مرور خاطرات شهید رویارویی دریایی با آمریکایی‌ها

16:25 - 03 خرداد 1395
کد خبر: ۱۷۷۲۱۸
کتاب «بار دیگر نادر» با موضوع شهید نادر مهدوی با تدوین و قلم سید قاسم یاحسینی توسط انتشارات فاتحان به چاپ رسیده است.
به گزارش گروه فضای مجازی ، کتاب «بار دیگر نادر» شامل تاریخ شفاهی زندگی شهید نادر مهدوی، شهید رویارویی با نیروهای آمریکایی در خلیج فارس، با گردآوری و قلم سید قاسم یاحسینی توسط انتشارات فاتحان منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این کتاب دومین اثری است که توسط فاتحان با فناوری واقعیت افزوده منتشر می شود.

مرور خاطرات شهید رویارویی دریایی با آمریکایی‌ها

در استفاده از این فناوری، کاربر می‌تواند در صورت متصل بودن تلفن همراهش به اینترنت، اپلیکیشن مربوط به کتاب دارای این فناوری را دانلود کند. به این ترتیب عکس و تصاویر کتاب در تلفن همراه کاربر به صورت فیلم های مختلف پخش می‌شوند.

سید قاسم یاحسینی درباره کار برای تولید این کتاب، در مقدمه اثر می نویسد: درباره گروه مقابله به مثل در خلیج فارس، اطلاعات مستند و به دور از بزرگ نمایی و برپایه اسناد متقن تاریخی و اداری، چندان زیاد نیست و در حال حاضر نیز چنین اسنادی، که به هر حال لازمه کار تاریخ نگاری علمی و آکادمیک است، در اختیار مورخان قرار نگرفته است. نه تنها سپاه پاسداران در ایران هنوز چنین اسنادی را منتشر نکرده، بلکه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا نیز تا امروز، اسناد بازجویی‌ها و اطلاعات محرمانه خود در این باره را در اختیار مورخان قرار نداده است.

یکی از مهره‌های اصلی جریان مقابله به مثل در خلیج فارس در دوران جنگ تحمیلی، شهید نادر مهدوی است.

درباره این شهید شاخص، علی رغم انتشار نزدیک به ده کتاب و نگارش مقالات کوتاه بسیار، هنوز حرف های ناگفته فراوانی وجود دارد که باید گفته و روایت شود.

کتاب «بار دیگر نادر» ۶ فصل دارد که خاطرات مختلف این شهید را در بر می گیرند.

عناوین فصول کتاب به ترتیب عبارت اند از: «کودکی و نوجوانی (حسین) نادر»، «نادر در انقلاب و جنگ»، «نادر، مامور جزیره خارک»، «عملیات مقابله به مثل در خلیج فارس»، «آخرین نبرد در خلیج فارس» و «پس از شهادت نادر».

در قسمتی از خاطرات این کتاب می خوانیم:

پس از آب بندی موتورهای قایق و بار زدن مهمات، آماده حرکت شدیم. شوق و ذوق عجیبی داشتیم. بیژن و نادر هم مثل من بودند. از اینکه دل ملت ایران و قلب حضرت امام خمینی(ره) را شاد می کنیم و درسی به دشمن می‌دهیم، در پوست خود نمی گنجیدیم و سر از پا نمی‌شناختیم. از اینکه در میان آن همه پاسدار و بسیجی، این افتخار نصیب ما سه نفر شده بود، از صمیم دل خدا را سپاس می‌گفتیم. نماینده مردم ایران برای انتقام از دشمنان بودیم. باید شبانه روز کار و تلاش می کردیم، تا بلکه بتوانیم بخشی از خسارت هایی که دشمن و دوستان عرب و غربی‌اش بر ما وارد می آوردند را جبران کنیم.

صبح بود که پس از گرفتن آب، سوخت، آدوقه و مهمات از بوشهر به طرف جزیره فارسی به راه افتادیم. هیجان خاصی داشتیم و قلبمان می تپید. یادم هست قبل از حرکت از طرف برنامه تلویزیونی «روایت فتح» آمدند و با من، بیژن و نادر مصاحبه کردند. نوار مصاحبه علی القاعده باید در آرشیو صدا و سیمای تهران یا مرکز روایت فتح موجود باشد. همراه گروه ما یک نفر از اطلاعات نظامی نیز آمد تا کل عملیات مقابله به مثل را فیلم برداری کند.

هنگام حرکت، نادر مهدی در واحد من قرار گرفت. کنترل رادار با او بود. ساعت هشت صبح بود که بالاخره به راه افتادیم. پنج مایل از ساحل بوشهر دور شده بودیم که جلو شناور طارق رفتم و یک بار صد و هفت را، که روی آن برزنت کشیده بودیم، با شلیک یک گلوله امتحان کردم. جواب دادم!

مطمئمن شدم که درست است و عیب و ایرادی ندارد. واحد بیژن یک الی دو مایل از ما فاصله داشت. البته با بی سیم مرتب با یکدیگر در ارتباط بودیم. به دلیل بار زیادی که داشتیم، جلو قایق سنگین شده بود و به اصطلاح «اسکی» کردن قایق دشوار بود. من طرف سکان بودم و دید کافی نداشتم...


/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *