«عصر‌های کریسکان» به چاپ هشتم رسید

17:14 - 04 اسفند 1399
کد خبر: ۷۰۴۱۵۲
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
چاپ هشتم کتاب «عصر‌های کریسکان» خاطرات امیر سعیدزاده به قلم کیانوش گلزار راغب روانه بازار نشر شد.

- خاطرات یکی از نیرو‌های انقلابی اهل سردشت است از ۱۵ سال مبارزه. امیر سعیدزاده که در کتاب او را به نام سعید سردشتی می‌شناسیم، به همراه همسرش سعدا حمزه‌ای خاطرات خود از سردشت و بانه از اواخر دهه پنجاه و دو دهه بعد را روایت می‌کنند.

سعید سردشتی هم طعم پیگیری و بازخواست ساواک را چشیده هم روز‌های بسیاری را در زندان‌های کومله و دموکرات گذرانده است. او یک نیروی آزاد است که با سپاه همکاری دارد و در مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی در غرب کشور شرکت می‌کند. پس از جنگ ایران و عراق به اسارت حزب دموکرات درمی‌آید و سال ۷۴ آزاد می‌شود. به همین خاطر روایت او بسیار پرفراز و نشیب است و بیانگر واقعیت‌های مختلفی از آنچه بر مردم مناطق کردنشین رفته است. زمانی که سعید به اسارت کومله درمی‌آید، از حوادثی که در خانه و کشورش رخ می‌دهد بی‌خبر است به همین خاطر نویسنده کتاب یعنی کیانوش گلزار راغب تصمیم گرفته از دو راوی استفاده کند و برای بیان روی دیگر حقایق، خاطرات همسر او را نیز بازگو کند.

گرچه این بخش نسبت به بخش روایت سعید کوتاه‌تر است، اما همان مجال کوتاه روش مناسبی است که به خواننده فرصت می‌دهد از دو زاویه مختلف با ماجرا‌ها بنگرد. همچنین نگاه زنانه سعدا در نقطه مقابل نگاه مردانه سعید قرار می‌گیرد که به جذابیت‌های آن می‌افزاید. زمانی که سعید به اسارت حزب کومله درمی‌آید با گلزار راغب در یک زندان قرار می‌گیرد و همین موجب آشنایی آن دو می‌شود. در این بخش کتاب، خود نویسنده نیز وارد داستان می‌شود و توصیف کوتاهی از خود ارائه می‌دهد.

زمانی که سعید تصمیم می‌گیرد از زندان فرار کند، گلزار راغب به او کمک می‌کند. سعید نام مستعار امیر سعیدزاده بوده که برای استتار از آن استفاده می‌کرده و دوستان و اعضای خانواده‌اش نیز او را به همین نام می‌شناسند. او هنگام روایت خاطراتش نام بسیاری از افرادی که با آن‌ها روبه‌رو شده را ذکر می‌کند؛ از دوستان و آشنایان گرفته تا چهره‌های نظامی و انقلابی که با آن‌ها همکاری داشته‌است.

ذکر این اسامی موجب می‌شود خاطرات ذکر شده سندیت بیشتری داشته باشند، اما با توجه به اینکه حوادث بی‌شماری پشت سر هم روایت می‌شود، ممکن است خواننده کمی سردرگم شود، زیرا به خاطر سپردن این همه اسم برای او کار دشواری خواهد بود.

«عصر‌های کریسکان» به چاپ هشتم رسیددر این کتاب، دوره‌ای ۱۵ ساله روایت می‌شود که به نظر دوره‌ای طولانی می‌آید. شاید اگر یک مقطع کوتاه‌تر برای روایت انتخاب می‌شد، امکان پرداختن به جزئیات با توصیفاتی بیشتر فراهم می‌شد و خواننده بیشتر با راوی همراهی می‌کرد.
عصر‌های کریسکان، برخلاف آنچه طرح جلدش نشان می‌دهد، یک داستان عاشقانه نیست. طرح جلد کتاب که تصویری از سعید و سعداست در نگاه اول ذهن بیننده را به سمت دیگری می‌برد. از آنجا که امیرسعیدزاده نامی شناخته شده برای خواننده نیست نمی‌تواند حدس بزند خاطرات او به چه موضوعاتی می‌پردازد.

اما عصر‌های کریسکان، عصر‌های اسارت و تلاش و مبارزه است. کریسکان نام منطقه‌ای در کردستان عراق است که پایگاه دموکرات در آنجا واقع شده بود و سعید روز‌های بسیاری را در این منطقه زندانی بوده است. روز‌های اسارت او و دوری‌اش از خانواده آن قدر طولانی بوده که دختر کوچکش پدر را نمی‌شناسد. او و همسرش حرف‌های زیادی برای گفتن دارند و خواننده را با خود همراه می‌کنند؛ این کتاب ۲۸۰ صفحه است و در پایان آن نیز نمونه نامه‌ها، نقاشی و عکس‌هایی آورده شده که موجب می‌شود مخاطب با راویان ارتباط بیشتری برقرار کند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *