رمزگشایی از ۶ امضا پای بیانیه جی ۷! / سازش موج و ساحل محال است/ همگرایی در شرق، واگرایی در غرب

10:40 - 22 خرداد 1397
کد خبر: ۴۲۶۵۳۴
تاکنون سابقه نداشته چنین جنگی در حوزه تجارت بین آمریکا، هم‌پیمانان و همسایگانش درگرفته باشد و مقامات کشور‌های غربی هیچ‌گاه با لحن تحقیرآمیز و تمسخرآمیز، سیاست‌های آمریکا را این‌چنین به باد انتقاد نگرفته بودند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «رمزگشایی از ۶ امضا پای بیانیه جی ۷!» منتشر شده و در آن چنین آمده است:جنگ تجاری آمریکا و اروپا در حالی در نشست اخیر گروه 7 بالا گرفت که بسیاری از کارشناسان و ناظران بین‌المللی، تصمیمات و سیاست‌های کاخ سفید در ایجاد محدودیت تجاری برای شرکای غربی واشنگتن را آخرین تیر ترکش کاخ سفید برای جبران انبوه مشکلات اقتصادی خود می‌دانند. درحالی‌که همه سران گروه جی -7 با متن بیانیه مشترک پایانی موافق بودند، «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا پس از اظهارنظر «جاستین ترودو»، نخست‌وزیر کانادا مبنی بر توهین‌آمیز بودن تعرفه‌های تجاری کاخ سفید و بعد از ترک زودهنگام اجلاس برای سفر به سنگاپور، طی چند توئیت، متحد کانادایی خود را هدف ناسزا قرار داد، وی را فردی ضعیف و متقلب خواند و به‌این‌ترتیب، 6 امضا پای بیانیه گروه 7 زده شد! ترامپ معتقد است که کانادا تعرفه‌های گسترده‌ای را بر بخش صنعت و کشاورزی آمریکا اعمال کرده و تعرفه‌های گمرکی اخیر بر واردات فولاد از کانادا و سایر کشورها در پاسخ به نابرابری تجاری بروکسل علیه واشنگتن وضع‌شده است.

رمزگشایی از ۶ امضا پای بیانیه جی ۷! /
بنابراین، دعوای تجاری کانادا – آمریکا که این روزها به تیتر یک رسانه‌های دنیا تبدیل‌شده، درواقع، مناقشه میان اروپا با آمریکاست و به نظر می‌رسد تا وقتی‌که آمریکا درگیر بحران‌های اقتصادی است، تلاش خواهد کرد که از جیب متحدین اروپایی خود پلی برای عبور از بحران‌ها بسازد.آلمانی‌ها گویا بیش از همه از مواضع اخیر ترامپ گزیده شده‌اند زیرا «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان در این خصوص تأکید کرده است «کشورش و اروپا دیگر نباید با نسنجیدگی به آمریکا متکی باشند»به همین دلیل، اروپا کمتر از گذشته خود را موظف به پیروی از آمریکا در حوزه‌های مالی و سیاسی می‌داند و بر این عقیده است که یک‌جانبه‌گرایی و تک‌روی واشنگتن، تنها حوزه اقتصاد را نشانه نگرفته بلکه آمریکا وضع تعرفه‌ها و تحریم اروپا در صورت همکاری با ایران را همچون سلاحی به‌منظور بازیابی هژمونی ازدست‌رفته خود بکار گرفته است.


به عبارت ساده‌تر، ترامپ برای ترمیم اوضاع اقتصادی خود، موقعیت رهبری آمریکا را در میان شرکای اروپایی‌اش به خطر انداخت و آن را متزلزل کرد. تاکنون سابقه نداشته چنین جنگی در حوزه تجارت بین آمریکا، هم‌پیمانان و همسایگانش درگرفته باشد و مقامات کشورهای غربی هیچ‌گاه با لحن تحقیرآمیز و تمسخرآمیز، سیاست‌های آمریکا را این‌چنین به باد انتقاد نگرفته بودند.کلیددار کاخ سفید نیز با رفتار غیر دیپلماتیک خود، بر این موضوع دامن زده و بیش از همه اتحادیه اروپا را از خود دلخور کرده چون انتظار نداشتند ترامپ از قطار منافع مشترک پیاده شده و روی ریل‌های آن، دینامیت تعرفه‌ها را جاسازی کند. درنتیجه باید گفت که چشم‌انداز پایان این جنگ حداقل تا زمانی که راهبردهای اقتصادی دولت ترامپ در جریان است، قابل‌تصور نبوده و حتی تنش‌های موجود میان آمریکا و تقریباً همه کشورها رو به گسترش خواهد بود.

یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «جنگ الحدیده و پاسخ مردان زبرالحدید» منشتر شده و در آن آمده است:فشار شدید به «الحدیده» یک آزمون برای رژیم‌های عربستان و امارات به حساب می‌آید و از آن طرف «مقاومت» در این استان و حفظ آن یک سرفصل مهم سیاسی برای مردم یمن محسوب می‌گردد. بر این اساس آمریکا، انگلیس، فرانسه و حتی نماینده دبیرکل سازمان ملل پای کار آمدند تا اقدامات وحشیانه ارتش‌های عربستان و امارات به ثمر بنشیند و رژیم سعودی را از مخمصه رهایی ببخشد. در این بین انصارالله با دست زدن به عملیات‌هایی در الحدیده در صدد برآمد، توطئه غربی- عربی علیه یمن را درهم بشکند.

رمزگشایی از ۶ امضا پای بیانیه جی ۷! /

روند تحولات میدانی در یمن می‌گوید، زمان به نفع سعودی نیست و تمرکز بی‌سابقه در الحدیده نشان می‌دهد در تنگنای زمان قرار دارد. کشته شدن نزدیک به 500 مزدور سعودی طی یک هفته در استان حدیده که در میانشان یک سرتیپ سعودی نیز قرار دارد، از تنگنای زمانی سعودی‌ها حکایت می‌کند. اینک موضوع اساسی این است که سرنوشت عملیات مشترک سعودی، اماراتی، آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی در الحدیده مشخص است و لذا می‌توان گفت سعودی‌ها قادر به تغییر صحنه نیستند اما سؤال این است که پس از این چه خواهد شد. گرچه پاسخ به این سؤال آسان نیست اما با تجربه‌ای که از سعودی‌ها و آمریکایی‌ها اندوخته‌ایم آنان پس از شکست فشار، منفعل می‌شوند و برای مدتی به اقدام جدیدی دست نمی‌زنند و وضع سابق را ادامه می‌دهند اما مسلم است که بعد از شکست عملیات سنگین مشترک غربی-عربی علیه الحدیده، فشار بر رژیم سعودی در داخل و خارج فزونی می‌گیرد. غربی‌ها تا حدود دو ماه پیش اذعان داشتند که سعودی نمی‌تواند این جنگ را به نتیجه برساند با این حال یک بار دیگر به مشارکت در عملیات ضدیمنی متقاعد شدند. شکست عملیات یک ماه اخیر طبعا آنان را در جمع‌بندی پیشین راسخ‌تر می‌گرداند این در حالی است که هرگونه تلاش برای محدودسازی مردم یمن، وحدت حول محور انصارالله را فزونی می‌بخشد.

روزنامه وطن امروز هم در یادداشت امروز خود با عنوان «سازش موج و ساحل محال است» چنین نوشته است:دو روز قبل از وفات حمید سبزواری، بزرگد اشتی برای او د ر موزه هنر‌های د ینی امام علی (ع) برگزار شد. د ر آن مراسم تقریبا همه کسانی که مراود ه‌ای با او د اشتند، حضور پید ا کرد ه بود ند و هرکد ام به خلاصه‌ترین شکل ممکن، جملات د قیقی د رباره سبزواری و تاثیرش بر شعر معاصر می‌گفتند که برخی از آن‌ها را خوب به یاد د ارم. مصطفی رحماند وست گفت: «سبزواری د ر روزگاری که کمتر کسی می‌پذیرفت شعری مثل «خمینی‌ای امام» را بسراید، د ست به این کار زد». اسماعیل امینی گفت: «برای هنرمند اقبال بزرگی است که گویند ه شاد ی‌ها و رنج‌های ملتش باشد»؛ و حسین اسرافیلی به بخش مهمی از زند گی سبزواری اشاره کرد : «سبزواری کتاب تاریخ شفاهی یک ملت است». د ر این بین، حمید شاهنگیان، آهنگساز بسیاری از سرود‌های حمید سبزواری، بر موضوعی که کمتر به آن توجه شد ه بود تاکید کرد. او به خلق واژه‌های مرتبط با مفاهیم انقلابی توسط سبزواری اشاره کرد و واژه «جانباز» را مثال زد : «جانباز» تا قبل از ترانه‌ها و اشعار سبزواری مرسوم نبود و برای جانبازان د فاع‌مقد س و انقلاب از واژه معلول استفاد ه می‌شد.

رمزگشایی از ۶ امضا پای بیانیه جی ۷! /

به همین جهت می‌توان گفت: سرود‌های انقلابی حمید سبزواری که در آن ارزش‌ها، آرمان‌ها، اهداف و روش‌های مبارزه تبیین و به زبان عامیانه ترانه و سرود تنظیم شده، این خلأ را در ادبیات و با ادبیات پر کرد. حمید سبزواری، چشمه خروشان ادبیات انقلاب اسلامی، حقی بزرگ بر گردن ادبیات مبارزه و مقاومت هم دارد. علاوه بر الگوسازی‌هایی که از سرود سبزواری در جنبش‌های آزادی‌بخش و مقاومت در منطقه شد، سرود‌هایی ساخته شد که بسیار تاثیرگذار بود. قطعه «الله واحد، خمینی قائد» که در کشور‌های منطقه طنین‌انداز شد، متاثر از «الله اکبر، خمینی رهبر» در سرود «این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد ...» و با همان نوا ساخته شد. اگرچه سرود‌هایی مانند «همپای جلودار» با فضایی بشدت حماسی و عاطفی درباره آرمان فلسطین نیز در اشعار حمید سبزواری فراوان است. به روز بودن حمید سبزواری و حساسیتش بر مسائل داخلی و بین‌المللی و منافع ملی نیز درس‌آموز است. سبزواری در آخرین حضور خود در دیدار شعرا با رهبر انقلاب در تیرماه ۹۴، در حالی که چند روز بیشتر به قطعی شدن توافق برجام نمانده بود و در شرایطی که بسیاری از رسانه‌های زنجیره‌ای غربزده به این توافقنامه به چشم سازش با آمریکا نگاه می‌کردند، این شعر را در حضور رهبری خواند:
خوش‌نشینان ساحل بدانند
موج این بحر را رامشی نیست
دل به امید رامش نبندند
بحر را ذوق آسایشی نیست
تا که دریاست دریا به جوش است
شورش و موج و گرداب دارد
هرگز از بحر جوشان مجویید
آن زبونی که مرداب دارد
...
خوش‌نشینان ساحل بدانند
تا که دریاست این شور و حال است
چشم سازش ز. دریا ندارند
سازش موج و ساحل محال است
اتفاقات این روزها، ما را دوباره به آن شعر پرمضمون بازمی‌گرداند: سازش موج و ساحل محال است!
 
در یادداشت امروز روزنامه شرق هم چنین آمده است: در چند سال اخیر که سایه خشک‌سالی بر اثر غفلت و کم‌عنایتی‌ها به بستر حیات کشور، رنگی از تشویش و نگرانی را بر آگاهان و دلسوزان این حوزه زده بود، دبیرکل خانه کشاورز، هشدار‌های متعددی به همگان می‌داد. او در این هشدار‌ها از بحران آب، ازدست‌رفتن ۸۰ درصد ذخایر آب زیرزمینی، در خطر قرارگرفتن تمدن هفت‌هزارساله ایران و کوچ اجباری ۵۰ میلیون نفر از مناطق خشکی‌زده و... بسیار و پرمخاطب گفت. هشدار‌هایی که اگرچه بر غلظت نگرانی‌ها می‌افزود، اما از ورای آن، کورسویی از امید هم سوسو می‌زد. مردی با سابقه ۱۳ سال وزارت در بخش کشاورزی، اگرچه در گذشته در مراسم کلنگ و قیچی افتتاح بعضا برنامه‌های موسوم به توسعه متعددی شرکت کرده بود، اما با این هشدار لابد با خط بطلان شجاعانه بر این گذشته دستگاه‌های اجرائی، به مصاف بحران آمده است.
 
رمزگشایی از ۶ امضا پای بیانیه جی ۷! /
 
بدون تردید متولی حفاظت محیط زیست کشور ظرفیت‌های علمی و تخصصی فراوانی را در شاخه‌های مختلف دانش و فناوری در تمامی کشور در اختیار دارد. این ظرفیت لزوما قرار نیست در زیرمجموعه مدیریت آن سازمان قرار داشته باشند (اتفاقا باید بدون قید از روابط و محذورات مدیریتی به اظهارنظرات کارشناسی و البته با نگاهی ملی نظر دهند). سازمان حفاظت از محیط زیست باید تمامی برنامه‌ها و پروژه‌های کلان کشور را قبل از هر موافقتی در معرض داوری صاحب‌نظران متنوع در هر شاخه تخصصی قرار داده و با ابزار رسانه‌ای به افکار عمومی اطلاع دهد. درصورتی‌که موافقت‌های آن سازمان بدون حضور رسانه‌ها و افکار عمومی صورت بگیرد، بدون تردید بازار شایعات داغ و چه‌بسا تلاش‌های سازنده آن سازمان نیز مخدوش شود. لطفا چراغ‌ها را در این فضای مه‌آلود روشن کنید.
 
روزنامه اعتماد نیز در یادداشت امروز خود نوشت:به نظر من سخنان نتانیاهو درباره آب اصلا چیز مهمی نیست که حالا بخواهد در شورای عالی آب مطرح شود. او حرف جدیدی نزده است. صحبت‌های او در حقیقت موج‌سواری روی مساله‌ای است که الان در کشور وجود دارد. او این مساله را بهانه قرار داده است. حرف‌های وی، حرف جدیدی نیست؛ نمک زدایی از آب دریا، تصفیه کردن آب کشاورزی، تصفیه فاضلاب و...
رمزگشایی از ۶ امضا پای بیانیه جی ۷! /
 
مشکل آب کشورفقط مشکل فنی نیست. مشکل مدیریت اجتماعی و اقتصادی است. نگاه مدیریت‌ها در حوزه آب در کشورمان نگاه اقتصادی نیست. وقتی آب را به صورت کالای ارزان و با قیمت پایین در همه مصارف در اختیار تولیدکنندگان قرار می‌دهید، معلوم است که درست استفاده نمی‌شود. مساله آب این است. مساله آب این است که الان قیمت آب در خانه‌ها انقدر پایین است که انگیزه‌ای برای اصلاح رفتار مصرف‌کننده وجود ندارد. اگر کسی حرف درستی بزند، دشمن هم که باشد، اما حرفش درست است. اما ما در داخل کشور خودمان بنا به شواهد تاریخی، بنا به منابعی که وجود دارد، می‌بینیم که در حوزه مدیریت و استفاده از منابع آب تجربه‌های بی‌نظیری داریم که نمونه‌اش در دنیا وجود نداشته است و نشان می‌دهد که نه الان، زمانی که اصلا اسراییل وجود خارجی نداشت، دارای دانش، تکنولوژی و مدیریت درست آب در کشور بودیم. در طول سال‌های گذشته اگر دچار مشکل شدیم، رویکرد‌های توسعه و مدیریت در منابع آب صحیح نبوده است. این به این دلیل نبوده که دانشش وجود نداشته است. مشکلاتی که در بخش آب به وجود آمده ناشی از عدم برخورداری از دانش آب و تکنولوژی آب نیست. ناشی از رویکرد‌های غلطی است که در توسعه و سایر بخش‌ها داشتیم.
 
یادداشت امروز روزنامه ایران نیز به برگزاری اجلاس سران گروه 7 اشاره کرده است و نوشته: در دو روز گذشته، به فاصله چند ساعت، دو اجلاس سران برگزار شد؛ اولی سران گروه ۷ در لامالبایی کانادا و دومی سران سازمان همکاری شانگ‌های در چیندائو چین. مقایسه دستور و دستاورد‌های این دو اجلاس، بویژه با توجه به روند گذشته آنها، می‌تواند تصویری از آینده تحول در توزیع قدرت و ثروت جهانی را نشان دهد.
نکته بارز و شگفت انگیز در مقایسه این دو اجلاس، جدا از مقایسه پتانسیل رشد و دینامیزم حرکت این دو مجموعه، در محتوای گفت‌و‌گو‌ها بود. گفتمان اجلاس کانادا، اختلاف داخلی و جنگ تجاری بود و گفتمان اجلاس چین، همکاری و گسترش تجارت و سرمایه‌گذاری در ابر پروژه‌های زیرساخت و حمل و نقل و ارتباطات جهانی. شگفت آور این بود که رئیس جمهوری چین به‌عنوان رئیس بزرگترین حزب کمونیست باقی مانده در جهان، از تجارت آزاد و رقابت جهانی و بهره‌مندی همگان از جهانی شدن اقتصاد، سخن می‌گفت و رئیس جمهوری امریکا، به‌عنوان کشوری که دیرزمانی شعار آزادسازی اقتصادی می‌داده است، اینک از دیوار تعرفه‌ها دم می‌زند و در شیپور جنگ تجاری با رقبا و حتی همپیمانان سیاسی خود می‌دمد.
 
رمزگشایی از ۶ امضا پای بیانیه جی ۷! /
 آقای ترامپ باید از مشاوران اقتصادی خود شنیده باشد که همه جنگ‌های تجاری تاریخ اقتصاد جهان، نتیجه باخت- باخت داشته است. ظاهر فریبنده سیاست‌های فشار به همسایه، که در کوتاه مدت، کاهش واردات را نتیجه می‌کند، بلافاصله با اقدامات تلافی جویانه شرکای تجاری، به کاهش حجم تجارت و نتیجتاً تولید و درآمد همه کشور‌های درگیر می‌انجامد. کسری مزمن تراز تجاری امریکا، همزاد سلطه مالی و دسترسی آن به بازار سرمایه جهانی است و با نالیدن از آن و اقدامات هیجانی، حل شدنی نیست. چین در همان حال که بیشترین مازاد تجاری با امریکا (۳۷۵ میلیارد دلار) را دارد، بالاترین حجم یعنی ۱۹ درصد بدهی عمومی امریکا به یک کشور خارجی (معادل ۱۱۹۰ میلیارد دلار) را در شکل اوراق قرضه خزانه‌داری امریکا را خریداری کرده است. اهداف کوتاه مدت و انتخاباتی آقای ترامپ در افزایش اشتغال، اگر با تشدید جنگ تجاری، بازار‌های مالی را درگیر کند، بازنده نهایی آن، اقتصاد امریکا خواهد بود که از مزیت بالاتری در این بازار بهره جسته است.
 
روزنامه صبح نو نیز در یادداشت امروز خود نوشت:علم در کنار زندگی، معنویت و پیشرفت محوری‌ترین عرصه‌های حیات یک کشور است؛ دستیابی به دانش، آن‌هم نه آنچه مصرف‌شده و به‌عنوان محصول وارد حوزه‌های دانشی ما می‌شود، بلکه قرار گرفتن در افق‌های علم، یک نیاز آنی برای ایران است. نیازی که هیچ مابه‌ازایی ندارد و مدخل اصلی آن نیز دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه‌اند. یک جریان پرقدرت فکری با سابقه ۲۰۰‌ساله همواره کوشیده این نیاز ملی را فرعی و منفی معرفی کند، چه این‌که خود کارگزار فروش محصولات دانشی بیگانه است (که معمولاً دیر به‌دست ما می‌رسد، دست اول نیست و عمدتاً ناقص) و تلاش دارد تا این میدان را، به رقبای قوی بومی داخلی واگذار نکند. شاید گفته شود این نازل کردن حال‌و‌روز جامعه علمی است، اما واقعیتی است که نمی‌توان آن‌را نادیده گرفت، به‌ویژه در دوره رژیم گذشته که آمریکایی‌ها با هوشمندی جهت‌گیری‌های دانشگاه‌های اصلی در ایران را به سمت‌و‌سویی خاص هدایت کردند و آثار و عوارض آن در تمامی ۴۰ ساله اخیر نیز وجود داشته است. ما پیرو پیامبری هستیم که دسترسی به دانش را در دورترین نقاط عالم، بر ما لازم و ضروری دانسته، پس هیچ‌کس باکی از بازخوانی انتقادی و توسعه متون متداول ندارد، لیکن این فقط بخش آغازین راه است و نه مسیر و مقصد؛ ایران نمی‌تواند میوه درخت خشکیده غرب را در زیست‌بوم خود بکارد، درخت باید در وطنش ریشه داشته باشد.
 
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *