شبکه‌های اجتماعی و ترور روزانۀ حاج قاسم/ سانسور به سبک اینستاگرام و رفقا

8:00 - 22 شهريور 1400
کد خبر: ۷۵۷۳۵۳
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
فعال‌سازی ظرفیت کشورهای همسایه و مشترک‌المنافع و راه‌اندازی سکوهای ارائه خدمات مجازی بین ایران و این کشورها، هژمون فرهنگی غرب را خواهد شکست، تحریم و سانسور فقط زمانی بی‌اثر می‌شود که ما قوی شده و بسترهایی تعبیه کرده باشیم که مدیریت آن توسط گفتمان معارض با انقلاب اسلامی صورت نپذیرد.
- علی پژوهش - برخی لحظات و روز‌ها در صفحات تاریخ ماندگار می‌شوند، چرخ روزگار می‌چرخد، اما حافظۀ تاریخ از آن واقع پاک نمی‌شود، یکی از این لحظات برای ما ایرانی‌ها که البته با یادآوری آن کام ما تلخ می‌شود، ساعت ۰۱:۲۰ بامداد روز ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ به وقت فرودگاه بغداد است.
 
سردار مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی در این لحظه با دستور مستقیم رئیس دولت تروریستی آمریکا ترور می‌شود و موجی از اندوه در دل تمام ایرانیان و آزادگان جهان می‌نشیند. طی چند روز قاب رسانه‌ها بار‌ها مملو از تصاویر تشییع جنازه‌های میلیونی حاج قاسم و شهدای مقاومت می‌شود، دست آخر اشک‌های فرمانده بدرقه راه مالک انقلاب اسلامی برای پیوستن به کاروان عاشوراییان تاریخ می‌شود، اما در این میان بسیاری از افرادی که در آن تشییع جنازه میلیونی حضور داشتند، بی‌تفاوت از کنار لحظۀ ترور روزانۀ حاج قاسم می‌گذرند!

درست است که امکان ترور فیزیکی هر فرد در طول عمر یک مرتبه بیشتر فراهم نیست، اما در دنیای فناوری زدۀ امروز آبرو، نام و تصویر هر فرد بار‌ها امکان دارد که توسط دشمنان ترور شود و متاسفانه بسیاری از حضار تشییع جنازه‌های میلیونی سردار مقاومت به این ترور رسانه‌ای واکنشی نشان نمی‌دهند؛ شاید، چون دیگر دست قلم شدۀ علمدار انقلاب مقابل چشمان ما نیست تا دل بیننده را به درد بیاورد!

ریشۀ کینۀ آن‌ها از حاج قاسم در اقیانوس شقاوت است
بسیاری از مقامات ارتش تروریستی رژیم آمریکا و دولت مردان این کشور در مقاطع مختلف بی‌فایده بودن ترور حاج قاسم برای این کشور را خاطرنشان کرده‌اند و به صراحت رفتار دونالد ترامپ در آن مقطع را مورد سرزنش قرار داده‌اند. تصور مقامات آمریکا و دیگر دشمنان محور مقاومت این بود که بعد از شهادت حاج قاسم محور مقاومت دچار بحران جدی خواهد شد بنابراین دست به این جنایت زدند، اما بر خلاف پیش‌بینی آن‌ها پس از شهادت سردار سلیمانی محور مقاومت جان دوباره‌ای گرفت و شاهد هستیم که منطقۀ غرب آسیا به سرعت دستخوش تحولاتی است که رهبر معظم انقلاب آن را تحت عنوان انتقام قطعی خون شهید سلیمانی مطرح کردند، انتقامی به شیرینی اخراج نیرو‌های آمریکایی که سال‌ها موجب درد و رنج مردم غرب آسیا شدند و حال مجبور هستند تا بعد از تحمل میلیارد‌ها دلار هزینه و هزاران کشته منطقه را ترک کنند.

شبکه‌های اجتماعی و ترور روزانۀ حاج قاسم
امروز به نظر می‌آید پیروی رسانه‌های دولتی و ظاهراً خصوصی هر کشوری از سیاست‌های کلی حاکمیت آن سرزمین بر کسی پوشیده نیست، همۀ آن‌ها فارغ از پلتفرمی که در اختیار دارند در مسیر کلی سیاست‌های کشور خود حرکت می‌کنند، بر همین اساس شبکه‌های اجتماعی نیز سیاست‌های کلی دولت‌های خود را دنبال می‌کنند به این معنا که اگر دونالد ترامپ یک مرتبه دستور ترور فیزیکی حاج قاسم را داد، مارک زاگربرگ و هم قطارانش در دیگر پلتفرم‌ها دستور ترور روزانۀ نام و تصویر شهید سلیمانی را صادر کرده‌اند، آن‌ها نه فقط از جسم سردار مقاومت واهمه داشتند بلکه نام و تصویر وی را نیز بر نمی‌تابند؛ چرا که خوب می‌دانند فوکویامای ژاپنی به درستی از عاشورا و مهدویت به عنوان دو مؤلفۀ اساسی قدرت شیعیان صحبت کرده است، آن‌ها همچنین می‌دانند شهدایی همچون حاج قاسم می‌توانند اسوه‌های نزدیک نسل جوان برای حسینی شده باشند بنابراین بی‌مهبا دست به حذف و سانسور نام و تصویر حاج قاسم در شبکه‌های اجتماعی می‌زنند.

سانسور به سبک اینستاگرام، تلگرام، توییتر و رفقا
متاسفانه خلأ آموزش سواد رسانه‌ای در مقاطع مختلف سنی در کشور سبب شده تا اقناع مخاطب دربارۀ وجود سانسور گسترده و سیستماتیک در برنامک‌های آمریکایی به سادگی میسر نباشد. تعریف غلطی که در کشور دربارۀ دو مفهوم فضای مجازی و فضای سایبر وجود دارد، یکی از عوامل این دشواری در اقناع مخاطب است، در باور رایج بین مردم فضای مجازی را مترادفی برای واژۀ فضای سایبر می‌دانند که محدود به برنامک‌های یا در نهایت زیرساخت‌های اتصال به شبکه است. در حالی که در حقیقت فضای مجازی چیزی جز ابزار تکنولوژیک فضای سایبر نیست، واژه‌ای که در فحوای خود به دنبال کنترل جریان آگاهی انسان‌ها با استفاده از چهار رکن کنترل، ارتباطات محاسبات و اطلاعات است به عبارت ساده‌تر در این فضا کاربر یا مخاطب باید بدون این که متوجه شود توسط پلفترم در مسیر جدیدی قرار بگیرد، اتفاقی که دربارۀ حاج قاسم نیز آن‌ها تا حدودی دنبال کردند و متاسفانه به موفقت‌هایی نیز دست پیدا کردند.
 


آن‌ها علاوه بر حذف گستردۀ تصاویر شهید سلیمانی از برنامک‌های خود، مسدودسازی یا حذف بدون لکنت صفحاتی که سعی می‌کنند تا معارف حاج قاسم را نشر دهند و البته به زعم مدیران محتوایی این پلتفرم‌ها پست‌های تأثیرگذاری در شبکه‌های اجتماعی بارگذاری می‌کنند به سانسور هوشمند نام و تصویر شهید سلیمانی نیز مبادرت می‌ورزند همانطور که می‌دانند شبکه‌های اجتماعی از امکانی تحت عنوان صفحات پیشنهادی برخوردار هستند که در خفا هدف آن‌ها همان مدیریت آگاهی مخاطب، ذائقه‌سازی برای وی و برجسته‌سازی پیام صاحب پلتفرم است، صفحاتی که جستجوی ساده در آن‌ها مؤید این واقعیت است که محتوای تأثیرگذار دربارۀ شهید سلیمانی به خصوص برای مخاطبان عادی یا در اصطلاح عامیانۀ امروز، خاکستری جایی ندارد، اما همین پلتفرم با در پیش گرفتن روشی ترکیبی برای کاربران خود بدون این که صحبتی از محتوای فرهنگی مطلوب خود کند، علاوه بر چینش برخی صفحات مرتبط با سلایق شخصی مخاطب که اغلب اهداف دیجیتال مارکتینگ را دنبال می‌کند به بازنشر گسترده شبهات، شایعات و مطالب مغایر با اندیشۀ اسلامی و انقلاب از جمله معارف شهدا و شهید سلیمانی می‌پردازد.

نظریه‌پردازان مکاتب انتقادی در ارتباطات تلویزیون و برنامه‌های آن را تقبیح می‌کردند؛ چرا که اعتقاد داشتند تلویزیون ساخته شد تا احساس نیازی کاذب در قشر ضعیف اقتصادی به وجود بیاورد تا آن‌ها داشتن کالا‌های تبلیغ شدۀ در تلویزیون را نیاز اساسی زندگی خود قلمداد کنند و با افزایش تبلیغات، این احساس نیاز هم گسترش پیدا کند تا در نهایت طبقۀ مستضعف دیگر فرصتی برای درک اقدامات نادرست اقشار مرفه جامعه نداشته باشد و امکان ادامۀ مسیر کسب ثروت بدون اعتراض برای آن‌ها فراهم باقی بماند به نظر می‌رسد شبکه‌های اجتماعی تحت مدیریت آن‌ها نیز پدید آمده‌اند تا ارزش‌های اقشار متوسط و ضعیف جامعه را بدون هیاهو به سمتی که آن‌‎ها مایل هستند هدایت کنند، مسیری که یقین داریم اندیشه و سیرۀ الگو‌هایی مانند حاج قاسم مانع تحقق آن است بنابراین به سادگی و بدون ترس از طرفداران شهید سلیمانی ایشان را سانسور می‌کنند!

خودسانسوری برای حذف نشدن صفحات!
پدیدۀ ناخوشایندتر دیگری که امروز با آن روبرو هستیم، خودسانسوری طرفداران حاج قاسم برای حذف نشدن صفحاتی است که در برنامک‌های اجتماعی در اختیار دارند! متاسفانه علیرغم این که یکی از شعائر اساسی انقلاب اسلامی و فراتر از آن دین اسلام «هیهات من الذله» است، اما بسیاری از دوستداران حاج قاسم که اتفاقا در مراسم تشییع جنازه میلیونی ایشان نیز شرکت داشتند برای حذف نشدن صفحه خود در فضای مجازی و دریافت نکردن پیغام «پست شما مغایر قوانین انجمن است» به خود سانسوری روی می‌آورند، از تصویر ایشان در پست‌های مجازی خود استفاده نمی‌کنند، نام شهید را منقطع می‌نویسند تا ربات‌های مجازی تشخیص ندهند یا قسمتی از تصویر چهره یا نام ایشان را سانسور می‌کنند و متاسفانه علیرغم این سانسور گسترده تصور می‌کنند که گام‌های مؤثری برای حضور در میدان هم‌آوردی نرم نیز برداشته شده است که بازهم باید اشاره کرد به فقر سواد رسانه‌ای در لایه‌های مختلف کشور، واقعیت این است که امروز محتوا در علم ارتباطات بر دو عنصر پلتفرم و کاربر برتری دارد، اما برخی این حقیقت را نمی‌پذیرند، در زیست رسانه‌ای امروز فارغ از این که پیام در چه بستری ارائه می‌شود با محتوای فاخر می‌توان مخاطب را مجذوب پیام خود کرد.

مفهوم استقلال سایبری محدود شدن به داخل نیست
گاهی برخی مطرح می‌کنند که راه‌اندازی پلتفرم بومی یا توسعۀ شبکۀ ملی اطلاعات سبب قطع ارتباط ایران با جهان و گرفتار شدن ایران در جزیره‌ای متروک می‌شود که نقطۀ نهایی آن صادر نشدن پیام انقلاب اسلامی به جهان است، اما آیا واقعاً کسی تصور می‌کند در بستری که مدیران آن مسیحیان اونجلیست یا صهیونیست‌های افراطی هستند جایی برای جهانی سازی اندیشۀ حاج قاسم وجود دارد؟!
 
باید بپذیریم تا مادامی که مدیریت انتخاب در اختیار ما نیست چنین چیزی آن‌هم از بستر‌های آمریکایی وجود ندارد اگر قرار است پیامی برای همزبانان خود صادر کنیم باید بستر‌های بومی با سرعت، کیفیت و امنیت بالا داشته باشیم تا رضایت مردم ایران را جلب کند، کاربر بیش از آن که نام محصول برایش اولویت داشته باشد، رفع نیاز‌های اساسی خود را دنبال می‌کند، مانند بازار لوازم خانگی که رفع نیاز‌های مصرف کننده توسط محصولات ایرانی تا حد زیادی رضایت مردم را در پی داشته است و افتخار حقیقی زمانی به دست می‌‍آید که بستری طراحی کنیم تا مردم با میل و رغبت خود از آن استفاده کنند، مانند خبرخوان‌ها، فروشگاه‌های اینترنتی و ... کسی به دنبال نمونه‌های خارجی آن‌ها نیست اگر قصد بسط گفتمان انقلاب اسلامی در فضای بین المللی است که بزرگترین مانع مدیران همین پلتفرم‌ها هستند، هرگاه رسانه‌های تلویزیونی آمریکایی پیام انقلاب اسلامی را پخش کردند، باید از شبکه‌های اجتماعی آن‌ها هم انتظار داشته باشیم که پیام شهید سلیمانی را منتشر کنند.

ظرفیت‌های همسایگان و کشور‌های مشترک‌المنافع نادیده گرفته می‌شود
در سال‌های اخیر، بعد از گسترش فشار‌های اقتصادی بر مردم و کوچک شدن سفرۀ آن‌ها بار‌ها انتقاداتی به دستگاه اجرایی کشور وارد شد که چرا از ظرفیت همسایگان مسلمان و کشور‌های مشترک المنافع برای کاهش این فشار‌ها و بهبود معیشت مردم استفاده نکرده‌اند یا تمام ظرفیت کشور به یک عهدنامۀ بین‌المللی معطوف شده است به نحوی که سفرۀ مردم به آن گره خورده است یا از گوشه و کنار شنیده می‌شد که اگر آقایی دلار در بازار اقتصاد جهانی شکسته شود، کشور‌ها ناحیه‌های پولی مخصوص به خود را تشکیل دهند یا از ارز‌های ملی خود استفاده کنند، دیگر چیزی به نام قدرت تحریم معنا ندارد.

سانسور گستردۀ مفاهیم ارزشمند انقلاب اسلامی نیز باید تلنگری برای باشد تا مدلی برای شکست حصر رسانه‌ای هژمونی آمریکایی علیه انقلاب اسلامی در فضای مجازی طراحی کنیم همانطور که راهکار‌های فوق تحریم‌های مادی علیه ایران را خنثی می‌کند، فعال سازی ظرفیت کشور‌های همسایه و مشترک المنافع و راه‌اندازی سکو‌های ارائه خدمات مجازی بین ایران و این کشور‌ها هژمون فرهنگی غرب را خواهد شکست، تحریم و سانسور فقط زمانی بی‌اثر می‌شود که ما قوی شده باشیم و بستر‌هایی تعبیه کرده باشیم که مدیریت آن توسط گفتمان معارض با انقلاب اسلامی صورت نمی‌پذیرد، امید ما این است که رثای شهید سلیمانی همانطور که سبب افزایش قدرت محور مقاومت در میدان شد، ترور روزانۀ ایشان سیاست‌گذاران و کنش‌گران فضای مجازی را بر آن کند تا این اقداماتی عملی و راهبردی برای شکست این حصر انجام دهند.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *