حجازی‌فر: شوکه شدم وقتی فهمیدم قرار است نقش پدر را در به وقت شام بازی کنم/ شیوه مواجهه حاتمی کیا با بازیگر، مورد علاقه من نیست

16:00 - 15 بهمن 1396
کد خبر: ۳۹۳۶۸۹
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
هادی حجازی فر در اولین گفتگوی رسانه ای خود پس از اکران به وقت شام آخرین ساخته ابراهیم حاتمی در جشنواره فیلم فجر، از جزییات همکاری با این کارگردان مهم سخن گفت.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، "سینما دو" با اجرا و سردبیری حامد عنقا به مناسبت جشنواره فیلم فجر به ابراهیم حاتمی کیا کارگردان سرشناس سینمای ایران تقدیم شد.

عنقا که در این قسمت میزبان هادی حجازی فر بازیگر بود، در ابتدای برنامه گفت: خیلی شب هایی که تقدیمیه برنامه را مشاهده کردید موسیقی های مجید انتظامی عزیز را روی بعضی از این آیتم ها شنیدید. اما موسیقی های مجید انتظامی ، برای ما با فیلم های ابراهیم حاتمی کیا هم بسیار خاطره انگیز است. امشب موسیقی "بوی پیراهن یوسف»" را شنیدید و ما اولین ویژه برنامه فجرمان را به ابراهیم حاتمی کیای عزیز تقدیم می کنیم.

حامد عنقا

این فیلمنامه نویس با ابراز امیدواری نسبت به اینکه "به وقت شام" همانطور که امروز در برنامه های نمایش های مردمی با استقبال روبرو شد، بتواند در کنار چند فیلم دیگر در رقابتها خوش بدرخشد، اشاره کرد درباره این کارگردان به بهانه مهمانی که میزبان او است بیشتر صحبت خواهد کرد.

عنقا همچنین درباره افتتاحیه اظهار کرد: افتتاحیه این دوره یک تفاوت هایی هم داشت که از نگاه منتقدین و روزنامه نگارها هم دور نماند. افتتاحیه بسیار سریع، پر ریتم و جمع و جور بود و دبیر جشنواره دکتر داروغه زاده، تقریبا یک دقیقه بیشتر صحبت نکردند.  وزیر محترم نیز دو سه دقیقه صحبت کردند و حجم بیشتری از زمان به بزرگداشت ها اختصاص داده شد.

وی یادآور شد: اما امسال همه درباره یک نفر صحبت کردند و گفتند جایش خالی است؛ یکی از منتقدین بسیار خوب سینمای ایران، تهیه کننده خوب و در عین حال، یک مرد خوب که ما همیشه او را با انگشترهای فیروزه ای رنگ و با کت و شلوار سفید دیدیم و در این روزهای جشنواره واقعا جایش خالی است. هرسال علی معلم عزیز، پایه بحث ها و جمع های سینمایی بود و در سینمای رسانه و هنرمندان و سینماهای مردمی جای او خیلی خالی است. در افتتاحیه هم درباره استاد علی معلم صحبت کردند.

پس از پخش گزارش یادبودی از زنده یاد معلم، عنقا ادامه داد: امیدوارم خانواده معلم همانطور که در این چند وقتی که از فوت ایشان گذشته، راهشان را ادامه می دهند و با انتشار نشریه "دنیای تصویر" باعث می شوند ما همچنان احساس کنیم که علی معلم در جمع ما هست، امیدارم همیشه موفق باشند و تنشان سالم باشد.

وی با اشاره به بزرگداشت بزرگانی چون اکبر عبدی، منوچهر اسماعیلی و محمدعلی نجفی خطاب به حجازی فر مهمان برنامه گفت: از شما سپاسگزارم که امشب تشریف آوردید. می دانم که فضای پر استرسی قبل از برنامه داشتید و ما فکر می کردیم ممکن است نتوانیم در خدمتتان باشیم. امیدوارم که حالا کمی آرام تر شده باشید.

بازیگر به وقت شام و لاتاری داغدار از دست دادن یکی از بستگان

حجازی فر نیز در ابتدا گفت: متاسفانه ما یکی از بستگان عزیزمان را از دست دادیم که اتفاقا جزو اهالی سینما نیز بود. بیتا شباهنگ که دختر خاله من بود و من یکی دو روز درگیر این اتفاق بودم و یک مقدار فشارهایمان بالا و پایین می شد. من بیشتر نگران مادرم بودم که خدا را شکر آن مسئله هم رفع شد و اکنون حال مادر خوب است.

در ادامه حجازی فر در پاسخ به این سوال عنقا که شما گفته بودید عصبی هستید اما اصلا به ظاهرتان نمی آید و مردم همیشه ظاهری آرام از شما دیده اند، اظهار کرد: وقتی که سن چهل سالگی را رد می کنیم، تغییرات زیادی اتفاق می افتد . خوب است که شما بیست سالگی مرا ندیدید!

مجری "سینما دو" در ادامه گفت: شما یکی از پرکارترین ها هستید و امسال فکر می کنم که در جشنواره تقریبا زیاد درباره شما خواهیم شنید. مخصوصا اینکه امروز فیلم حاتمی کیا در اکرانهای مردمی خیلی هم پر صر و صدا و پر حرف بود. اجازه بدهید اول از فیلم حاتمی کیا بگوییم بعد در لابه لای آن برگردیم به خود شما. تجربه همکاری با حاتمی کیا چطور بود؟

"از کرخه تا راین" یا "روبان قرمز" را که می دیدم می گفتم من از این بهتر می توانم بازی کنم!

حجازی فر اظهار کرد: سخت و آموزنده. طبعاً من یکی از علاقه مندان سینمای ابراهیم حاتمی کیا بودم. هنوز فیلم "دیده بان" یکی از بهترین فیلم هایی است که من دیدم. وقتی همکاری با حاتمی کیا به من پیشنهاد شد، بسیار خوشحال شدم، چون این اتفاق یکی از آرزوهایم بود. همیشه وقتی فیلمهای ایشان را می دیدم، مثلا فیلم "از کرخه تا راین" یا "روبان قرمز" همیشه می گفتم من از این بهتر می توانم بازی کنم! حس و حال آن دوران یادم است و وقتی این اتفاق افتاد خیلی خوشحال شدم.

این بازیگر پاسخ داد: نه نمی شد عوض کند چرا که کار خیلی سنگین بود و چنین چیزی ممکن نبود. اما من یه لحظه هایی در چشمانش می خواندم که می گفت: کاش می شد او را عوض کنیم!

سینما دو
وی افزود: فیلمنامه را که خواندم فکر نمی کردم منظورشان برای این نقش باشد. فکر می کردم نقشی که بعداً بابک بازی کرد برای من است. یکدفعه شوکه شدم وقتی فهمیدم در داستانی که یک پدر و پسر در آن هستند، من قرار است نقش پدر را بازی کنم.

تولید فیلم به حدی سخت بود که در آن برای بقا تلاش می کردیم!

بازیگر سریال "نفس" تصریح کرد: فیلم به لحاظ تولیدی، فیلم به شدّت سختی بود، خیلی لوکیشن داشتیم، شهرهای مختلف رفتیم و در گرما کار کردیم. به لحاظ قصه ای که داشتیم و اتفاقاتی که برای این دو نفر می افتاد هم شرایط سختی را تجربه کردیم. یعنی واقعا یک جاهایی تلاش برای بقا بود.

وی در پاسخ به این گفته عنقا که خود داستان نیز درباره تلاش برای بقا است، تاکید کرد: ما از حمله زنبورهای وحشی بگیرید، تا زیر گرمای چهل درجه بدون یک لکه سایه کار کردیم. از هواپیما افتادن، مصدومیت ها، کبودی ها یا درگیری هایی که در صحنه های کتک کاری هایی بالاخره یک دفعه یک ضربه ای به چانه مان می خورد... خیلی کار سختی بود.

عنقا نیز اظهار کرد: خود فیلم کار سختی است. "به وقت شام" را تعدادی از مردم در اکران دیده اند، ولی خب هنوز برای اهالی رسانه و منتقدین نمایش داده نشده و سخت است بخواهیم طوری درباره جزئیاتش حرف بزنیم که قصه را برای مردم تعریف نکنیم. فارغ از سختی فیلم به جهت داستان و پروداکشن، سوال من این است که سختی کار با حاتمی کیا در چیست؟ چون خیلی ها می گویند که منهای اینکه فیلم حاتمی کیا فیلم سختی است، کار کردن با خود او به جهت حساسیت هایی که دارد هم کار سختی است.

کار با حاتمی کیا خیلی خیلی سخت بود گرچه خیلی حق مطلب را ادا نمی کند!

حجازی فر گفت: خیلی سخت نیست، بلکه خیلی خیلی سخت است . فکر می کنم کلمه خیلی حق مطلب را ادا نمی کند. یک مشکل مضاعفی هم که در این کار وجود داشت این بود که هم ایشان ترک هستند و هم من ترک، یعنی یک جاهایی این موضوع هم در کار نجاتمان داد و هم بالاخره یک سری حرف هایی هم با هم داشتیم. شیوه مواجهه حاتمی کیا با بازیگر با همه کسانی که من با آنها کارکرده ام فرق می کند؛ صادقانه بگویم که شیوه مورد علاقه من هم نیست. چون ایشان کاملا به بازیگردان اعتماد دارند و در واقع از طریق بازیگردان، بیشتر کارها انجام می شود.

وی ادامه داد: فکر می کنم خود او در یک برنامه ای باید توضیح بدهد که چرا تا این حد از بازیگران در صحنه فراری هستند. من فکر می کنم این موضوع به گذشته مربوط می شود. حالا فارغ از شوخی به لحاظ حجم کار واقعا به نظرم کارگردانی چنین فیلمی برای هرکسی که باشد چه به لحاظ تولیدی، هماهنگی، طراحی و همه اینها ویران کننده است.

استفاده از بازیگردان خوب است ولی اما و اگر دارد

بازیگر "ایستاده در غبار" در پاسخ به اینکه پس این حداقل کار خوبی است که واسطه ای برای بخش ارتباط با بازیگر در این کار وجود داشته باشد، تصریح کرد: بله به نظر من کاملا درست است، ولی اما و اگرهایی هم دارد. به نظرم باید تجربه شود هم بازیگر به این سیستم عادت کند و هم این رابطه یا اختیارات بازیگردان و یا مراوده ای که اتفاق می افتد، بهبود پیدا کند.

عنقا نیز گفت: یک دوره ای این موضوع خیلی اتفاق می افتاد و بازیگردانی در سینمای ما به اصطلاح حضور داشت. آن دوره ای که شما بعد از آن نقش کوتاهی که در کار مرحوم ملاقلی پور بازی کردید، دیگر حاضر نشدید در هر نقشی بازی کنید. در همان دوره ای که اگر آن زمان بودید به کار با بازیگردان عادت می کردید.

درباره نقشی که 20 سال از خودم بزرگتر است در تضاد و تناقض با تصویر ذهنی حاتمی کیا بودم

حجازی فر در ادامه گفت: من راجع به خودم صحبت می کنم چون نقشم نقش سختی است و نقش آدمی را بازی می کنم که حداقل 20 سال از خودم بزرگتر است و طبعا یک طراحی هایی داشتم تا قبل از شروع کار، که در همان ابتدای کار، فهمیدم که در تناقض و در تضاد با تصویر ذهنی حاتمی کیا است. زمانی هم که وارد کار شدیم، امید داشتیم که ظرف دو سه روز به یک زبان مشترک برسیم اما واقعیت این است که پروسه بیشتر طول کشید.

وی در این خصوص توضیح داد: فکر می کنم نزدیک دو ماه طول کشید و از دو ماه به بعد دیگر من توان جنگیدن نداشتم، ایشان به من گفتند پسرم اعتماد کن و من هم اعتماد کردم.

به وقت شام

نگران آسیب به فیلم حاتمی کیا بودم

حجازی فر در پاسخ به این گفته عنقا که "خیلی ها به ابراهیم حاتمی کیا اعتماد کردند و به اعتمادشان خیانت نشده و نتیجه خوب گرفتند" اظهار کرد: من نگران آسیب به فیلم حاتمی کیا بودم، صادقانه می گویم وگرنه خودم اصلا در حوزه سینما و تئاتر از ریسک کردن نمی هراسم.

عنقا نیز گفت: یعنی احساس نمی کنی که حاتمی کیا فیلمش را از شما بیشتر دوست دارد و اگر احساس کند که شما به فیلم او آسیب می زنید، حتما ممکن بود شما را عوض کند.

لحظاتی در چشم حاتمی کیا می خواندم کاش می شد مرا عوض کند!

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *