ابراهیم حاتمی کیا هویت سینمای دفاع مقدس/از دیده بان تا بادیگارد+عکس

10:00 - 04 فروردين 1396
کد خبر: ۲۸۹۳۹۵
ابراهیم حاتمی کیا کارگردان صاحب سبک سینمای ایران از جمله هنرمندانی است که همواره در تمامی آثارش رگه هایی از دفاع مقدس دیده می شود. وی همواره با بستر قرار دادن موضوع دفاع مقدس، این واقعه را از ابعاد گوناگون بررسی می کند.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، ابراهیم حاتمی کیا کارگردان صاحب سبک سینمای ایران از جمله هنرمندانی است که همواره در تمامی آثارش رگه هایی از دفاع مقدس دیده می شود. وی همواره با بستر قرار دادن موضوع دفاع مقدس، این واقعه را از ابعاد گوناگون بررسی می کند.
 
ابراهیم حاتمی کیا در سال 1340 در یک خانواده مذهبی با اصالت آذربایجانی ، در تهران متولد شد. باورها و اعتقادات مذهبی خانواده مانع از تماشای تلویزیون و راهیابی وی به سینما می شد و همین کمبود ، عطش وی را تشدید ساخت. آزادی دوران جوانی و مصادف شدن با انقلاب اسلامی دو عاملی بود که او را به سوی سینما سوق داد.
 
ابراهیم حاتمی کیا 
 
حاتمی کیا فارغ التحصیل فیلمنامه نویسی از دانشگاه هنر است. او فعالیت های سینمایی اش را از سال 1359 با نوشتن فیلم نامه و کارگردانی فیلم های کوتاه در فضای جبهه و جنگ آغاز کرد. او که به خوبی ارزش های بیانی این رسانه تصویری و قابلیت های آن در انتقال صریح و در عین حال عمیق احساسات را دریافته بود در پی آن برآمد که همه آنچه را که از نا جوان مردی این جنگ تحمیلی و قهرمانی ها و تلاش های مردان شجاع ایرانی در میدان جنگ دیده بود با این زبان بیان کند. او با تجربه ای که در ساخت چند فیلم مستند در جنگ کسب کرده بود و استعداد و تیز بینی ای که از آن برخوردار بود شرایط را برای فیلم سازی خود فراهم کرد.
 
در سال 1364 نخستین فیلم بلند خود را به نام هویت ساخت. او این فیلم را برای شبکه دوم سیما ساخت. هویت به مسائل اجتماعی روز آن زمان و جریانات پر تب و تاب سیاسی سال های اولیه انقلاب می پرداخت و می کوشید تصویری واقع گرایانه از گرایشات سیاسی آن دوران پر آشوب ارائه دهد. اما برخی این فیلم را یک سو نگر و جانب دارانه تلقی کردند و این فیلم را نپسندیدند. با این وجود هویت فیلمی بود که نشان از ظهور فیلم سازی با افکار نو و دیدگاهی اجتماعی می داد.

وی در دومین تجربه سینمایی خود فیلم دیده بان (1367) را ساخت. دیده بان یکی از فیلم های خوب جنگی ایران است. با وجود اینکه به نظر می رسد این فیلم ، فیلم تجربه گرایانه ای بود اما نشان می داد که حاتمی کیا احاطه بیشتری بر عناصر و دست افزار های سینمایی پیدا کرده. تجارب حاتمی کیا در این فیلم ارزشمند بودند و او را برای خلق آثار بعدی اش که همگی بر گرفته از جنگ و تبعات آن بودند یاری دادند.

فیلم بعدی حاتمی کیا ، مهاجر ( 1368) ، یکی از بهترین، شاخص ترین و مهم ترین دستاورد سینمای جنگی ایران است. مهاجر چه از جهت ساختار تکنیکی و چه از نقطه نظر ارزش های مظمونی بسیار پخته تر است و بیش از آنکه تجربه سوم یک فیلم ساز جوان به نظر بیاید ، اثر یک فیلم ساز کهنه کار را نشان می دهد.
 
 ابراهیم حاتمی کیا

در وصل نیکان (1370) ، حاتمی کیا سعی کرد که احساسات حاکم بر فضای جبهه و جنگ را به زندگی روزمره در شهر منتقل کند. فیلم با آنکه برخی از نشانه های سینمای حاتمی کیا را با خود دارد اما چندان موفق نیست.
 
اغلب علاقه مندان به سینما و منتقدان از کرخه تا راین (1371) را بهترین فیلم حاتمی کیا می دانند. فیلمی که به زیبایی به تبعات جنگ از زوایای مختلف می پردازد. فیلمی به شدت احساسی که در عین حال دیدی کاملا واقع بینانه دارد و همین واقع بینی بار دراماتیک آن را بیشتر می کند. از کرخه تا راین تماشاگرش را به تفکر می طلبد تا کمی درباره ارزش ها و سرنوشت این چند نفری که از بی عدالتی جنگ درد می کشند بیندیشد. از کرخه تا راین همچنین از بازی های خوب هنرپیشگان خود به خصوص علی دهکردی که بی شک بهترین بازی اش را ارائه داده برخوردار است.

فیلم بعدی او، خاکستر سبز (1372)، نه تنها در میان آثار حاتمی کیا بلکه در آثار سینمای جدید ایران تجربه ای متفاوت است. خاکستر سبز ماجرای عشقی دو ملیتی را در میان فضای جنگ زده کشور بوسنی بین یک خبرنگار ایرانی و یک دختر بوسنیایی روایت می کرد. این فیلم نیز مانند از کرخه تا راین بار احساسی زیادی داشت. در واقع حاتمی کیا از فیلم از کرخه تا راین به بعد که صرفا به تبعات جنگ و مسائل اجتماعی آن می پردازد این بار احساسی را حفظ می کند.

بعد از دو سال دو فیلم بوی پیراهن یوسف و برج مینو را می سازد. بوی پیراهن یوسف درباره انتظار خود خواسته یک پدر بود که سرانجام مزد این انتظار را می گیرد و پسرش را زنده می یابد. بوی پیراهن یوسف به دلیل کشدار شدن قصه و تداخل موضوعی ضرباهنگ کندی دارد. برج مینو هم به نوعی فیلمی شخصی درباره ماجرای شخصی سربازی از جنگ برگشته بود که همسرش را نیز با ماجرایش همراه می کند.
 
 ابراهیم حاتمی کیا

او در سال 1376 فیلم آژانس شیشه ای را می سازد، فیلمی که بسیار مورد توجه تماشاگران قرار گرفت. آژانس شیشه ای فیلمی به شدت انتقادی بود درباره فضای پس از جنگ ، فضایی که بسیاری از حقایق را فراموش کرده. عمده صحنه های فیلم آژانس شیشه ای در یک فضای بسته آژانس هواپیمایی می گذرد ، با این وجود بازی های خوب هنرپیشه ها به ویژه پرویز پرستویی که این فیلم آغاز همکاری دنباله دار او با حاتمکی کیا بود ، دیالوگ های زیبا و ماندگار ، مضمون فیلم و پرهیز از جانب داری های احساسی نه تنها آن را کسل کننده و کشدار نساخته بلکه تماشایی ، قابل توجه و تفکر برانگیز ساخته است.

پروژه بعدی حاتمی کیا ، روبان قرمز ، با وجود آنکه برخوردار از همان مضامین و مفاهیم فیلم های حاتمی کیاست ولی تجربه ای متفاوت به نظر می رسد. این فیلم واکنش های متفاوتی را چه از سوی تماشاگران و چه از سوی منتقدان برانگیخت. در سال 1379 ، حاتمی کیا موج مرده را ساخت. موج مرده درباره تقابل دو نسل است ، پدری از نسل جنگ و پسرش از نسل کاملا متفاوت بعد از جنگ. موج مرده توقیف شد و پخش آن به تعویق افتاد و هنگامی که به اکران عمومی درآمد چندان استقبال نشد. البته موج مرده نسبت به آثار قبلی حاتمی کیا از ارزش کمتری برخوردار است. همچنین حاتمی کیا در سال 1379 ساخت سریال خاک سرخ را برای شبکه اول سیما آغاز کرد که در سال 1381 به پایان رسید. این سریال به ویژه در فیلم نامه مشکلات زیادی داشت و چند بار بازنویسی هم آنها را برطرف نکرد و حاتمی کیا با مسائلی که در هنگام ساخت خاک سرخ با آنها مواجه شد نتوانست سریال موفقی ارائه دهد.

در سال 1380 حاتمی کیا فیلم ارتفاع پست را ساخت. فیلمی که از نظر ماجرا در سینمای ایران کاملا جدید بود. گروگان گیری در اثر مشکلات اقتصادی و اجتماعی تحمیلی از سوی جامعه مضمونی بود که ارتفاع پست را در جشنواره فیلم فجر سال 81 به فیلم برتر تماشاگران جشنواره بدل کرد. حمید فرخ نژاد استعداد تازه کشف شده بازیگری در این فیلم بازی خوب و به یاد ماندنی از خود ارائه داد. بخش عمده ارتفاع پست در محدوده کوچک و کاملا بسته یک هواپیما می گذرد اما حاتمی کیا به خوبی محدودیت های فیلم سازی در این فضاها را پشت سر گذاشت. ارتفاع پست آخرین فیلم از حاتمی کیاست که به اکران عمومی در آمده است.
 
فیلم بعدی او، به رنگ ارغوان (1383) نام دارد که اجازه نمایش نیافت و از جشنواره سال 1383 هم بازماند. آخرین آثار حاتمی کیا ، به نام پدر (1384) که در دوره بیست و چهارم جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و دعوت (1386) که در بیست و ششمین دوره از جشنواره فیلم فجر حضور یافت، واکنش های متفاوتی را در بر داشت.
 
 ابراهیم حاتمی کیا
 
جایزه ویژه هیئت داوران برای فیلم دیده‌بان سال ۱۳۶۷
دیپلم افتخار بهترین فیلم برای فیلم مهاجر سال ۱۳۶۸
دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه برای فیلم وصل نیکان سال ۱۳۷۰
سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای فیلم از کرخه تا راین سال ۱۳۷۱
سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای فیلم از کرخه تا راین سال ۱۳۷۱
سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه برای فیلم آژانس شیشه‌ای سال ۱۳۷۶
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم آژانس شیشه‌ای سال ۱۳۷۶
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بخش سینمای بین‌الملل برای فیلم روبان قرمز سال ۱۳۷۷
سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای فیلم به‌رنگ ارغوان سال ۱۳۸۲
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم به‌رنگ ارغوان سال ۱۳۸۲
سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران برای فیلم به‌رنگ ارغوان سال ۱۳۸۲
سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای فیلم به‌نام پدر سال ۱۳۸۴
سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش سینمای آسیا برای فیلم به‌نام پدر سال ۱۳۸۴
دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه برای فیلم به‌نام پدر سال ۱۳۸۴
سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی برای فیلم چ سال ۱۳۹۱
جایزه ویژه هیئت داوران بهترین فیلمنامه و کارگردانی بخش بین‌الملل برای فیلم چ سال ۱۳۹۱
تندیس بهترین کارگردانی برای فیلم مهاجر سال ۱۳۶۸
دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه برای فیلم وصل نیکان سال ۱۳۷۰
دیپلم افتخار بهترین فیلم نامه برای فیلم از کرخه تا راین سال ۱۳۷۱
لوح افتخار و تندیس جشنواره بهترین فیلم‌نامه و بهترین کارگردانی سال ۱۳۷۶جشن خانه سینما
تندیس زرین بهترین کارگردانی برای فیلم آژانس شیشه‌ای سال ۱۳۷۶
تندیس زرین بهترین کارگردانی برای فیلم ارتفاع پست در سال ۱۳۸۰
تندیس زرین بهترین فیلم برای فیلم ارتفاع پست در سال ۱۳۸۰
جشنواره بین‌المللی فیلم سینه کوئیست
جایزه نگاه ویژه برای فیلم آژانس شیشه‌ای سال ۱۳۷۶
جشن سینمایی ققنوس
تندیس بهترین فیلم بادیگارد سال ۱۳۹۴
 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *