بی توجهی آمریکا به نقش عربستان در وضعیت بحرانی یمن

12:52 - 22 تير 1401
کد خبر: ۴۳۵۶۳۴۰
دسته بندی: حقوق بشر ، عمومی
شدت و حدت نزدیکی و همبستگی ریاض و واشنگتن به حدی است که امکان جداسازی نقش آن‌ها در جنایت علیه یمن وجود ندارد.

خبرگزاری میزان – سیاست خارجی آمریکا در حالی مدعی ابتنا بر ارزش‌هاست که در واقعیت در مسیر تامین منافع حرکت می‌کند.

به گزارش «آتلانتیک»، سفر «جو بایدن»، رئیس جمهور آمریکا به عربستان با هدف ترمیم روابط بار دیگر عمق شکاف میان سیاست خارجی اعلانی و اعمالی آمریکا را آشکار کرد.

«بایدن»، نخستین رئیس جمهور آمریکا نیست که تلاش کرده تعهدات ادعایی به حقوق بشر را با تعریف سودمندتر از منافع آمریکا تطبیق دهد؛ پیشتر نیز «جورج دبلیو بوش»، از عربستان در به اصطلاح جنگ علیه تروریسم در حالی کمک گرفت که 15 نفر از 19 هواپیماربای منجر به حادثه 11 سپتامبر سعودی بودند؛ «باراک اوباما» از حمله عربستان به یمن حمایت کرد تا از گسست روابط جلوگیری کند، در حالی که این حمله، فاجعه ای انسانی را رقم زد؛ «دونالد ترامپ»، هم تا جایی در حمایت از عربستان ناقض حقوق بشر پیش رفت که در آمریکا کم سابقه بود.

اکنون «بایدن»، با نگاهی به بحران‌های درهم تنیده سوخت، اقتصاد و چالش‌های ناشی از جنگ اوکراین، وعده‌های خود در مورد عربستان در میانه کارزارهای انتخاباتی را به کناری گذاشته و به عربستان سفر می‌کند.

در عین حال وی به دنبال تامین منافع سیاسی داخلی و ژئوپلتیکی آمریکا در نتیجه شتاب بخشیدن به روند عادی سازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی است.

آمریکا مدت‌هاست که به دنبال عادی سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه است که تلاشی برای تضمین جایگاه رژیم صهیونیستی در سازمان ملل ضروری است.

آمریکا در این مسیر حتی توجهی به موضوع کنار گذاشته شدن فلسطینیان از توافق مذکور ندارد.

این دلایل سبب شده تا وعده‌های «بایدن» برای دوری از عربستانِ ناقض حقوق بشر و قرار دادن موضوع حقوق بشر در مرکز سیاست خارجی آمریکا را به کناری بروند.

با وجود همه این‌ها دیدار «بایدن» از عربستان اشتباه است؛ زیرا گذشته از خشم عمومی از از قتل «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار منتقد سعودی، عربستان حتی برخلاف مسیر سیاست‌های ادعایی آمریکا مانند عدم اشاعه تسلیحات هسته ای، ثبات سیاسی و تامین حقوق مردم حرکت و در موارد متعددی در منطقه در تضاد با نظر آمریکا اقدام کرده است.

اما موضوع یمن را نمی‌توان در این دایره جای داد.

از زمان تهاجم ائتلاف سعودی به سرکردگی عربستان به یمن تاکنون صدها هزار نفر کشته شده اند؛ میلیون‌ها یمنی در پرتگاه سوءتغذیه و قحطی زندگی می‌کنند؛ و عربستان با وجود حملات و محاصره علیه یمن موفق به محقق کردن هیچ یک از اهداف خود نشده است.

آمریکا که به موازات دیگر کشورهای غربی به سرعت حمله هوایی به اوکراین را محکوم کرد، در موضوع یمن فاجعه ای استراتژیک و اخلاقی را رقم زد که به شدت آشکار است.

«بایدن» مانند «ترامپ» در ظاهر مدعی پایان دادن به جنگ یمن است اما در واقعیت از اهرم فشارعلیه عربستان در این مسیر استفاده نکرده است.

در واقع جنگ علیه یمن، اوج عدم تقارن عجیب در روابط آمریکا و عربستان در دولت‌های متوالی است که این پرسش را به ذهن می‌آورد که اگر جنگ نادرست و غیراخلاقی است، اصلا چرا آمریکا در آن شرکت می‌کند.

عربستان از زمان قتل «خاشقجی» زیر ابرهای پنهان کننده انزوا بود؛ «ریاض» برای غلبه بر این انزوا، مبالغ هنگفتی خرج کرد اما قطعا هیچ یک نمی‌توانند به اندازه دست دادن «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان «با «بایدن» موثر باشند.

باید توجه داشت که لفاظی‌های آمریکا درباره دموکراسی در پی برقراری ارتباط با کشورهای ناقض حقوق بشر بی اثر تر از همیشه می‌شوند.

باید توجه داشت که «بن سلمان» محصول نظم چند دهه گذشته است که آمریکا برای آن تلاش کرد؛ یعنی اولویت سود بر دیگر ارزش‌ها.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *