خروج روسیه از ایران همزمان با انقلاب بولشویکی

0:01 - 20 خرداد 1400
کد خبر: ۷۳۱۶۱۵
دسته بندی: سیاست
قحطی بزرگ ۱۹۱۹ - ۱۹۱۷، بی‌تردید بزرگ‌ترین فاجعه تاریخ ایران و بسیار فراتر از همه فجایع پیش از خود بوده است. کتاب «قحطی بزرگ» نشان می‌دهد ۸ تا ۱۰ میلیون ایرانی، ۴۰ تا ۵۰ درصد کل جمعیت ایران، در اثر گرسنگی و مرض‌های ناشی از آن و سوء تغذیه از میان رفته‌اند.

 - با وجود بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول، در طول این جنگ به ضربات و خسارت جبران ناپذیری بر پیکره میهن و ملت ما وارد آمد. ورود بی‌محابای قوای بیگانه و نیروهای متخاصم به خاک ایران در فقدان یک دولت قوی و متمرکز و دارایی سامانه اداری کارآمد، هرج و مرج و ناامنی و پراکندگی و بی‌ثباتی را دامن زده و به تشدید ضعف دولت مرکزی و ضخامت حال و وضع اقتصادی و اجتماعی مردم ایران انجامید. در نتیجه ایران بی‌طرف که با هیچ کشوری در جنگ نبود، تقریباً به اندازه یک کشور در حال جنگ خسارات و خرابی تحمل کرد.

در میان آن همه نابسامانی و بدبختی، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد. قحطی‌ای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیرو‌های بیگانه - به ویژه قوای انگلیس - در تشدید آن مؤثر و بلکه از علل اصلی آن بود؛ در نتیجه آن شمار زیادی از مردم ایران، در ابعادی باورنکردنی به ورطه مرگی هولناک افتادند.
 
کتاب «قحطی بزرگ» بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست «محمدقلی مجد» درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد.  در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.

***

 

انقلاب روسیه و خروج از ایران

در ۱۵ مارس ۱۹۱۷، تراز نیکلای دوم خلع شد و دولت موقت شکل گرفت. وزیر خارجه روسیه، میلیوکوف، در تلگرامی تحولات اخیرا را به آگاهی دولت ایران رساند و خواستار آینده‌ای بهتر شد. در ۲۰ مارس ۱۹۱۷، وثوق‌الدوله، رئیس الوزرای ایران، به تلگرام پاسخ داد و خرسندی دولت ایران را از چرخش رویداد‌ها اعلام داشت. در طول دو ماه بعد، چندین تلگرام حاوی امید‌های خوب و آرزوی همکاری میان دو طرف رد و بدل شد.
 
اندکی بعد از آغاز انقلاب، نظم قوای روسیه در ایران از میان رفت. در ۲۵ آوریل ۱۹۱۷، برخی نیرو‌ها و اتباع روسیه در تبریز، کنسول روسیه را اخراج و برخی اتباع سرشناس روس را بازداشت کرده بودند. در می ۱۹۱۷، وقتی روسیه از قزل رباط به پیتک عقب‌نشینی کرده و تنها نیروی مختصری را در قصرشیرین باقی گذاشتند، روشن بود که روسیه دیگر قادر به ادامه عملیات نظامی در ایران نیست.
 
در ۲۱ ژوئن ۱۹۱۷، آن‌ها قصر شیرین را ترک کردند. اما اندکی بالاتر در شمال در ماه ژوئن، روس‌ها به سمت موصل و سلیمانیه حرکت کردند، اما حمله آن‌ها به زودی متوقف شد. تا اوت ۱۹۱۷، ارتش روسیه در غرب ایران شامل ۳۱ هزار پیاده نظام، ۲۲ هزار سواره نظام و ۱۰۲ یگان توپخانه در آستانه فروپاشی قرار داشت.
 
با انقلاب روسیه، اوضاع سیاسی در تهران به کلی تغییر کرد سیاستمدارانی که در نوامبر ۱۹۱۵ گریخته بودند، بازگشتند و تا می ۱۹۱۷، روشن شده بود که کابینه وثوق‌الدوله در آستانه سقوط است. در ژوئن ۱۹۱۷ موجی از ترور سیاسی جامعه ایران را به شدت نگران ساخت.
 
وثوق‌الدوله قربانی نیرو‌های رها شده از انقلاب روسیه شد و در ۱۲ ژوئن ۱۹۱۷، استعفاء داد. شاخص‌ترین اقدام کابینه جدید به ریاست علاءالسلطنه «لغو» به رسمیت شناختن پلیس جنوب بود که اسلافش اعطا کرده بودند. اما ترور‌های سیاسی به شدت ادامه یافت و بسیاری از نخبگان سیاسی از ترس جانشان پنهان شده بودند. در اکتبر ۱۹۱۷، کابینه علاءالسلطنه استعفاء کرد و تا ۲۶ نوامبر ۱۹۱۷، ایران همچنان دولت نداشت. اندکی بعد، کابینه جدید به ریاست عین‌الدوله منصوب شد، اما در ۱۷ دسامبر ۱۹۱۷ استعفاء کرد.
 
کشور این بار تا ۱۷ ژانویه ۱۹۱۸ و کابینه مستوفی‌الممالک، کابینه جدیدی به خود ندید. این کابینه تا آوریل ۱۹۱۸ دوام آورد. در اول می ۱۹۱۸ برقرار بود. در ۶ اوت ۱۹۱۸، کابینه جدید با وثوق‌الدوله تشکیل شد. این کابینه تا ژوئن ۱۹۲۰ بر سر کار بود. به این ترتیب در طول ۱۳ ماه، کشور شش کابینه به خود دید.
 
با انقلاب بلشویکی در نوامبر ۱۹۱۷، عملیات نظامی روسیه در خاور نزدیک پایان یافت. دولت شوروی در ۳ دسامبر ۱۹۱۷، در اعلامیه‌ای خطاب به مسلمانان شرق اعلام کرد که سیاست‌های ترازی پایان یافته و آینده روشن‌تری برای مسلمانان ایران و شرق پیش‌رو است. این اعلامیه مشخصاً قرارداد‌های انگلیس و روسیه در ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ برای تقسیم ایران را ملغی اعلام کرد. در ۱۹ دسامبر ۱۹۱۷، دولت شوروی رسماً دولت ایران را از قصد خود برای خروج همه نیرو‌های روسیه از ایران آگاه کرد.
 
مذاکرات صلح میان روسیه و عثمانی در ۲۲ دسامبر ۱۹۱۷ آغاز شد و با امضای قرارداد ۳ مارس ۱۹۱۸ در برست_لیتوسک، روس‌ها و ترک‌ها پذیرفتند تا پایان مارس ۱۹۱۸ خاک ایران را ترک گویند. البته تا آن زمان قوای ترک ایران را ترک کرده بودند و تا پایان مارس ۱۹۱۸، قوای روس نیز ایران را ترک کردند. ایران ماند و میراث اشغال، تا با آن کنار بیاید.
 
 
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *