نفس‌های به شمار افتاده! /سیل‌زده‌ها و تقی‌زاده‌ها/ دست‌مریزاد کابوی‌ها به رجب پاشا! / خط تولید قدرت ملی

8:56 - 27 فروردين 1398
کد خبر: ۵۱۰۳۰۹
نفس‌های به شمار افتاده!، سیل‌زده‌ها و تقی‌زاده‌ها، دست‌مریزاد کابوی‌ها به رجب پاشا!، خط تولید قدرت ملی، سیل و نشانه‌های پویایی انقلاب، سیل و نشانه‌های پویایی انقلاب و ... گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های امروز درج شده در روزنامه‌های امروز کشور است.

نفس‌های به شمار افتاده! /سیل‌زده‌ها و تقی‌زاده‌ها/ دست‌مریزاد کابوی‌ها به رجب پاشا! / خط تولید قدرت ملیبه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، نفس‌های به شمار افتاده!، سیل‌زده‌ها و تقی‌زاده‌ها، دست‌مریزاد کابوی‌ها به رجب پاشا!، خط تولید قدرت ملی، سیل و نشانه‌های پویایی انقلاب، سیل و نشانه‌های پویایی انقلاب، از نیش و کنایه نهراسید، چرخیدن تریلی ۱۸ چرخ، خشمگینی حداکثری نظام سلطه و ... گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های امروز درج شده در روزنامه‌های امروز کشور است که در ادامه می‌خوانید.

 

• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر نفس‌های به شمار افتاده! منتشر کرد که به این شرح است:
سبک و سیاق و محور حرکت جمهوری اسلامی در منطقه و حتی در جهان بر پایه دو شاخصه «مقاومت» در برابر زرسالاران بین‌المللی و «استقلال» از قدرت‌های جهانی شناخته می‌شود. اگر به اظهارات مقامات ارشد خارجی که به ایران سفر می‌کنند دقت شود، این دو کلید واژه را به‌دفعات مختلف می‌شنویم. حتی برخی مقامات اروپایی هم وقتی به دیدار رهبر معظم انقلاب می‌روند، از ایران مقاوم در برابر موج خصومت‌ها و تحریم‌ها تجلیل می‌کنند، چرا که ایران پیش از انقلاب را که پادوی آمریکایی‌ها و غلام حلقه‌به‌گوش آن‌ها بود را به‌خوبی به یاد می‌آورند. «ژاندارم منطقه» بدون اجازه یانکی‌ها حتی آب نمی‌خورد و مستأجران کاخ سفید با تاراج منابع ملی و نفوذ دادن فرهنگ «ما نمی‌توانیم»، ایران را به حیات خلوت خود در غرب آسیا تبدیل کرده بودند. پیروزی انقلاب اسلامی، اما صفحه جدیدی در تاریخ کشورمان گشود و به باج‌گیری‌های ممتد و بی‌پایان کلیدداران کاخ سفید پایان داد. قطع شدن ثروت سرشاری که هرلحظه از سوی شاه خائن به جیب آمریکایی‌ها سرازیر می‌شد و موقعیتی که به دلیل انقلاب اسلامی از دست دادند، کافی بود که کینه‌ای عمیق از جمهوری اسلامی به دل بگیرند و درنتیجه، هر آنچه در چنته داشتند، برای براندازی از هر طریقی بکار گرفتند. جنگ هشت‌ساله را با تحریک صدام معدوم به راه انداختند؛ جنگی که حتی اولتیماتوم آغاز آن بسیاری از کشور‌ها را مجبور به بالا بردن دست‌های طرف مقابل می‌کند، اما چیزی عایدشان نشد. بنابر ادعای «برایان هوک»، رئیس گروه اقدام علیه ایران، ۲۶ دور تحریم علیه جمهوری اسلامی اعمال کرده‌اند و به تعبیر ترامپ، محدودیت‌های اقتصادی بر ایران، شدیدترین تحریم‌هایی است که بشر علیه بشر تحمیل کرده است، ولی فشار‌ها جواب نداد و دست از پا درازتر به کاخ سفید برگشتند. سال گذشته انتظار تابستان داغ را داشتند؛ چشم‌انتظار زمستان سخت شدند و لحظه‌شماری می‌کردند که خواب «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی ترامپ برای برگزاری جشن کریسمس ۲۰۱۹ در تهران تعبیر شود؛ جنگ ارزی برای شعله‌ور کردن اغتشاشات به راه انداختند، اما آنچه عایدشان شد، تقویمی ۴۰ ساله مملو از ناکامی‌ها، آرزو‌های بربادرفته و اهداف شکست‌خورده بود. امسال هم وعده کرده‌اند که جنگ اقتصادی را تشدید کنند، چون به تجربه دریافته‌اند که از هر راهی رفته‌اند، به در بسته خورده‌اند. به قول رهبر حکیم انقلاب در جمع شرکت کنندگان در مسابقات رقابت‌های بین‌المللی قرآن کریم: «آنچه امروز دشمنان علیه ایران انجام می‌دهند، نفس‌های آخر دشمنی‌شان با جمهوری اسلامی است. هرچه آن‌ها سخت‌تر بگیرند، اراده ما قوی‌تر خواهد شد؛ هرچه آن‌ها شدت عمل به خرج دهند، ما قوی‌تر خواهیم شد.» (۲۶ فروردین ۹۸) آمریکایی‌ها اگر اندکی فهم و درک از ایران و ایرانی انقلابی داشتند، هیچ‌گاه با فشار تحریم‌ها باعث نمی‌شدند که انفجاری از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های بی‌حدوحصر در داخل صورت گیرد و سونامی ابداعات، اختراعات و نوآوری‌ها در کشور به راه افتد. در کدام برهه از تاریخ ایران می‌توان مقطعی را آدرس داد که مردم به برکت ایمان به داشته‌های خود، چنان شتابی در پیشرفت بگیرند که بسیاری از کشور‌های صاحب‌نام را پشت سر گذارند یا شانه‌به‌شانه آن‌ها حرکت کنند؟ مگر هدف تحریم‌ها این نبود و نیست که قطار سریع‌السیر انقلاب اسلامی را متوقف کنند؟! گرچه تحریم‌ها مشکلاتی را هم بر سر راه کشور قرار داده، اما از سوی دیگر، همه مردم و مسئولین را برای خلاص شدن از اقتصاد نفتی و مقاوم‌سازی اقتصاد به‌نحوی‌که توپخانه و تکانه‌های حریف نتواند خدشه‌ای به آن وارد کند، متحد و متفق‌القول کرده است. به همین دلیل است که تحریم‌ها همواره بر جمهوری اسلامی نتیجه عکس داشته و در نگاه بلندمدت، روحیه مقاومت را در تک‌تک آحاد ملت، مضاعف کرده است. از سوی دیگر، در جبهه جنگ روانی تبلیغ کرده بودند که جوان‌ها از نظام زده‌شده، به سبک زندگی غربی تمایل پیداکرده‌اند؛ روحیه انقلابی نه‌تن‌ها در انقلابیون حاضر در صف مبارزه با شاه و رزمندگان جنگ تحمیلی فروکش کرده بلکه نسل جدید نیز به‌کلی با ادبیات و گفتمان انقلاب بیگانه‌اند، غافل از اینکه بازهم مثل همیشه به کاهدان زدند. یورش تکفیری‌های ساخته‌وپرداخته دستگاه‌های اطلاعاتی عبری، غربی، عربی به منطقه و داوطلب شدن خیل عظیمی از جوانان عاشق جان‌فشانی در راه حرم اهل‌بیت (ع)، حیرت و ناباوری فرعون‌های زمان را در پی داشت و همه محاسبات آن‌ها را که میلیارد‌ها دلار صرف پیاده‌سازی طرح‌هایی همچون «خاورمیانه بزرگ» کرده بودند را به هم‌ریخت. بنیان مرصوص مقاومت از این رهگذر چنان در غرب آسیا مستحکم و پولادین شد که ترامپ تازه به دوران رسیده و تاجرمآب را وادار به اعتراف کرد که صرف ۷ تریلیون دلار در منطقه، اشتباه بزرگی بود که آمریکا در خاورمیانه مرتکب و به همین دلیل، مجبور شد که دستور فرار نیروهایش از سوریه و افغانستان را صادر کند. سیاسیون، قانون‌گذاران و احزاب عراقی هم ترامپ را از ارتکاب به غلط اضافه نظارت بر ایران از طریق پایگاه‌های آمریکا در این کشور بر حذر داشتند و تصویب قانونی از سوی نمایندگان پارلمان عراق برای اخراج نیرو‌های آمریکایی را در دستور کار دارند. در فلسطین، جایی که رئیس‌جمهور آمریکا بخش اعظم انرژی و وقت خود را برای پاک کردن آرمان قدس از جغرافیای سیاسی و عقیدتی جهان اسلام صرف کرده و با انتقال سفارت از تل‌آویو به قدس و به رسمیت شناختن مالکیت بلندی‌های جولان اشغالی برای صهیونیست‌ها، به‌زعم خود همه مقدمات لازم را برای اجرای بی‌عیب و نقص معامله قرن فراهم کرده است، پنجاه و چهارمین تظاهرات بازگشت برگزار شد و انتفاضه چهارم فلسطینی‌ها به حدی تهاجمی شده که کوچک‌ترین هتک حرمت به مسجدالاقصی و قدس شریف، به سیلی بنیان‌برانداز تبدیل خواهد شد و آرزوی برپایی نماز در اولین قبله مسلمان را محقق خواهد کرد؛ و بالاخره اینکه این‌ها همه از نتایج عنادورزی، خصومت با ایران و فرهنگ مقاومت برآمده از گفتمان جمهوری اسلامی است و دشمنان لانه کرده در سازمان‌های اطلاعاتی باید بدانند که به مصداق «عدو شود سبب خیر اگر خواهد»، ملت بصیر ایران با عبور از کوران شدائد، مقاومت‌تر از هر زمان دیگر، نفس‌های به شمار افتاده آن‌ها را در وقتی‌که گمان آن را نمی‌برند، برای همیشه قطع خواهند کرد.

 

• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر سیل‌زده‌ها و تقی‌زاده‌ها منتشر کرد که به این شرح است:

۹۹ سال پیش سیدحسن تقی‌زاده در روزنامه کاوه نوشت: «امروز چیزی که به حدّ اعلا برای ایران لازم است و همه وطن‌دوستان ایران با تمام قوا باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آن‌ها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا. این است عقیده نگارنده این سطور در خط خدمت به ایران: ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی‌مآب شود و بس.» اگر تقی‌زاده زنده بود باید در محضر غربگرایان امروزی زانوی شاگردی به زمین می‌زد. (البته تقی‌زاده در اواخر عمر نسبت به این رویکرد خود ابراز پشیمانی کرد. میزان صداقتش با خودش و تاریخ‌نگاران!) نمونه‌اش آن کوته‌فکر مدعی دیپلماسی که می‌گوید اگر اروپا به همه تعهدات برجامی‌اش عمل نکرده تقصیر خودمان است که دغدغه‌های آن‌ها را در زمینه موشکی و حقوق بشری رفع نکردیم. یا آن جماعتی که کرکره فکر را پایین کشیده و دهان گشوده‌اند که جمهوری اسلامی خود عامل سیل است! در مقایسه با اینان، تقی‌زاده ادای غربگرایی را درمی‌آورد. از ماجرای سیل دور نشویم. کاش مسئولین قدر این سرمایه اجتماعی را بدانند و از آن مهم‌تر، کاش مردم قدر خود را بدانند؛ قدر این همدلی و انسجام و انسانی فکر و عمل کردن را، که در روزگار حاضر و دنیای فعلی کیمیاست. ملتی که اهل فرهنگ شهادت است، نه بن‌بست دارد و نه می‌توان آن را به زمین زد، چه تحریم بی‌سابقه در تاریخ، از سوی آمریکا باشد چه سیلاب ناشی از بارش‌های بی‌سابقه در یک قرن اخیر.

• روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز مطلبی با تیتر دست‌مریزاد کابو رای‌ها به رجب پاشا! را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:
امروز آمریکا و اروپا که در سال‌های گذشته وعده حمایت تمام‌عیار از ترکیه و حزب عدالت و توسعه را به اردوغان داده بودند، به دشمنان درجه یک امنیت، اقتصاد و ثبات ترکیه تبدیل شده‌اند. هنوز همگان به یاد دارند که تشویق‌های فریبکارانه و کر‌کننده مقامات غربی، نقش بسزایی در ترغیب اردوغان نسبت به احیای عثمانی‌گری در منطقه و تبدیل شدن به اصلی‌ترین شریک آمریکا و اروپا در حوزه غرب آسیا داشت! امروز نه از مناسبات دوجانبه قوی واشنگتن ـ. آنکارا خبری هست و نه کسی از عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی سخنی به میان می‌آورد! اصلی‌ترین نقطه پیوند میان ترکیه و غرب، یعنی «ناتو» نیز تحت تاثیر تنش‌های به وجود آمده میان اردوغان و ترامپ در حال گسستن است. آیا با توجه به ۲ زخم عمیقی که ترامپ و اوباما (بخوانید جمهوری‌خواهان و دموکرات‌های آمریکا) بر پیکره ترکیه و اردوغان زده‌اند، رئیس‌جمهور ترکیه در سیاست‌های کلان منطقه‌ای و بین‌المللی خود تجدیدنظر خواهد کرد؟ آیا زمان آن نرسیده است که رئیس‌جمهور ترکیه به جای تلاش برای تبدیل شدن به یکی از مولفه‌های بازی واشنگتن و اروپا، به یکی از پازل‌های «مبارزه با توطئه‌های غرب» در منطقه تبدیل شود؟ بدون شک اردوغان فرصت زیادی برای بازبینی در سیاست‌های کلان و استراتژی‌های کشورش در عرصه سیاست خارجی ندارد. در این فرصت اندک، وی باید بهترین تصمیم را اتخاذ کند؛ تصمیمی که «قدرت واقعی» را برای ترکیه در جهان اسلام به ارمغان خواهد آورد.

• روزنامه خراسان مطلبی با تیتر ۳ نکته درباره رکوردشکنی تاریخی بورس را منتشر کرد که به این شرح است:

«آیا حضور در بورس و خرید سهام شرکت‌ها به نفع اقتصاد کشور هم هست؟» اگرچه برخی سریع پاسخ مثبت می‌دهند، اما کمی توضیح لازم است. مهمترین مزیت بورس برای اقتصاد آن است که شرکت‌ها به جای نظام بانکی می‌توانند از این محل تامین مالی کنند. این تامین مالی از طریق «عرضه اولیه» یا «افزایش سرمایه» یا «انتشار اوراق» است؛ بنابراین اگر در عرضه اولیه یا افزایش سرمایه شرکت کنید، مستقیما در فرایند تامین مالی شرکت کرده اید. اما معاملات بعدی شما در بورس، دخلی به شرکت‌ها ندارد و صرفا می‌تواند از محل افزایش سیالیت و نقدشوندگی سهام شرکت ها، به صورت غیرمستقیم به اقتصاد کمک کند. ضمنا سودی که در بورس کسب می‌کنید از دو محل است: یا از محل سود ایجادی شرکت هاست که همه می‌توانند از آن استفاده کنند و درباره شرکت‌های بنیادی و سودساز که روند صعودی بلندمدت دارند، مطرح است. این سود ایجادی است و در ازای سود شما، هیچ کس دیگری ضرر نکرده است. یا این که از محل نوسانات کوتاه مدت قیمت است که صرفا انتقال پول از جیب بخشی از سرمایه گذاران به جیب بخشی دیگر است. با توجه به این دو نکته می‌توانید مزیت و منفعت حضور خود در بورس برای کشور را ارزیابی کنید یا این که درباره نحوه حضور موثر و مفید خود در بازار سرمایه تامل کنید.

 

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با تیتر خط تولید قدرت ملی منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
موانع راه کدام است و دشمنان ما کجا را هدف قرار داده‌اند و بالاخره شرط پیمودن ادامه راه و مقابله با بدخواهان چیست؟ راه را پرچمدار بیدار انقلاب تعیین کرده است، این راه پیمودنی است و پیموده خواهد شد. انقلاب اسلامی فهم جدیدی از «هستی»، «تاریخ» و «انسان» را در برابر بشر حیرت‌زده، سرگردان، طاغوت زده امروز ارائه داده است که در مکاتب فکری و سیاسی قرن ما ارائه نشده است. این فهم، چون ریشه در وحی الهی و قرآنی دارد پاسخگوی همه پرسش‌های بی‌پاسخ بشر امروز است. جاذبه انقلاب اسلامی و رهبری نیرومند آن در تئوری‌پردازی و نظریه‌پردازی همین فهم است. تهدیدها، تحریم‌ها، تحقیرها، تحمیق‌های … آمریکا نمی‌تواند جلوی این فهم و درک تاریخی را بگیرد. انقلاب برای تداوم خود نیاز به اقتدار روز افزون دارد؛ لذا همه ملت به‌ویژه نخبگان باید در سال «رونق تولید» در مسیر خط تولید، افزایش قدرت‌ملی و امنیت ملی قرار گیرند.

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با تیتر سیل و نشانه‌های پویایی انقلاب منتشر کرد که به این شرح است:
هنگامی که حضرت آیت الله خامنه‌ای درباره امداد رسانی و کمک‌های مردمی به سیل زدگان را شبیه حرکت جوانان در دوران دفاع مقدس خواندند و افزودند: این حرکت عجیب مردمی که این روز‌ها شاهد هستیم، همانند روحیه فداکاری و شوق و ذوق جوانان در دهه ۶۰ است» یادآور همان دورانی است که دلاوری‌ها، فداکاری‌ها و یاری و کمک به همدیگر موج می‌زد، در ذهن نقش می‌بندد. آن‌هایی که در آن دوران بوده‌اند و آن را لمس کرده اند و حتی در آن نقش داشته‌اند، یادآوری فداکاری‌ها و احساس مسئولیت بی مزد و بی منت جوانان و همه آحاد مردم، شیرین و دل نشین است و اکنون با گذشت ۳۰ سال از زمان پایان آن دوران، بار دیگر صحنه‌هایی زیبا و بی بدیل از همان دهه ۶۰ و دوران دفاع مقدس در ایران اسلامی به وجود آمده که نشان دهنده راه همان نسل دهه ۶۰ است که نسل‌های بعدی نیز پیروی می‌کنند. چنین اتفاقی در شرایط هر چند تلخ سیل که باعث ویرانی و زیان شده، مبارک و خوشایند است و البته رفتار مردانه مردم و جوانان کشور در صحنه گردانی غیورانه در سیل اخیر در اقصی نقاط کشور، بار مسئولیت مسئولین را بیشتر می‌کند. نتیجه چنان دلاوری‌ها و فداکاری‌های دوران دفاع مقدس باید هم چنین باشد که نسل‌های بعدی از آن ارث ببرند و در شرایط سخت و دشواری همچون سیل در ۲۴ استان کشور و حتی از سال‌های گذشته در کرمانشاه، اینگونه رفتار کنند که حتی دشمنان را وادار به تحسین کند. مردم و سازمان‌های امدادی و نیرو‌های مسلح با فداکاری‌های خود، حتی تحریم‌هایی که باعث اخلال در کمک‌های جهانی به سیل زدگان شده است خنثی کردند و این به نشان دهنده پویایی و رشد انقلاب اسلامی در ایران است.

• روزنامه اطلاعات یادداشتی با تیتر قصور مدیریتی و مدیریت قصور را درج کرده که در ادامه می‌خوانید:
زلزله‌های مهیب بوئین زهرا، طبس، رودبار، بم و لرستان در ۵۰ سال اخیر تا چه اندازه مدیریت شهرسازی ایران را به فکر فرو برده تا از قصور خود عبرت بگیرد و مانع از ساخت ابنیه غیرمقاوم و تجمع جمعیت در مناطق پرخطر شود؟ اگر این عبرت حاصل شده، پس چرا ظرف ۱۰ سال گذشته بی توجه به هشدار‌های مکرر محافل کارشناسی شاهد بیشترین رشد مرتفع سازی روی گسل‌های فعال تهران، نظیر گسل خرگوش دره و گسل دارآباد هستیم؟ آیا تمام این ساخت و ساز‌ها بدون مجوز و مخفیانه به دور از چشم ناظران صورت گرفته است؟ چرا به تمامی این ساخت و ساز‌های غیرمجاز، خدمات شهری نظیر انشعاب آب، برق و گاز تعلق می‌گیرد؟ چگونه باید پذیرفت که از مجموع ۷۰۰ دهانه پل و ابنیه جاده‌ای تخریب شده در سیل اخیر، حداقل ۳۰۰ دهانه پل یا تأسیسات جاده‌ای ظرف ۱۵ سال اخیر و در دوره مدیریت افرادی که هنوز در مسند سازمان‌های مسئول قرار دارند، ساخته شده است، ولی این افراد هرگز بار نامدیریتی‌های خود را به دوش نمی‌گیرند و هزینه ساخت مجدد آن را به بودجه عمومی کشور محول می‌کنند؟ آیا مدیری که به نمایندگی از دولت، مسئول نظارت بر ساخت جاده ها، ریل ها، تأسیسات آب، برق، گاز، مخابرات بوده و با امضای او بهره برداری از این تأسیسات آغاز شده و حالا با اولین سیل تمامی این سرمایه‌ها از بین رفته، مقصر نیست؟ آیا سازمانی که همه ساله ایمنی تردد از جاده‌های مختلف را پایش و تأیید می‌کند، اینک در برابر آب بُردگی هزاران کیلومتر بزرگراه، جاده اصلی، فرعی و روستایی مسئولیت ندارد؟ اساسا نقش نظام مدیریتی کشور در افزایش خسارات سیل اخیر به ۳۵ هزار میلیارد تومان چیست و چه کسی باید این لطمه بزرگ اقتصادی را جبران کند؟ سئوالات عدیده‌ای از این دست در ذهن مردم و محافل کارشناسی سبب می‌شود تا به این نحوه مدیریت در جامعه بدبین باشیم و اطمینان نکنیم که حوادث آینده، کم تلفات‌تر از وقایع قبلی خواهند بود.


• روزنامه فرهیختگان یادداشتی با تیتر از نیش و کنایه نهراسید چاپ کرده که در ادامه می‌خوانید:
سال گذشته حاتمی‌کیا به دلیل ساخت و اکران فیلم سینمایی «به وقت شام» به‌عنوان چهره سال هنر انقلاب اسلامی انتخاب شد. در کنار وی رضا امیرخانی، مسعود نجابتی، هدایت‌الله بهبودی و مهدی نقویان به‌عنوان کاندیدای این عنوان معرفی شده بودند. ابراهیم حاتمی کیا چهره سال هنر انقلاب اسلامی در سال ۹۷ پس از دریافت جایزه خود پشت تریبون حاضر شد و گفت: «واقعیت این است که این راه هموار نبوده و آسفالت نیست. راه را با هم ساختیم، آنچه در ابتدای انقلاب مطرح بود هنر متعهد و هنر انقلاب است و اینکه چگونه باید باشد این‌ها مسائلی بوده‌اند که برایشان زحمات زیادی کشیدیم.» حاتمی‌کیا با بیان اینکه زمانی که آقامرتضی بود از او انرژی می‌گرفتیم، هرچند مسیر هموار نبود، گفت: «هر فیلمی که ساختم مساله‌ای داشت که باید برایش می‌جنگیدم تا آن فیلم اتفاق بیفتد. روزی برای اینکه فرماندهی به صورت زیردست خود سیلی زده بود جلوی فیلمم را گرفتند. حتی در فیلم «به وقت شام» هم این اتفاق افتاد. همیشه متلک‌ها را می‌شنیدم و انواع حرف‌ها را در تمام این ۴۰ سال شنیدیم. این را به این خاطر گفتم که بگویم بعضی وقت‌ها تازه نفس‌های این حوزه با چند انگ شنیدن نفس‌شان می‌بُرد و شروع می‌کنند نوید دادن که در این حوزه نخواهیم ماند. اما عزیزان کسی که به اتوبان همت وارد می‌شود در مسیری است که در آن خون ریخته شده. پس حرکت ما در این مسیر به راحتی دست‌کشیدنی نیست. عزیزانی که وارد این مسیر می‌شوند باید مراقب باشند و تحمل کنند چراکه ما نیش‌ها و متلک‌های زیادی شنیدیم.» وی در بخش دیگری از سخنان خود به سال‌های حضور شهید آوینی اشاره کرد و گفت: «نیش‌ها و متلک‌ها شنیدیم و گریه‌ها کردیم، من در ساختمان سوره مقابل آقامرتضی گریه کردم؛ آن هم از سنگینی نگاه حوزه روشنفکری و شبه‌روشنفکری، به چه کسی باید پناه ببریم؟ البته در این مسیر برخی‌ها گاهی صبوری دادند، پس من نیز انتظار دارم تازه‌مسیر‌ها به سرعت از مسیر خارج نشوند.» وی با مخاطب قرار دادن جوانان گفت: «شمایی که با نام شهید وارد می‌شوید تعهدی در این مسیر به شما افزوده می‌شود که به‌راحتی نباید از آن دست بکشید یا از اتفاقات پیش‌رو خسته شوید. باید بمانیم چراکه ۴۰ سالگی انقلاب تازه آغاز راه است.» حاتمی‌کیا افزود: «خسته‌ایم، اما پیش می‌رویم و قرار است باز هم پیش برویم. در برخی برنامه‌ها تلاش می‌کنند آقا مرتضی آوینی را لائیک کنند. برخی برنامه‌های تلویزیونی می‌خواهند آقا‌مرتضی را از آن بالا به پایین کشیده و به زمین بزنند.» نقد‌هایی هم درمورد اهدای دیرهنگام این جایزه به ابراهیم حاتمی‌کیا مطرح می‌شود که بهتر بود سال گذشته این جایزه به کارگردان «به وقت شام» اهدا می‌شد. بخشی از این ایراد به خاطر این است که هنوز کارکرد و اعتبار جایزه چهره سال هنر انقلاب اسلامی میان اهالی هنر و حتی مدیران فرهنگی مشخص نیست. سوالاتی درخصوص این جایزه همچنان مطرح است که معیار اهدای این جایزه چیست؟ و فرآیند انتخاب کاندیدا‌های چهره سال هنر انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ یا اینکه در کلکسیون افتخارات ابراهیم حاتمی‌کیا، اهدای جایزه چهره سال هنر انقلاب اسلامی چه آورده و اعتباری برای این هنرمند پیشکسوت سینمای انقلاب خواهد داشت و حتی اینکه در شرایطی که مدیران حوزه هنری مدعی هستند یکی از اهداف برگزاری هفته هنر انقلاب کادر‌سازی در حوزه هنر انقلابی است، در دورنمای معرفی چهره سال هنر انقلاب، چقدر فرصت برای معرفی چهره‌های جوان‌تر به‌عنوان چهره سال هنر انقلاب فراهم می‌شود تا همچنان این جایزه در سایه نام بزرگانی امثال ابراهیم حاتمی‌کیا و رضا امیرخانی یا مسعود نجابتی باقی نماند.

• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با تیتر چرخیدن تریلی ۱۸ چرخ منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
اتفاق جالبی در سپهر سیاسی ایران در یک هفته اخیر افتاده است؛ بعد از اعلام موضع سبک‌سرانه سران آمریکا مبنی‌بر تروریست‌خواندن یکی از نیرو‌های نظامی ایران، در اجماعی کم‌نظیر همه کنشگران داخلی و حتی خارج از کشور، در حمایت از سپاه پاسداران موضع گرفتند و حتی در پاره‌ای موارد با طرح ایده‌هایی مبنی‌بر سمی‌کردن برند ارتش تروریستی آمریکا یا طرح‌های سختگیرانه در مجلس، گوی سبقت را از سایر جریانات سیاسی ربودند. بعد گویی از یک اتاق فرمان، دستوری صادر شد که «چرا این همه بیانیه و توییت و مصاحبه در حمایت از سپاه انجام داده‌اید؟ باید راه رفته را برگردید.» و متعاقب آن، بخشی از چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب، با طرح مطالبات و تردید‌هایی به سمت سهم‌گیری‌های تازه از حمایت گفتاری خود از منافع ملی پیش رفتند و بار دیگر نشان دادند تا چه میزان سیاست‌بازی و منفعت‌طلبی در ایدئولوژی این جریان نفوذ کرده است. جریانی که حدود ۶ سالی است بر سر کار دولت و مجلس است و هنوز رفتار‌های خسارت‌بار آن در ماجرای‌۸۸، ادامه دارد؛ در جایی که حتی منافع ملی واضح ایرانیان مطرح است و در بدو امر با آن همراهی کرده، به‌سرعت می‌خواهد خود را از جایگاه بدهکار به طلبکار منتقل کند، ولی فراموش کرده که یک تریلی ۱۸ چرخ است و مسوولیت‌های بسیاری از مشکلات را بر دوش دارد و نمی‌تواند مانند یک موتوری، درجا بچرخد!

• روزنامه جوان سرمقاله‌ای با تیتر خشمگینی حداکثری نظام سلطه را چاپ کرده که به این شرح است:

در حقیقت نظام سلطه بر اساس منطق قرآن کریم: «وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (۱۲۰ بقره)» تا جمهوری اسلامی را استحاله نکند و به تبعیت محض واندارد، از مخاصمه و دشمنی با ایران بر نمی‌دارد. آن روزی نظام سلطه دست از دشمنی با ما برخواهد داشت که مطمئن شود تفکر انقلابی و انقلاب اسلامی صادر نخواهد شد و جمهوری اسلامی هیچ مزاحمتی برای چپاولگری و استعمارگری غرب و سلطه مطلق بر اقتصاد جهان نخواهد داشت و مانع چپاول اقتصادی ایران نیز نخواهد شد. غرب از دست ما عصبانی است چرا که درخت انقلاب اسلامی در فاز اول به بار نشسته و عملاً انقلاب اسلامی صادر شده و قدرت خیل عظیم عاشقان اهل‌بیت علیهم‌السلام با شعار «حب‌الحسین یجمعنا» به هم گره خورده و در راه‌پیمایی اربعین جهان را مسحور خود کرده و در کمک به سیل‌زدگان عملاً وارد میدان شده‌اند. شکی نیست که موج دوم صدور انقلاب اسلامی به زودی با شعار «حب‌الاسلام یجمعنا» وارد میدان مبارزه با نظام سلطه خواهد شد و دیر نخواهد بود آن روزی که شاهد موج سوم (موج نهایی) صدور انقلاب که همان انقلاب جهانی مستضعفین است به شعار «حب‌العدالت یجمعنا» وارد میدان مبارزه با ستمگری نظام سلطه شوند.

• روزنامه دنیای اقتصاد مطلبی با تیتر پوپولیسم چپ با دستاویز نظریه پولی را منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
کینز می‌گوید علت رکود و بیکاری، میل به پس‌انداز و امساک از مصرف است که تقاضای کل را کاهش می‌دهد و برای حل این معضل است که دولت باید دست به کار شود و از یکسو، با هزینه‌های خود در پروژه‌های عام‌المنفعه این کاهش را جبران کند و از سوی دیگر، با کاهش نرخ بهره موجب تحریک تقاضای مصرفی و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی شود. به عقیده کینز دولت باید تا رسیدن به سطح اشتغال کامل عوامل تولید به این سیاست ادامه دهد. اما چه زمان و از کجا می‌توان فهمید که اشتغال کامل فرا رسیده است؟ کینز در توضیح وضعیت اشتغال کامل می‌نویسد: «زمانی که افزایش تقاضای موثر، افزایش عرضه کل را به‌دنبال نیاوَرَد، یعنی عرضه کل غیرحساس شود، در این صورت در وضعیت اشتغال کامل قرار داریم.» این در واقع وضعیتی است که به تعبیر اقتصاددانان طرفدار کینز سیاست تحریک تقاضا به جای افزایش تولید موجب بالا رفتن سطح عمومی قیمت‌ها یعنی تورم می‌شود. مدافعان نظریه پولی مدرن هم می‌گویند بسیار به این موضوع حساس هستند و به‌دنبال اشتغال کامل با حفظ ثبات قیمت‌ها هستند. اما تجربه سیاست‌های کینزی در دهه ۱۹۷۰ میلادی در غرب و دیگر کشور‌ها نشان داد این خیال خامی بیش نیست؛ یک‌بار که روند تورمی به‌دلیل اجرای سیاست‌های انبساطی راه بیفتد دیگر نمی‌توان آن را متوقف کرد مگر با اجرای سیاست‌های انقباضی که موجب رکود و بیکاری می‌شود. کینزین‌های امروزی هم حتی قبول ندارند که بدون توجه به مسائل طرف عرضه یعنی محیط کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری، بتوان صرفا با تکیه بر سیاست‌های کلان طرف تقاضا به نتایج مطلوب در میان‌مدت و درازمدت رسید. از این رو، به احتمال زیاد می‌توان گفت: نظریه پولی مدرن در محافل آکادمیک غربی و بدنه کارشناسی با اقبال مواجه نخواهد شد و احتمال اجرای آن در کشور‌های پیشرفته چندان زیاد نیست. اما باید مراقب تاثیر مخرب این‌گونه نظریات در کشور خودمان باشیم که تبلیغ و ترویج آن، نتیجه‌ای مشابه ضرب‌المثل دادن تیغ به دست زنگی مست خواهد داشت.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *