نشست سیر تطور ترانه جشنواره موسیقی فجر برگزار شد

10:12 - 29 بهمن 1399
کد خبر: ۷۰۲۸۳۰
نخستین نشست بخش پژوهش سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر با موضوع "سیر تطور ترانه" با حضور حسن علیشری و مجید افشاری سه شنبه ۲۸ بهمن برگزار و از رادیو گفتگو پخش شد.
- طبق اعلام روابط عمومی سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر، حسن علیشری ترانه‌سرا و پژوهشگر در ابتدای این برنامه در خصوص سیر تطور ترانه گفت: درست است که ترانه به معنای امروزی خودش که با موسیقی پاپ همراه می‌شود عمر کوتاهی دارد و از علی اکبر خان شیدا و عارف قزوینی به بعد می‌توان آن را پی گرفت، اما از نظر تاریخی شعر همراه با موسیقی، حتی سابقه طولانی‌تری از شعر مکتوب دارد. حتی افعالی که در زبان‌های مختلف وجود دارد بیشتر حاکی از همراهی موسیقی است. در شعر پیش از اسلام هم شاهد این هستیم که شعر عمدتاً همراه با موسیقی بوده و خنیاگرانی مثل باربد و نیکسا، شعر و ملودی را همراه با هم می‌ساخته‌اند. به مرور زمان و به‌ویژه با ورود وزن عروضی به شعر فارسی که بعد از اسلام اتفاق می‌افتد و با محدودیت‌هایی که در موضوع موسیقی وجود داشته است، این‌ها از همدیگر جدا می‌شوند.
 
علیشیری ادامه داد: حتی خود واژه ترانه هم از "ترانک" یا "ترنگ" گرفته شده که آوازخوان‌های دوره‌گرد آن‌ها را می‌خوانده‌اند. ما این آوازخوان‌ها را در جای جای مناطق مختلف ایران داریم، ولی به معنای امروزی خودش، ما می‌توانیم از دوره قاجار به بعد درباره ترانه به طور جدی صحبت کنیم، چون در آن دوره دستگاه‌های موسیقی شکل گرفتند. ما آغاز دوباره تصنیف را تحت تأثیر ادبیات مشروطه می‌بینیم. این ارتباط بین ادبیات روزگار خود و ترانه را می‌توانیم تا امروز ردیابی کنیم. شیدا، عارف، امیر جاهد و ملک‌الشعرای بهار کسانی هستند که در آن دوره فعالیت کردند.
 
در ادامه این گفت‌گو مجید افشاری ترانه‌سرا و پژوهشگر گفت: ما نمی‌توانیم برای انسان تعیین وضعیت کنیم. ذهن و زبان انسان، آمیخته با زندگی است. یعنی از لالایی گهواره تا نوحه و مویه بر سر مزار، کلام همراه با انسان است. ما در هر وضعی از حالات انسانی به ترانه پناه می‌بریم. برخلاف آن نگاه و نظر مشهوری که نوع سخیفی از زبان‌مندی است. باورم این است که ترانه به سرشت و باور انسان نزدیک است و ما آنجا خودیت انسان را بیشتر استشمام می‌کنیم.
 
علیشری در خصوص تفاوت شعر و ترانه عنوان کرد: حتی بین اهالی موسیقی هم یک روال و قانون شفافی وجود ندارد که این دو را از همدیگر جدا کنند. کما اینکه بسیاری از افراد، هر شعری که همراه با موسیقی اجرا می‌شود، را ترانه می‌دانند. در روزگار معاصر ما و به‌ویژه در نیمه دوم قرن، به نوعی از کلام که به نیت همراهی با موسیقی سروده شده است، هم ترانه گفته می‌شود. در عرف جامعه موسیقی ما، تفاوت این دو در این است که شعر پیش از موسیقی و بدون نیت همراهی با موسیقی سروده شده است. از طرفی آنچه را که برای همراهی با موسیقی سروده شده، ترانه خطاب می‌کنند.
 
افشاری در ادامه اظهار داشت: نمی‌توانیم تعریف و فصل مشترک مشخصی بگذاریم و بگوییم این شعر و ترانه است و مشابهت‌ها را قائل نباشیم، اما می‌توانیم بایسته‌هایی را برای نگارش شعر یا ترانه قائل باشیم.
 
علیشری با اشاره به اینکه ترانه، شکل‌ها و زبان‌های مختلفی دارد، گفت: وقتی ترانه دهه‌های اخیر را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که با یک موجود همگن و هم شکل روبرو نیستیم. فکر می‌کنم اگر به یک تعریف روشنی از ترانه برسیم و بخش‌های مختلف این تعریف را در مورد آثار مختلف محک بزنیم، می‌توانیم روشن‌تر صحبت کنیم. برداشت من از ترانه، شعری است که با هدف همراهی با موسیقی یا بر روی موسیقی سروده می‌شود. ما چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، یکی از شیوه‌های مرسوم تولید قطعات موسیقی در روزگار ما این است که ترانه‌سرا یک کلامی را می‌سراید و بعد آهنگساز روی آن ملودی می‌گذارد. نوع دوم این است که ملودی وجود دارد و بعد ترانه‌سرا روی آن ترانه می‌سراید. فکر می‌کنم عنصر نیت اهمیت زیادی دارد. در رشته‌های دیگر نیز همین‌طور است. نمایشنامه و فیلمنامه هم وضعیت شبیه ترانه دارند، اما درباره آن‌ها ویژگی فرمی هم وجود دارد و کمتر این خلط مطلب به وجود می‌آید.
 
افشاری درباره قید و بند‌های ترانه اذعان کرد: برای نگارش یک نوشتار، مطلوب انسانی، کرامت انسانی و ارزش ادبی و هنری نیاز است. هر کسی حق دارد برای خودش بنویسد و فکر کند و اسم آن را ترانه بگذارد، اما وقتی قرار است آن را به‌عنون یک بسته هنری به جامعه هدفش عرضه کند باید متنش از یک سری بایسته‌ها بهره‌مند باشد. این یک قانون است و باید آن رعایت کنند. واقعیت ماجرا این موضوع مطرح است که بحث آموزش و نهادینه شدن آن از شورای شعر و ترانه یا از مدارس شروع شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *