آیا شجریان پسر و پورناظری ها نیازمند استفاده تبلیغاتی از نام ها هستند؟

11:51 - 21 مرداد 1393
کد خبر: ۲۳۲۹
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
خبرگزاری میزان: همایون شجریان، چند شبی‌ست که در میان خیل مشتاقان خود و البته قطعه «چرا رفتی»، برای اجرای قطعات مجموعه «نه فرشته ام نه شیطان» در تالار وزارت کشور به صحنه رفته است. اجرایی که نظرات متفاوتی را به همراه داشته است.

: همایون شجریان، چند شبی‌ست که در میان خیل مشتاقان خود و البته قطعه «چرا رفتی»، برای اجرای قطعات مجموعه «نه فرشته ام نه شیطان» در تالار وزارت کشور به صحنه رفته است. اجرایی که استقبال از آن تمدید چند باره اش را همراه داشته است. اما گرچه این کنسرت با بازخورد مناسبی از سوی مخاطبان و اهالی رسانه مواجه شده است اما منتقد و معترض جدی هم داشته است که بعد از بررسی نگاه مثبت یک یادداشت رسانه ای به آن به نقد جدی یکی از اهالی با سواد موسیقی به آن هم می پردازیم.

به گزارش ، همایون شجریان با اجرای قطعات آلبوم جدید خود با عنوان « نه فرشته ام نه شیطان»، به آهنگسازی تهمورس پور ناظری روزهای پر مشغله ای را پشت سر می گذارد. از یک سو اجراهای پشت سر هم در پایتخت که برای چند بار تمدید شد و به نظر می رسد اجرای 25 مرداد ماه آن آخرین اجرایش در تالار وزارت کشور باشد و از سوی دیگر برگزاری کنسرت در سایر شهرستان ها که با سفر به کرمان کلید می خورد.
همایون شجریان و تهمورس پور ناظری کنسرت تور ایران گردی خود را «چرا رفتی» نام نهاده اند. نامی که به نظر می رسد بر پایه بازخورد بسیار مطلوب نخستین قطعه آلبوم یاد شده انتخاب شده باشد.

افزون بر دو قطعه «چرا رفتی» و «نه فرشته ام نه شیطان» که یکی عاشقانه و دیگری تمی اجتماعی دارد، «کولی»، «درون آینه»، «دل به دل»، «چونی بی من» و «در حصار شب» از جمله دیگر قطعات آلبوم یاد شده هستند که این دو فرزند خلف پدران‌شان به اجرا برده اند.

علیرضا بهرامی، در یادداشتی پیرامون این کنسرت با عنوان «چرا همایون شجریان موفق می شود؟»، ( بینش او در ترسیم نقشه راه را ستوده است و بخشی از موفقیت این گروه که برادران پور ناظری نیز در آن سهم بسزایی دارند را متوجه پخش کلیپ قطعه «چرا رفتی» دانسته است.) قطعه ای که همراه با کلیپی ساخته باران کوثری که اصلا برازنده اش نیست تا شبکه های اجتماعی و ماهواره ای و آهنگ پیشواز تلفن های همراه نیز رفته است.
اما آیا همایون شجریان با همه توانایی های موسیقایی خود بویژه در حوزه آواز آن هم در کنار برادران خوش ذوق و چیره دستی چون سهراب و تهمورس پور ناظری برای جذب مخاطب بیشتر، نیازمند استفاده تبلیغاتی از نام قطعه ای با عنوان «چرا رفتی» است؟ و آیا با توجه به پاپیولار بودن قطعه یاد شده، «چرا رفتی» با شعری از سیمین بهبهانی می تواند فرصت خوبی برای جذب مخاطبان بیشتری به سمت موسیقی اصیل ایرانی باشد؟
نکته دیگری که در یادداشت یاد شده به چشم می خورد اشاره به تلفیق موسیقی اصیل ایرانی و غربی است که البته پیش تر نیز از سوی دیگر آهنگسازان و برخی ارکسترها صورت گرفته بود. اما وجه تمایز برخی از آن دست کارها با «نه فرشته ام نه شیطان» همنشینی بهتر این دو در قالب این مجموعه بوده است. مجموعه ای که در خود نوازنده های برجسته ای چون «دیوید گارنر» و «شجاعت حسین خان» را نیز می بیند. نوازنده هایی که البته در اجرای زنده آن، نام و نشانی از آن ها نیست که اگر بود می توانست آموزه هایی را برای اهالی موسیقی حتی از نوع آکادمیک آن به ارمغان داشته باشد.
بارزترین شاخصه تلفیق موسیقی ایرانی و غربی در مجموعه «نه فرشته ام نه شیطان»، تلفیق محتوایی این دو سیاق موسیقی‌ست و نه در واقع تلفیق سازی و فرمی آن. نوع تلفیق و هم‌نشینی که پیش تر در آثار دیگر نوازنده و آهنگساز خوش قریحه کشورمان، علی قمصری نیز شنیده بودیم.
گرچه این که شجریان پسر در کنسرت های خود کلاس آواز برگزار نمی کند را نگارنده یادداشت یاد شده از تیز هوشی این خواننده خوانده است اما رنگ باختگی و کاهش اجرای گوشه های آوازی که چندی‌ست چه در آلبوم ها و چه در کنسرت ها از جانب خواننده های نسل جدید موسیقی ایرانی به گوش می رسد، می تواند زنگ خطری برای موسیقی ایرانی، بویژه در بخش آواز به شمار آید. نکته قابل تامل دیگر این که همایون شجریان نه تنها در آواز که در اجرای تصانیف، سرشار از تکنیک همراه با احساس است و این که متاسفانه کمتر خواننده نسل نو موسیقی اصیل ایرانی است که در عین سعی و تلاشی که بر آن بیش و کم همت گمارده است ، بتواند به سان تاج داران این عرصه چون غلاحسین بنان، محمد رضا شجریان، شهرام ناظری و... آواز را پر صلابت و پر تکنیک البته با همراهی آرایه ها و فضاسازی های نو در بستر احساس به اجرا درآورد، که همین موضوع نیز می تواند کاهش گوشه ها و قطعات آوازی در اجراها و آلبوم ها را همراه داشته باشد.
مهم تر از همه این هایی که جملگی رفت، این است که وجود آواز در کنسرت های موسیقی ایرانی ابدا سبب خستگی روح نمی شود. در واقع نه تنها آواز، خستگی روح را به همراه ندارد بلکه اتفاقا نشاط و سرزنگی را برای مخاطب به ارمغان می آورد؛ منتها به قول حافظ، ( هرجه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ) یعنی این که چون بسیاری از ما گوش موسیقایی فقیری داریم، نمی توانیم دل بدآن بسپاریم و در واقع این خستگی اگر هم باشد از جانب ضعف خودمان است و چیزی متوجه آواز نیست البته اگر گوش نواز و دلنشین اجرا شود.
اما در دل ستایش های گوناگون از کنسرت اخیر همایون شجریان با همراهی برادران پور ناظری، صدای اعتراض بردیا کیارس هم به گوش می رسد. اعتراضی که خود کیارس آن را نه شخصی، بلکه کاملا صنفی و حرفه ای و البته با نگاهی مثبت به توانمندی های نوازندگان داخلی خوانده است.

بردیا کیارس، نوازنده و رهبر پیشین ارکستر ملی در گفتگو با یکی از سایت های خبری، صحبت های خود ضمن بیان ارادت به آهنگساز و خواننده این کنسرت را با انتقاد از تهمورس پور ناظری آغاز کرده و ادامه داده است: وقتی پورناظری اعتماد و اعتقادی به استعدادها و ظرفیت های بالفعل موسیقی ایران ندارد و برای ضبط آلبوم « نه فرشته ام نه شیطان»، سراغ نوازنده ها و استودیوهای خارجی می رود، دوست داشتم کنسرت آن را هم با اجرای همان هنرمندان و عوامل می دیدم تا شاید چیزی به دانسته هایم افزوده شود. از این رو ضرورتی ندیدم به دیدن کنسرتی بروم که آهنگساز و تنظیم کننده آن در تولید آلبوم از نوازندگان خارجی کمک گرفته است وخود به توانمندی ارکسترش اعتقادی ندارد.

بردیا کیارس که حساب همایون شجریان و سابقه ارتباط حرفه ای و دوستی خود با این خواننده را از این اعتراض جدا نگاه می دارد، ادامه می دهد: اولا دوست دارم از همین جا به دوست عزیزم همایون شجریان احترام و مراتب مودت خود را اعلام کنم و تاکید کنم که اعتراض من به هیچ عنوان جنبه شخصی نداشته بلکه موضوعی کاملا صنفی و حرفه ای است.
او می افزاید: ای کاش اگر قرار به انجام چنین کاری بود این آلبوم با همکاری ارکسترهای بزرگی همچون ارکستر سمفونیک شهر لندن بصورت زنده اجرا و صدابرداری می شد تا همه ما به چنین دستاوردی افتخار کنیم. اما وقتی مثل شیوه ای که ما در ایران داریم، سازها را جدا جدا و در جاهای گوناگون ضبط و صدابرداری کرده و بعد در جای دیگری مراحل فنی و میکس را انجام می دهیم به این نتیجه می رسیم که هدف این کار صرفا تبلیغاتی بوده است .
این نوازنده ویلن که بعد از فرهاد فخرالدینی، رهبری ارکستر ملی را عهده دار شده بود در این باره ادامه می دهد: اگر چیزی که پورناظری در مورد شرایط موسیقی ایران و نوازنده های ما می گفت درست باشد پس چرا حمید متبسم پروژه پردیس خود را با کیفیتی بسیار بالا و با همکاری ارکستر مجلسی تهران در ایران توانست به سرانجام برساند؟ یا احمد پژمان در ساخت و ضبط آهنگ های خود روی اشعار سهراب سپهری سراغ خارجی ها نرفت؟
کیارس بار دیگر در پایان صحبت های خود تاکید می کند که هدفش از این اعتراض، حمایت از استعدادهای جوان موسیقی ایران و ظرفیت های موسیقی کشورمان بوده و صرفا جنبه صنفی داشته است.
به هر حال از یک طرف با توجه به نقد بردیا کیارس به نبود نوازندگان برجسته اثر در اجرای زنده و استفاده از نام ها که با توجه به نبود آن ها در اجرای زنده، آهنگساز را به استفاده تبلیغاتی از نام آهنگسازان برجسته بین المللی متهم کرده است و از طرف دیگر استفاده از نام «چرا رفتی» برای برگزاری اجرای زنده قطعات آلبوم «نه فرشته ام نه شیطان»، جای این پرسش باقی می ماند که آیا به واقع عوامل برگزاری کنسرت از استفاده از این نام ها هدف تبلیغاتی داشته اند؟ و این که اصلا نامداران موسیقی اصیل ایرانی برای جذب مخاطب نیازمند استفاده تبلیغاتی از نام ها هستند؟ که اگر نیستند پس چرا کنسرت آلبوم اخیر خود را «چرا رفتی» نام نهاده اند؟

گزارش از : سید محمد حسین لواسانی


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *