‌گوید «حاج قاسم سلیمانی، شهید ما بود»، یعنی او فقط متعلق به ایران نیست و باید به این اسطورۀ حقیقی ببالیم.
 
*وحید عظیم‌نیا
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *