آمریکا می‌خواهد به کمک خائنین داخلی از درون به ما حمله کند

14:39 - 17 مهر 1395
کد خبر: ۲۳۰۱۶۰
اگر عدل برقرار شود همگان باید بر این سعادت سهیم باشند و لذا چنین چیزی اگر بخواهد بر جهان گسترش پیدا کند لازمه اش مقابله با ظلم و دفاع از مظلومان و ستیز با استکبار است لذا اصلا این دو تمدن و تفکر نقطه مقابل هم هستند و آرمان هایشان به شدت متفاوت است.
به نقل از دیدبان، تاریخ ثابت کرده است که شیطان بزرگ هرگز دست از خیانت ها و جنایت هایش برنداشته است. سی و اندی سال از پیروزی انقلاب می گذرد. هرجا مستحکم ایستادیم، دشمن به عقب رفت، اما ارسال سیگنال ارتباط با ایالات متحده، همواره کشور را با چالش ها و مشکلات عدیده ای روبرو ساخته است. نمونه بارز خنجرزنی از پشت آمریکا در دوران طاغوت و رژیم پهلوی رخ داد. شاه سرسپردگی را با استقلال کشور معامله کرد و در نهایت پشت خود را خالی دید. برای درک بهتر دشمنی های عیان و نهان آمریکا و تلاش برای نفوذ در کشور، گفت و گویی با دکتر محمدحسین رجبی دوانی استاد دانشگاه صورت دادیم. متن کامل این گفت و گو پیش روی شماست:

براساس مستندات تاریخی، آمریکا در پروژه نفوذ به چه شکل سعی دارد ما را به آنجایی برساند که حتی از اصول قانون اساسی خود نیز کوتاه بیاییم و استقلال و آزادی و مقاومت را صرفا در حد واژه های شیک و تشریفاتی سیاسی بنگریم؟

غرب از دیر باز زاویه برتری بر تمام مردم جهان و زاویه حاکمیت بر کل دنیا را داشته است. زمانی هم که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم توانست قدرت مهم غرب شود این زاویه را بیشتر مطرح کرد. آن ها به دنبال این هستند که جهان را تحت سیطره خود در بیاورند و تمدن غرب را به عنوان راه نجات بشر و سعادت دنیوی مردم دنیا مطرح کنند، اما انقلاب اسلامی ما این تفکر را به چالش کشید و مبانی آن را در هم ریخت و تمدن غرب را که بنیاد آن مادی است و بر اساس سود و لذت بیشتر بنا شده و برای رسیدن به این سود و لذت حاضر به هر جنایت و وسیله ای است به چالش کشید.

غرب به قیمت از بین بردن دیگران برای رسیدن به بهره های بیشتر از دنیا تلاش می کند که این پدیده به معنای استکبار است. اما انقلاب اسلامی ما منادی تمدنی است که بر مبنای ارزش های اسلامی شکل می گیرد و حاصل آن برقراری عدل است و وقتی عدل بخواهد برقرار شود، باید منافع نامشروع مستکبران را از میان بردارد و حق مستضعفان و محرومان را به آن ها برگرداند. تفکر و تمدن اسلامی که انقلاب ما بر مبنای آن شکل گرفته سعادت در دنیا و آخرت است، اما نه به قیمت بیچاره کردن دیگران.

همان گونه که عرض شد اگر عدل برقرار شود همگان باید بر این سعادت سهیم باشند و لذا چنین چیزی اگر بخواهد بر جهان گسترش پیدا کند، لازمه اش مقابله با ظلم و دفاع از مظلومان و ستیز با استکبار است،  لذا اصلا این دو تمدن و تفکر نقطه مقابل هم هستند و آرمان هایشان به شدت متفاوت است.

تمدن غربی برای رسیدن به بهره های بیشتر از این دنیا به هیچ اخلاق و ارزشی پایبند نیست در حالی که تمدن و تفکر اسلامی برای سعادت اخروی و رسیدن انسان به جایگاه خلیفه الهی است و لذا این دو تفکر و تمدن مقابل هم هستند.

آمریکا اگر چه از نظر قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی و فن آوری و علمی بسیار جلو است، اما با توجه به پوچ بودن مبانی خویش در برابر مبانی انقلاب اسلامی و تمدنی که این انقلاب می خواهد به بشریت عرضه کند، خود را شکست خورده می بیند، لذا به شدت احساس خطر کرد و از همان آغاز انقلاب تلاش کرد که این انقلاب را نابود کند و این نظام را فرو بپاشد اما به لطف خداوند و رهبری های حضرت امام و بعد تداوم لطف الهی و رهبری هوشمندانه و مدبرانه و از موضع انقلابی رهبرانقلاب، این تلاش ها ناکام ماند و آمریکا بعد از آن هر چه کرد تا در برابر این طرز تفکر و این ندای ایجاد تمدن نوین اسلامی که نجات بشر و سعادت دنیا و آخرت را خواهان است، موفق به از پا در آوردن نشد. به فرموده رهبرانقلاب آنچه می توانست کرده است و اگر کاری نکرده نه اینکه نخواسته باشد، بلکه نتوانسته است.

چه شیوه نوینی را در دستور کار خود قرار داده اند؟

آمریکا با ناکام شدن در این عرصه، تلاش کرد تا در پوشش مذاکرات هسته ای و در حوزه قلدرانه ای که مثلا ما حرف خود را به کرسی نشاندیم، به دنبال این است که فضا دگرگون شود تا بتواند ما را از داخل مورد حمله قرار بدهد. آمریکا تماما برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی، از خارج اقدام کرده است که تنها ناکامی، شکست و تحقیر نتیجه این امر بوده است.

آمریکا متوجه شده است که رفتار غلطی در طول انقلاب اسلامی با ایران داشته که با کشورمان قطع رابطه کرد، چرا که این موضوع باعث شد پوشش آن ها برای داشتن سفارت و رابطه سیاسی کاملا قطع شود، لذا از این جهت و برای نیل به اهداف شومش ضربه خورد است.

آمریکا الان در صدد این است که با آن پوشش بتواند به ایران بازگردد و از داخل و با همکاری خوائنین و عناصر و پادوهای میدانی شان مثل همان عاملان فتنه و جنایت ٨٨ بخواهند که از داخل به ما آسیب برسانند.

قدرت فرهنگی انقلاب ما و همچنین جاذبه های فراوان انقلاب و قدرت نرمی که داریم دل ها را در جهان به سوی ما جذب کرده است.

نحوه مواجهه آمریکا با جمهوری اسلامی برای نفوذ در کشور به چه شکلی خواهد بود؟

نگرانی از این نیست که اگر آمریکا وارد کشور شود ما آسیب می پذیریم و ضربه خواهیم خورد، اما خطری که وجود دارد این است که خائنینی در داخل هستند که منتظرند با آن ها همگام شوند و در پوشش عناصر به ظاهر ایرانی، آرمان های آمریکایی اینجا پیاده شود.

مشکل این است اگر آمریکا به طور مستقیم با ما مواجه باشد و حتی سفارتی داشته باشد کاری پیش نخواهد برد و باز هم ناکام خواهد ماند، اما وقتی ما دیدیم در جریان فتنه آمریکایی ٨٨ که به صراحت این پادوها و نوکرهای داخلی آمریکا چگونه از اوباما درخواست می کردند که به کمک آن ها بیاید، باید احساس خطر کنیم.

اخیرا نیز خود آمریکایی ها در دعواها و رقابت های داخلی شان افشا کردند که سران فتنه در آن دوران به آمریکا نامه نوشته بودند که تا می توانید ایران را تحریم کنید و نظام را از پا در آورید. خود آن ها خطاب به آمریکایی ها گفته بودند که شما بگویید چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را انجام ندهیم، لذا ما مشکلی را که داریم نه از سوی دشمن بلکه از عوامل داخلی دشمن است همان هایی که در سال های سیاه اجرایی در دوران اصلاحات و اکثریت داشتن در مجلس، پرده هایی را دریدند.

آن ها سعی می کردند قبح رابطه با آمریکا و حتی پناه بردن و نوکری کردن برای آمریکا را در جامعه ما بشکنند و مثل همان خائنینی که در دوره قاجار داشتیم که نوکران روس و انگلیس بودند و منافع آنها را می خواستند در کشور تامین کنند به کشور خیانت ها کردند. البته من معتقدم این خائنین به مراتب وضعشان بدتر از آن ها است، زیرا آن ها در دوره قاجار و دولت ضعیف ناصر الدین شاه این کار را می کردند، در حالی که این خائنین در حاکمیت نظام ولایت و این اقتدار و ایستادگی و مقاومت محکم در برابر کل جهان استکباری غربی اینگونه عمل می کنند.

آمریکا دل به این خوش دارد که از طریق خائنین و عناصر به ظاهر ایرانی بتواند اهداف شوم خود را که از بیرون نتوانسته بود عملیاتی کند، از داخل اجرا کند و من کسانی را که دم از این می زنند که باید با آمریکا ارتباط داشت و این رابطه از سر گرفته شود را معتقدم اگر نگوییم خائن هستند و به دنبال اجرای دستورات آمریکا، به خاطر کوتاهی بینش و نداشتن تحلیل درست و نداشتن مبنا در تحلیل و نشناختن انقلاب و ارزش های انقلابی چنین موضعی را می گیرند.

حتی اگر عده ای بگویند رابطه سیاسی نداشته باشیم، اما رابطه اقتصادی و بازرگانی از سر گرفته شود، مشمول چنین برداشت غلط و جاهلانه ای می شوند.

دلیل این رفتارها چیست و از کجا نشات می گیرد؟

آمریکا دنبال این است که به هر صورت و از هر راهی که شده جای پایی در ایران باز کند تا در همان پوشش ها بتواند با پادوها و خائنینی که حاضرند عزت و عظمت و استقلال کشور را فدای منافع پوچ و بی ارزش دو روزه دنیای خود، آن هم در کاسه لیسی آمریکا و غرب داشته باشند ارتباط  برقرار کند و به این اهداف نایل شود.

لذا همانگونه که رهبر انقلاب تاکید کردند هیچ گونه ارتباطی نباید وجود داشته باشد - نه سیاسی و نه اقتصادی و نه فرهنگی - چون اساسا یک تضاد کامل میان این دو فرهنگ است. یک فرهنگ بر مبنای تعالیم الهی و ارزش های انسانی و دیگری بر مبنای شهوت و شکم و دنیای مبتنی بر ظلم است. ما وظیفه داریم در برابر کسانی که این جاده و راه را برای اینها صاف و باز می کنند، بایستیم.

ما در تاریخ معاصر کشور تجربه ای را داشتیم و این تجربه حکومت پهلوی بود که درصدد وابستگی به غرب و توسعه برون زا بود. شاید به ظاهر در آن دوران یک موفقیت های اندکی برای این حکومت در پی داشت، اما عاقبت شومی برای این حکومت رقم خورد. عقد قراردادهایی همچون کاپیتولاسیون و یا موضوعات دیگر از نمونه های آن است که البته این مهم می تواند در صورت سهل انگاری در سال2015 سبک و سیاق خودش را داشته باشد و وابستگی برون زا می تواند موارد مشابهی را برای ما بوجود بیاورد. چطور می شود که دشمنان، آزادی یک دولت و ملت را به زوال می کشند و چگونه آنچه که دولت و ملت داشته را از دستش می گیرند و سال ها بعد همان دولت برای اینکه بتواند آن داشته های خودش را مجدد به دست بیاورد، دست گدایی به سمت غرب دراز می کند؟

باید این نکته را توضیح دهم که این اشتباه است اگر فکر کنیم رژیم طاغوت به سبب اینکه به غرب اعتماد کرد و به آن روی آورد دستاورد های ولو جزیی و مقطعی داشته است. آن ها هیچ دستاوردی نداشتند، جز عقب ماندگی و بیچارگی که کشور ما دچار آن شد.

اگر جایی هم مثلا کشوری به اصطلاح به آمریکا راه داد و با او همراه شد و یک دستاوردی هم نصیبش شد، باید استقلال و آزادی خود را معامله کند.

بله. نکته درستی فرمودید. کشوری مثل کره جنوبی از لحاظ اقتصاد و فن آوری پیشرفت هایی داشته است، اما عملا استقلال خود را از دست داده و به قول شما آن را با آمریکا معامله کرده است. آن ها فرهنگ شان نیز به شدت آسیب دیده و چنان وابسته هستند که اگر غرب دچار یک رکود در عرصه اقتصادی شود، فاجعه ای در این کشور رخ خواهد داد.

چند سال قبل که رکود اقتصادی در غرب پدید آمد، کره جنوبی چقدر ضربه خورد و آسیب دید.

متاسفانه رژیم طاغوت ما بدتر از این بود، یعنی نه فن آوری را توانست بدست آورد و نه پیشرفت علمی، فقط یک مظاهر بی ارزش و مبتذل از فرهنگ منحط غرب را در فساد، فحشا و بی بند و باری را رایج می کردند، وگرنه فقر و فلاکت و بیچارگی در ایران بیداد می کرد. بالغ بر ٧٠ درصد جمعیت در دوره طاغوت بی سواد بود و اصلا کشور موقعیتی نداشت.

آمریکا و غرب ممکن است با کشوری که با آن ها هم جهت باشد همکاری و مراوداتی داشته باشند و یا انتقال محدود فن آوری هم داشته باشند، مثل پاکستان. این کشور ظاهرا یک قدرت هسته ای است، ولی این کشور هیچ اراده ای از خود ندارد آمریکایی ها هر وقت اراده کنند هر جای پاکستان را به بهانه مبارزه با تروریسم بمباران می کنند. اگر آمریکا اراده کند تمام تجهیزات هسته ای پاکستان را ظرف چند ساعت و یا چند روز جمع می کند. این کشور هیچ اختیاری از خود ندارد. آمریکا به نوکران خودش هم وقتی پای منافع بالاتری در میان باشد رحم نمی کند. رژیم طاغوت در ایران نمونه اعلایش بود و چند سال پیش هم رژیم مصر و حسنی مبارک. مبارک به شدت انتقاد کرده بود که ما همه گونه با آمریکا راه آمدیم، ولی نهایتا پشت ما را خالی و ما را رها کرد.

/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *