رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

بایسته‌های دیپلماسی انقلابی/ توصیه سرکار مرادی! / دوگانه‌های کاذب/ مخالفان جوان‌گرایی/ تاثیر مثبت ادغام بانک‌های نظامی بر اقتصاد

9:09 - 15 اسفند 1397
کد خبر: ۵۰۰۱۴۶
بایسته‌های دیپلماسی انقلابی، توصیه سرکار مرادی!، دوگانه‌های کاذب، مخالفان جوان‌گرایی، تأثیر مثبت ادغام بانک‌های نظامی بر اقتصاد، جواب پنج دقیقه‌ای، روند‌های پیدایش خشونت، کوچک کردن دولت و موانع پیش‌روی آن، شهروندان و مشارکت مدنی، و برجام هنوز درس عبرت نشده است! گزیده‌ سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشر شده امروز در روزنامه‌های سراسر کشور است.

بایسته‌های دیپلماسی انقلابی/ توصیه سرکار مرادی! / دوگانه‌های کاذب/ مخالفان جوان‌گرایی/ تاثیر مثبت ادغام بانک‌های نظامی بر اقتصادبه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، بایسته‌های دیپلماسی انقلابی، توصیه سرکار مرادی!، دوگانه‌های کاذب، مخالفان جوان‌گرایی، تأثیر مثبت ادغام بانک‌های نظامی بر اقتصاد، جواب پنج دقیقه‌ای، روند‌های پیدایش خشونت، کوچک کردن دولت و موانع پیش‌روی آن، شهروندان و مشارکت مدنی، و برجام هنوز درس عبرت نشده است! گزیده‌ای سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشر شده امروز در روزنامه‌های سراسر کشور است که در ادامه می‌خوانید:

 

• روزنامه حمایت به انتشار یادداشتی با تیتر بایسته‌های دیپلماسی انقلابی پرداخته که به این شرح است:
از آنجاکه یکی از راهبرد‌های جبهه مقابل بر اساس مؤلفه‌هایی همچون فرسایش و تحلیل بردن توانمندی‌ها شکل‌گرفته، ضروری است که به‌منظور مقاوم‌سازی موتور پیشران دپیلماسی به تقویت بنیان‌های کشور در همه ابعاد توجه وافری شود. این امر، گستره‌ای وسیع شامل بسیاری از موضوعات ازجمله بهبود سطح معیشت مردم، تحقق عدالت در جامعه، مبارزه بی‌امان با مفاسد، ترویج روحیه مذهبی – انقلابی در کشور، تلاش خستگی‌ناپذیر برای پیشرفت علمی و ... است که در نهایت به افزایش سطح رضایتمندی مردم منجر می‌شود که اثر کاملاً مستقیمی بر صراحت لهجه دیپلمات‌های کشورمان دارد. افزون بر این، اصرار بر اصول و آرمان‌های انقلابی یکی از برگ برنده‌های مهم در دیپلماسی به شمار می‌رود. ارزش‌های منبعث از انقلاب اسلامی در کنار خواست حقیقی مردم با بصیرت ایران بر ساری و جاری بودن اسلام سیاسی در کشور، عناصری هستند که ابرام و پافشاری بر آن‌ها ابزار‌های قدرت و چانه‌زنی برای جمهوری اسلامی فراهم آورده است. باید توجه داشت که تکیه صرف بر جمهوریت نظام و برجسته نکردن اسلامیت آن، تبعاتی در پی دارد که می‌تواند برای آرمان‌های کشور حتی مضر باشد. برخی از کشور‌ها را می‌توان امروز آدرس داد که حس ملی‌گرایی در آن‌ها به‌شدت بالاست، اما در عبور از گردنه‌ها، بسیار آسیب‌پذیر هستند. آنچه جمهوری اسلامی را در برابر کوران حوادث حفظ کرده و قدرتی بی‌بدیل در مواجهه با رقبا و دشمنان در عرصه دیپلماسی به وجود آورده، پافشاری بی‌حد و مرز بر اصول انقلاب اسلامی است و الا اگر بنا بود که ملی‌گرایی، سد دفاعی در برابر دشمنان بسازد، همان روز‌ها و هفته‌های نخست می‌شکست! ازاین‌رو، تصریح صرف بر قدرت و عزم مردم و عدم اصرار بر شاخصه «انقلابی» و «اسلامی» بودن آن، خطایی راهبردی به شمار می‌آید که دیپلماسی تراز جمهوری اسلامی فرسنگ‌ها از آن فاصله دارد. بالاخره اینکه «ارتش منظم دیپلماسی کشور» نیازمند سربازانی است که پایبندی آن‌ها به موازین و روحیه انقلابی در رفتار‌های فردی و اجتماعی و در محافل دیپلماتیک، به اثبات رسیده باشد و قادر باشند تا بدون لکنت زبان و رودربایستی در مقابل زیاده‌خواهی‌ها بایستند و حق مشروع کشورمان را از بیگانگان مطالبه کنند.

• روزنامه کیهان هم یادداشتی با تیتر توصیه سرکار مرادی! را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:

دستی به اقتدار باید  از آستین همت مسئولان بیرون بیاید و آشغال‌ها را از جای جای عرصه اقتصادی کشور جمع کند و دور بریزد! این اقدام را می‌توان و باید ضروری‌ترین گام برای شکوفایی اقتصادی و رها شدن‌گریبان ملت از پلشتی‌هایی نظیر گرانی افسار گسیخته، تورم، بیکاری و امثال آن دانست. ده‌ها دستگاه عریض و طویل با بودجه‌های سنگین برای این منظور، یعنی شناسایی، جمع‌آوری و نهایتا دور ریختن آشغال‌ها و کم کردن شّر آن‌ها از سر ملت در سیستم اداری و چرخه امور کشور تعبیه شده است، ولی خروجی کارکرد آنها، با آنچه انتظار می‌رود فاصله فراوانی دارد! دلیل می‌خواهید؟! بسم‌الله، به مشکلات اقتصادی که به قول رهبر معظم انقلاب تمامی آن‌ها راه‌حل داخلی دارند نگاهی بیندازید. به عنوان نمونه -‌و فقط یک نمونه- آیا مقابله با گرانی‌های افسار گسیخته ناممکن است؟! دیروز یکی از مسئولان وزارت کشاورزی اعلام کرد «مردم شکر را گران‌تر از کیلویی ۴۲۰۰ تومان نخرند»! توصیه ایشان نشان می‌دهد که قیمت شکر بیشتر از ۴۲۰۰ تومان نیست و بالاتر از آن مصداق «گرانفروشی» است. خب، حالا باید پرسید اگر فروشندگان حاضر به فروش شکر به این قیمت نبودند و اعلام کردند -‌یا ادعا کردند- که شکر را از عمده‌فروشان به قیمت بیشتری خریده و حاضر به فروش آن با قیمت مورد اشاره نیستند، تکلیف مردم چیست؟! نخورند! همین؟! پس مسئولیت دستگاه‌های عریض و طویل نظارتی چه می‌شود؟! و اساسا اگر قرار بود خود مردم، مستقیما و راسا اقدام کنند، به مسئولان چه نیازی داشتند؟! در توصیه معاون وزارت کشاورزی نکته دیگری نیز نهفته است که یکی دیگر از مشکلات موجود است و آن، ناهماهنگی در بخش‌های مختلف دولت و اجزاء کابینه است. توصیه ایشان را می‌توان اینگونه ترجمه کرد که وظیفه وزارتخانه متبوع وی اعلام قیمت مناسب شکر است، ولی از آنجا که به برخورد مراکز نظارتی با متخلفان امید چندانی ندارد، مقابله با گرانفروشی شکر را به خود مردم واگذار می‌کند! اینگونه ناهماهنگی‌ها در دولت به فراوانی دیده می‌شود که تازه‌ترین نمونه آن تصمیم وزارت ارتباطات برای ثبت گوشی‌های تلفن همراه مسافر در سامانه رجیستری است که دیروز از سوی وزارت کشور لغو شد! و...

 

• روزنامه وطن امروز هم به انتشار یادداشتی با تیتر دوگانه‌های کاذب پرداخت که گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

 خلق دوگانه «دموکرات- جمهوری‌خواه» در سیاست خارجی کشورمان، بویژه طی ۵ سال اخیر انرژی زیادی را از وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی تلف کرده و خسارات محاسباتی زیادی را نیز به ما تحمیل کرده است. با این حال استقبال رسانه‌های اصلاح‌طلب و کارگزار از قطعنامه اخیر حزب دموکرات نشان می‌دهد این دوگانه سازی همچنان در دستور کار این جریانات قرار دارد. تاکنون بار‌ها تاکید شده است گره زدن سرنوشت برجام و متعاقبا سرنوشت اقتصادی کشور به فراز و فرود‌های سیاسی در آمریکا نه‌تن‌ها خطایی تاکتیکی، بلکه خطایی راهبردی محسوب می‌شود. با این حال به نظر می‌رسد جریاناتی در کشورمان همچنان نسبت به تفکیک ماهوی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان از یکدیگر اصرار می‌ورزند. قطعنامه درون‌حزبی اخیر دموکرات‌ها (که برخلاف آنچه القا می‌شود در عمل ضمانت اجرایی نیز ندارد)، به دستمایه‌ای تازه برای استمرار این رویکرد محاسباتی خطرناک تبدیل شده است. در هر حال، به‌رغم تلاش جریان‌های خاص برای القای دوقطبی «دموکرات- جمهوری‌خواه» در آمریکا و گره زدن سرنوشت برجام و معادلات اقتصادی و سیاست خارجی ایران به جابه‌جایی قدرت در کاخ سفید، ملت ایران هرگز پذیرای چنین دوقطبی سازی کاذبی نخواهد بود. تجربه ۴۰ سال مواجهه با هر ۲ حزب دموکرات و جمهوری‌خواه و توطئه‌های ضدایرانی آن‌ها به ملت ما آموخته است فریب عشوه برجامی اخیر دموکرات‌های عهدشکن را نخورند؛ حقیقتی که در آینده نزدیک برای جریان‌های غرب‌گرا نیز بار دیگر به اثبات خواهد رسید.

 

• روزنامه صبح نو هم به انتشار سرمقاله‌ای با تیتر مخالفان جوان‌گرایی پرداخت که به این شرح است:

اتفاق خارق‌العاده‌ای در عرصه سیاسی ایران در حال سر برآوردن است؛ جریانی مدعی اصلاح که سال‌هاست با طعنه‌زنی به رقبای خود، درصدد تصرف مصادر قدرت است و با قطار کردن گفتار‌هایی توسط ایدئولوگ‌های ریز و درشتش، به صراحت در حال مقابله با جوان‌گرایی است. با نگاهی به ایده‌های مطرح‌شده، بیش از پیش روشن می‌شود که طبق معمول، سیاست‌بازی عامل تحریک اصلاح‌طلبان به مخالفت با نوگرایی در ساختار‌ها و سازمان‌هاست، چرا که آن‌ها خود در فقدان عقبه جوان و وفادار، دچار انقطاع نسلی شده و به‌شدت نگرانند تا سمت‌ها و مسوولیت‌ها در اختیار نسل جوانتری قرار بگیرد که در دوران جمهوری اسلامی تربیت و آب‌دیده شده و اکنون زمانه ثمر دادنش است. این نگرانی به طور واضح در ترکیب‌بندی دولت خود را بازتاب می‌دهد که ما در حال حاضر شاهد کهنسال‌ترین دولت (در سطح وزرا، معاونان وزیر و...) در چهل ساله اخیر هستیم. در حوزه حزبی نیز وضع به همین منوال است و رگه‌هایی از تحول و جوان‌گرایی درون جریان اصلاح‌طلب با شدیدترین هجوم‌ها سرکوب شد، مانند آنچه در مورد حزب ندا رخ داد. طبیعی است که این جریان با این وضع و حال باید مخالف اصل جوان‌گرایی انقلاب در چهل سالگی‌اش باشد و در نظر و عمل در برابر آن مقاومت کند و حتی با طرح اقداماتی انحرافی نظیر دادن سهم بیشتر به زنان یا اقلیت‌ها، سعی کند مسیر جوان‌گرایی را به راه دیگری بیندازد؛ اما سیاست جمهوری اسلامی، جوان‌گرایی است و این پیشران مهم پیشرفت، به سرعت جایگاه خود را به‌دست خواهد آورد.

 

• روزنامه ستاره صبح هم به انتشار سرمقاله‌ای با تیتر تأثیر مثبت ادغام بانک‌های نظامی بر اقتصاد پرداخت که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

یکی از اقدامات مفید دولت دوازدهم پس از ساماندهی مؤسسات مالی و اعتباری، ادغام چهار بانک انصار، مهر اقتصاد، قوامین، حکمت ایرانیان و موسسه مالی و اعتباری کوثر وابسته به نهاد‌های نظامی در بانک سپه است. این اقدام از جنبه‌های گوناگونی حائز اهمیت است و اثر مثبت بر اقتصاد دارد. باید توجه داشت که هر اخلالی در بازار پول در کوتاه‌ترین زمان ممکن به بازار‌های دیگر تسرّی پیدا می‌کند؛ به عبارت دیگر زمانی که شاخص تورم در بازار پول افزایش پیدا می‌کند، بازار کالا از تعادل خارج می‌شود. ریشه عدم تعادل‌ها در بازار‌های ایران در بازار پول است. ادغام چهار بانک نظامی و یک موسسه مالی و اعتباری در بانک سپه اخلال در بازار پول را به حداقل می‌رساند. کنترل بانک مرکزی بر روی یک بانک که چارچوب استاندارد‌های بانکداری را رعایت می‌کند از نظارت بانک مرکزی بر این موسسه‌ها و بانک‌ها ساده‌تر، ایمن‌تر و بیشتر به نفع اقتصاد ملی و انضباط پولی خواهد بود. از سویی بانک مرکزی می‌تواند سیاست‌های پولی را به درستی اعمال کند. اگر این کار در سایر بانک‌ها اتفاق بیفتد، کنترل بانک مرکزی بیشتر خواهد شد و اگر بازار پول به تعادل برسد می‌توان انتظار داشت سایر بازار‌ها نیز به تعادل برسند. نسبت تسهیلات پرداختی به سپرده‌ها در برخی از این بانک‌ها به جای آنکه عددی نزدیک به ۰.۸ یا ۸۰ درصد باشد از این رقم عبور کرده است. ادغام منجر به ساماندهی این بانک‌ها خواهد شد که به نفع اقتصاد خواهد بود. موضوع دیگری که در حال حاضر جای نگرانی دارد، مسئله جبران زیان این بانک‌هاست. بانک‌هایی که زیان می‌دهند، متناسب با زیان‌شان دارایی دارند. جلوی زیان این بانک‌ها هرچه سریع‌تر باید گرفته شود، در آن صورت بانک مرکزی و دولت با مشکلات کمتری مواجه خواهند شد. یکی از اشتباهات بانک مرکزی این است که بانک‌های زیان‌ده را از سیستم پولی کشور اخراج نکرده و با آن‌ها مماشات می‌کند. اخراج این بانک‌ها به نفع بازار پول و اقتصاد کشور است. متأسفانه بانک مرکزی تاکنون نظاره‌گر فعالیت این بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری بوده که موجب شده بازار‌های داخلی با مشکل مواجه شوند؛ چراکه درنهایت این دولت است که باید زیان آن‌ها را بپردازد. همانطور که دولت حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان از خزانه برداشت و به مال‌باختگان همین موسسات داد.

 

• روزنامه رسالت هم به سرمقاله‌ای با تیتر جواب پنج دقیقه‌ای را منتشر کرد که گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
اسحاق جهانگیری در صفحه شخصی خود در توئیتر در واکنش به برخی از ادعا‌های مخالفان دولت نوشت: «همه حرف‌هایی که علیه دولت زده می‌شود را می‌توان ظرف پنج دقیقه جواب داد. وقتی زمان آن برسد حتماً جواب خواهیم داد، اما الان شرایط کشور به گونه‌ای است که هیچ موضوعی و هیچ دغدغه‌ای مهم‌تر از اداره کشور و رفع مشکلات معیشت مردم نیست. به همین دلیل ما به خاطر مردم و کشورمان باید برخی از ادعا‌ها را تحمل کنیم.» اولا ما شرمنده ایم که خاطر عاطر همایونی مکدر گشته و از طرف هرآنکه علیه این دولت فخیمه حرف‌هایی زده عذرخواهیم. ثانیا از شما که پیوسته و خصوصا در ایام انتخابات، نشان دادید چقدر دغدغه رفع مشکلات مردم و تحمل حرف و نقد را دارید، سپاسگزاریم. اما اجازه دهید یک‌بار دیگر این تئاتر را به تماشا ننشینیم. به هر که شما می‌پرستید ما مردم ایران یادمان هست؛ یادمان نمی‌رود؛ نه آنچه دولت‌های قبل از شما با ملک و ملت کردند نه آنچه جنابعالی و رئیستان انجام داده اید؛ همه و همه را از خاطر نمی‌بریم. پس این پنج دقیقه را با آن «بغض» و «یادتان هست ها» برای خودتان نگه دارید که این بار، جواب این سؤال‌ها با رأی تکراری‌ها مواجه نخواهد شد. باور کنید حرف‌هایی که علیه دولت زده می‌شود را باید با پنج دقیقه سکوت ممتد، یا پنج دقیقه سربه زیری و شرمندگی جواب دهید. سر را بلند نکنید، چون در آزمون مملکت داری نمره قبولی نگرفتید. با حرف هایتان نمک به زخم مردم نپاشید. به جای شرمندگی از مردم، طلبکار نباشید. لااقل بگذارید مردم و رسانه‌ها درد دل خود را به گوش شما برسانند. گویا هنوز ذوق زده ایام مناظرات هستید؛ بله شما مناظرات را بردید؛ نتیجه انتخابات را هم بردید؛ اما اخلاق ذبح شد؛ نمی‌دانم اتفاقاتی که برای دولت‌تان افتاد همان سیلی وعده داده شده آقای رئیسی بود یا هنوز مانده، اما خوب می‌دانم اگر به دنبال حسن عاقبت هستید این باقی مانده دوران مسئولیت خود را فقط و فقط به کار و تلاش و حل گره‌های معیشتی مردم بپردازید بلکه بخشی از مصائبی که بر این مردم با وعده و وعید‌های ناصواب داشتید، جبران کنید و مردم بزرگوار از شما بگذرند.

• روزنامه ایران یادداشتی با تیتر روند‌های پیدایش خشونت را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:

خشونت اگرچه از منظر دلیل‌ها با قرائتی از دین توجیه می‌شود، اما علت نیز دارد. خشونت بر بستر توسعه‌نیافتگی، فقر و تبعیض زاده شده و می‌بالد. این رویکرد به خشونت را می‌توان در تصاویر و همچنین جاری شدن بر زبان مادر عبدالحمید نیز مشاهده کرد. نما‌هایی که پاکستان به نمایش درآمده‌اند نسبت فقر و خشونت را بیشتر آشکار می‌کنند. خشونت محصول توسعه‌نیافتگی و فقری است که با شکست و فروماندگی دولت نیز همراه شده است. بی‌عدالتی و تبعیض در کنار فروپاشی نظمی که دولتی مقتدر آن را تضمین کند، نتیجه‌ای جز بارور شدن خشونت در بر ندارد. پنجم، «شبی که ماه کامل شد» بر گزاره‌ای بنیادین درباره نسبت اعتماد اجتماعی و نهادی و خشونت نیز استوار است. عبدالحمید و همسرش از آن‌رو قصد می‌کنند کشور را ترک کنند و به جایی پناهنده شوند که بر این باورند در حالی که برادر عبدالحمید مجرم و تروریست است، و در حالی که بین عبدالحمید و عبدالمالک هیچ رابطه و نسبتی با اقدامات خشن و تروریستی نیست، اما هرگز قادر نخواهند بود بدون در امان ماندن از عواقب اقدامات عبدالمالک، در ایران به سلامت و بدون دردسر زندگی کنند. عبدالحمید و همسرش در اصل وضعیتی که زندگی دیگران را در این کشور آسیب زده است، مبنای داوری درباره زندگی‌شان و نسبت خانوادگی‌شان با عبدالمالک قرار می‌دهند. اینجا گویی کشوری است که در آن آدمیان بی‌گناه دارای نسبت خانوادگی با گناهکاران نیز سر به سلامت نخواهند برد و قدرت سیاسی قادر نیست میان گناهکاران و بی‌گناهان به‌دقت تمایز قائل شود. سخن بر سر درستی یا نادرستی این داوری نیست، اما فیلم بازتابی از این باور را در رفتار عبدالحمید و همسرش و عزم‌شان برای مهاجرت، به تصویر می‌کشد. فیلم به قدری ناخوشایندی خشونت را در عمق روح مخاطب می‌نشاند و تلخی‌اش را به تصویر می‌کشد که به‌واقع می‌توان به مخاطبان حساس و حتی بیماران قلبی و روحی که ممکن است تحت تأثیر صحنه‌ها و روایت تلخ و غمناک آن قرار گیرند توصیه کرد از دیدن آن خودداری کنند، اما به همان اندازه هم مواظب است که یک قوم – بلوچ – و طایفه‌ای از این قوم – ریگی – را متهم به خشونت نکند و به‌واقع نیز چنین است. تضاد فرهنگی بلوچ و طایفه ریگی با خشونت در صحنه‌های مختلف به تصویر کشیده می‌شود و حساسیت کارگردان در اجتناب از یکسان‌انگاری یک قوم ایرانی با خشونت‌ورزی و تأکید بر به تصویر کشیدن زیبایی‌های فرهنگ و شیوه زیست بلوچ مهم و ستودنی است. فیلم «شبی که ماه کامل شد» - صرفنظر از خصائص هنری‌اش که من در آن تخصصی ندارم – و درست در روز‌هایی که زخم جنایتی تروریستی بر پیکره ایران وارد آمده، شایسته توجه بیشتر است. گزاره‌هایی که نرگس آبیار بر بنیان آن‌ها اثرش را بنا کرده است، اهمیت سیاستگذارانه بسیاری دارند و این اثر را به‌واقع می‌توان بازنمایی سینمایی منظری پژوهشی به تولید و بازتولید خشونت نیز دانست.

• روزنامه دنیای اقتصاد هم سرمقاله‌ای با تیتر کوچک کردن دولت و موانع پیش‌روی آن را منتشر کرد که به این شرح است:
رای تحریک دستگاه‌های اجرایی به کوچک شدن می‌توان متوسل به دو نوع ارزیابی شد که اصطلاحا ارزیابی مطلق و نسبی نامیده می‌شوند. در ارزیابی مطلق که همین شیوه‌های کنونی است، بودجه معادل مقدار مطلوبی است که در ابتدای دوره ارزیابی تعیین می‌شود تا در پایان دوره با یک مقدار موجود قیاس شود. در پایان دوره، غالبا دستگاه‌های اجرایی با طرح این موضوع که شرایط طی سال متفاوت از آنچه پیش‌بینی می‌کردیم بوده است، اختلاف مشهود هزینه با بودجه را توجیه و عملا بودجه را بی‌تاثیر یا کم‌تاثیر می‌کنند. در ارزیابی نسبی که تاکنون به‌طور رسمی برای بودجه‌بندی استفاده نشده است هزینه دستگاه‌های اجرایی مشابه، با هم مقایسه می‌شود و براساس امتیاز کارآیی که برای هر دستگاه محاسبه می‌شود، بودجه سال آینده آن‌ها تخصیص می‌یابد. گزارش‌هایی که از پیاده‌سازی ارزیابی نسبی در نقاط مختلف گزارش می‌شود نشان می‌دهد که ارزیابی نسبی به شدت مورد اعتراض ارزیابی شونده‌ها قرار می‌گیرد و اصلی‌ترین موضوع مورد اعتراض، مخدوش بودن مفروض ارزیابی نسبی یعنی تشابه دستگاه‌های اجرایی است؛ بنابراین شیوه‌های ارزیابی متصل به بودجه‌ریزی اگر به صورت مطلق یا نسبی باشند با چالش مواجه خواهند شد و نیازمند شیوه‌ای نوین برای ارزیابی هستیم که با این چالش‌ها مواجه نباشد. بحث را باید این‌گونه جمع‌بندی کرد که کوچک شدن دولت کاملا مستلزم پیاده‌سازی نظام بودجه‌ریزی عملیاتی در کشور است و پیاده‌سازی این نظام دچار دو آسیب جدی است؛ آسیب نخست به پیش‌نیاز آن که مستندسازی فرآیند‌ها است، ارتباط دارد و آسیب دوم به شیوه ارزیابی متصل به بودجه‌ریزی مربوط می‌شود.

بایسته‌های دیپلماسی انقلابی/ توصیه سرکار مرادی! / دوگانه‌های کاذب/ مخالفان جوان‌گرایی/ تاثیر مثبت ادغام بانک‌های نظامی بر اقتصاد

• روزنامه اطلاعات هم یادداشتی با تیتر شهروندان و مشارکت مدنی را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:

شناخت مردم و درک درست از محیط زندگی است. شناخت در اینجا یعنی دانستن اینکه در شهری که زندگی می‌کنند، فراتر از خانه و محله و منطقه، جا‌ها و محلات دیگر هم هست. زندگی در تمام این نقاط جریان دارد و هرچه در گوشه‌ای بگذرد، نیک و بد، زشت و زیبا، آرام و پرهیاهو، سپید و سیاه...، بر متن و حاشیه زندگانی شما و دیگری هم اثر می‌نهد. کسی نمی‌تواند چشم بربندد و بیارامد و سرخوشانه از این امور و تبعات نیک و بدش برکنار ماند. ‏ موضوع یا مسئله پنجم، تاریخ محیط زندگی است، یعنی دانستن بنیادگذاری و توسعه یک شهر و قریه، و اینکه چه کسی و چه کسانی و چگونه آن را ساخته‌اند و لطایف و ماجرا‌ها و دیدنی‌ها و قصه‌ها و التهابات و انضماماتی که یک شهر را هویت بخشیده چیست. این ماجراهاست که تعلق و عشق ایجاد می‌کند. مثل یک سرود میهنی و بسیار زیبا که تعلّق خاطر قلب میلیون‌ها انسان را به موطن و حقیقتی که در ذات و فرهنگ و تاریخمان نهفته است، بیان می‌کند. نمی‌شود یک شبه، لباس دیگری بدان پوشاند. مهر و عشق و شایستگی، لوازمی دارد از جمله زیبایی و حقیقت و پایبندی به لوازم اخلاقی. پس نمی‌شود بی تاریخ و بی‌تعلق، چیزی به خلایق ارائه کرد و لباس وارونه برتن فرهنگ و هنر پوشاند. مردم دانا و شکیبا هستند؛ هم جنس قلابی را می‌شناسند و هم فروشندگان خدعه‌گر را... تدلیس قباحت دارد، همچنانکه راستی و انصاف و ابداع، و رعایت حق و حقوق مؤلف و مصنف، زیبا و پسندیده است. پس جعل را انکار، و از ابداع و ابتکار حمایت کنید. ‏

• روزنامه سیاست روز هم سرمقاله‌ای با تیتر برجام هنوز درس عبرت نشده است! را منتشر کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

آقای ظریف پیش از این در مجلس شورای اسلامی گفته بود نه من و نه آقای رئیس جمهور هیچ تضمینی نمی‌دهیم که اگر به اف. ای. تی. اف پیوستیم مشکلات اقتصادی حل می‌شود. وزیر خارجه گفته بود، اما می‌تواند تضمین بدهد که در صورت پیوستن بهانه از دست آمریکا گرفته می‌شود. آقای ظریف چندی پیش در دانشگاه تهران در سخنانی پیش از استعفا گفته بود، «نگوییم مردم ۴۰ سال مقاومت کردند باز هم می‌کنند؛ پس ما چکاره‌ایم؟ به عنوان کارگزار مردم وظیفه داریم فشار را از دوش مردم برداریم. برجام شکست راهبردی برای آمریکا بود. «مردم به ما رای داده‌اند تا فشار‌ها را بر آن‌ها کم کنیم... ما وظیفه داریم به عنوان کارگزاران مردم، فشار را کم کنم... همانگونه که نمی‌توانیم پشت پرده توطئه‌های امپریالیسم قایم بشویم و ناکارآمدی خودمان را به گردن آن‌ها بیندازیم، پشت سر مقاومت مردم هم نمی‌توانیم قایم بشویم...» اگر چنین است که آقای ظریف می‌گوید، پس چرا اصرار بر پیوستن به اف. ای. تی. اف وجود دارد، یا چرا اصرار بر مذاکره با آمریکا از سوی او و دولت تدبیر و امید وجود داشت و سرانجام به توافقی رسید که نه تنها فشار را کم نکرد بلکه بر فشار‌ها افزود. اکنون نیز چه تضمینی می‌توانند بدهند برای این که اگر به اف. ای. تی. اف پیوستیم و کنوانسیون‌های آن را اجرا کردیم فشار اقتصادی مردم کاسته می‌شود؟ آقای ظریف اگر اعتقاد به ناکارآمدی دارد که باعث مشکلات اقتصادی شده است، پس اصرار به پیوستن و پذیرفتن قوانینی که باعث تضعیف جمهوری اسلامی ایران می‌شود، برای چیست؟! توافق هسته‌ای ایران را تضعیف کرد و کنوانسیون‌های پالرمو و سی. اف. تی نیز مرحله دیگری از تضعیف ایران را اجرایی می‌کند. به نظر می‌رسد هنوز برجام درس عبرت برای برخی کارگزاران نشده است، اروپا برای همکاری با ایران سه شرط گذاشته است، موشکی، منطقه‌ای و به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل، برای اجرای اینستکس نیز پیوستن ایران به اف. ای. تی. اف را شرط کرده است، با این شروط آیا برجام نباید درس عبرت برای همگان باشد؟



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *