خانه شیشه ای/شلیک از پشت؛ بدون گلوله/منشور مقاومت خردمندانه/ ما، کلنل پسیان و فردوسی

8:51 - 25 ارديبهشت 1398
کد خبر: ۵۱۷۷۲۳
خانه شیشه ای، شلیک از پشت؛ بدون گلوله، منشور مقاومت خردمندانه، ما، کلنل پسیان و فردوسی، چرا خروج گام به گام از برجام؟، چرا مذاکره اشتباه است، مناظره روحانی با رئیس‌جمهور!، غفلت سیاست‌گذار از تورم و ... گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشر شده در روزنامه‌های امروز است.

خانه شیشه ای/شلیک از پشت؛ بدون گلوله/منشور مقاومت خردمندانه/ ما، کلنل پسیان و فردوسیبه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، خانه شیشه‌ای، شلیک از پشت؛ بدون گلوله، منشور مقاومت خردمندانه، ما، کلنل پسیان و فردوسی، چرا خروج گام به گام از برجام؟، چرا مذاکره اشتباه است، مناظره روحانی با رئیس‌جمهور!، غفلت سیاست‌گذار از تورم و ... گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشر شده در روزنامه‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید.

 

• روزنامه حمایت یادداشتی با عنوان خانه شیشه‌ای منتشر کرده که به این شرح است:
انصار الله اعلام کرده است که تعداد زیادی موشک بالستیک نقطه زن در اختیار دارد که می‌توانند بارانی از آتش را بر سر آل سعود و متحدانش بریزد، درحالی‌که دفع این حملات از طریق سامانه‌های پدافندی برای عربستان هزینه هنگفتی در بردارد. هر موشک پاتریوت برای عربستان ۳ میلیون دلار هزینه دارد و برای رهگیری هر موشک بالستیک انصار الله باید حداقل ۳ فروند موشک پاتریوت شلیک شوند. اگر به‌عنوان نمونه، ۱۰ موشک به سمت عربستان شلیک شوند، هزینه رهگیری آن‌ها ۳۰ میلیون دلار خواهد بود! این در حالی است که یمنی‌ها از ۴ سال پیش تاکنون صد‌ها فروند موشک به سمت اهداف راهبردی و حساس آل سعود شلیک کرده‌اند. گفتنی است که طبل توخالی پاتریوت در مقابل حملات موشکی و پهپادی انصار الله، فاقد کارایی بوده و عملاً شکست خورده است. آمریکا مدعی است که این سامانه دفاعی از توانایی مقابله با موشک‌های کروز، بالستیک و هواگرد‌های دشمن شامل هواپیما، بالگرد و پهپاد در همه شرایط آب و هوایی و در هر ارتفاعی برخوردار است، اما تصاویری که از حملات موشکی انصار الله منتشر شده نشان می‌دهد که این سامانه به‌درستی عمل‌نکرده است. در نتیجه، ادعای شکست‌ناپذیری پاتریوت افسانه‌ای بیش نیست و سعودی‌ها بابت پرداخت میلیارد‌ها دلار برای خرید آن، متضرر شده‌اند؛ و بالاخره اینکه قبیله سعودی با صرف هزینه‌های هنگفت و خرید تسلیحات کشور‌های غربی همچون زنگی مست، همچنان بر طبل جنگ یمن می‌کوبند، اما از فهم این واقعیت که موازنه و معادله جنگ از سوی یمنی‌ها تغییر کرده، عاجزند. عربستان تابه‌حال، دلار می‌پاشید و سلاح می‌خرید، اما اگر این جنگ از پیش باخته را ادامه دهد یا غلطی از آن‌ها در منطقه سر بزند، باید دلار هزینه کند تا تأسیسات و زیرساخت‌هایش را بازسازی کند.

• روزنامه کیهان مطلبی با عنوان شلیک از پشت؛ بدون گلوله منتشر کرده که  در ادامه می خوانید: 
برخی مجموعه‌های اجرایی به دلایل مختلف، مجال تحرک عناصر معارض را در حوزه‌های مختلف فراهم می‌کنند، اما وقتی عوارض و خسارات آن پدیدار شد و دولت را در حوزه تدبیر و کفایت ناتوان کرد، همان مدیران، مسئولیت را متوجه فقدان اختیارات، قانون اساسی و یا سایر دستگاه‌ها می‌کنند؛ و حال آنکه به اعتبارهدر دادن فرصت‌ها و جلب تهدید‌ها باید پاسخگو باشند. گویا همّ و غمّ برخی مدیران همچنان، ادامه دوقطبی‌های غفلت آفرین در داخل، به جای تغییر گارد در مقابل دشمن است. ادعای «اختیارات نداریم» یا مسامحه در مقابل برخی تحرکات علیه احکام اسلامی، و بستر سازی برای رفتار‌های هنجار شکنانه و ساختارشکنانه، از چنین اراده معیوب حکایت می‌کند. مسئولیت دنیوی و اخروی این رویکرد‌ها هر جا که باشد، بر دوش دولتمردانی سنگینی می‌کند که سوگند خورده‌اند پاسدار مذهب‏ رسمی‏، جمهوری‏ اسلامی‏ و قانون‏ اساسی‏ باشند، خود را وقف‏ خدمت‏ به‏ مردم‏ و اعتلای‏ کشور و ترویج‏ دین‏ و اخلاق‏ کنند، و در حراست‏ از مرز‌ها و استقلال‏ سیاسی‏ و اقتصادی‏ و فرهنگی‏ کشور از هیچ‏ اقدامی‏ دریغ نورزند. این مسئولیت بسیار سنگینی است؛ اگر حجاب‌ها و غفلت‌ها بگذارند.

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با عنوان منشور مقاومت خردمندانه منتشر کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
مخاطب دوم سخنان رهبری مردمند. به هرحال از ابتدا هم روشن بود که دولت فعلی، مشی و روش اصلی‌اش، مقاومت و موضع مستحکم در برابر دشمن نیست و به مذاکره اعتقاد دارد. اگرچه این روش، در سال‌های نخست این دولت، به‌زعم خودشان موفقیت‌هایی داشت، اما در نهایت و در فاصله چند سال به اقرار آن‌ها به بن‌بست رسید و حالا، برخی از همان‌ها که راه حل مشکلات گرد و غبار و آب خوردن و اقتصاد و سیاست را مذاکره با آمریکا می‌دیدند، مردم را از سایه جنگ می‌ترسانند. صدای این افراد، هیچ‌گاه به سود ملت ایران نبوده و در نهایت هم، هرگز گره‌ای از زندگی مردم باز نکرده است. اما نکته دیگر دیدار روز گذشته رهبر معظم انقلاب با کارگزاران نظام، القای آرامش بود. «جنگ نمی‌شود و مذاکره نمی‌کنیم» ترجیع‌بند سخنان ایشان در یک‌سال گذشته بوده که دیروز با قطعیت تکرار شد. ما قرار نیست با آمریکا، به ویژه دولت فعلی آمریکا مذاکره کنیم، این یعنی از نقاط قوت خود کوتاه نمی‌آییم و دقیقا به همین دلیل است که جنگ نمی‌شود. آن‌ها که فکر می‌کنند با مذاکره سایه جنگ را از کشور دور کرده اندبدانند که این مذاکره نیست که جنگ را دور می‌کند، بلکه نقاط قوت ما اعم از وحدت ملی، توان دفاعی و راهبرد منطقه‌ای ماست. اتفاقا مطالعه تاریخ معاصر حاکی از آن است که اغلب کشور‌هایی که اقدام جدی نظامی توسط آمریکا یا ناتو علیه آن‌ها انجام شده، پیش از آن مشغول مذاکره با آمریکا بوده اند. البته تصور می‌شود که خود آن کسانی که از دور کردن سایه جنگ با مذاکره سخن می‌رانند، خودشان واقعیت را می‌دانند و این قدر هم از خرد بی بهره نیستند و این برایشان صرفا یک نمایش تبلیغاتی است، شاید از همین روست که رهبری هم در دیدار روز گذشته تأکید کردند که هیچ یک از عقلای ما هم به دنبال مذاکره نیستند. اما مخاطب سوم سخنان دیروز رهبری، خارج از ایران است. مستکبرین و در رأس آن‌ها آمریکا، دو سال است تمام تلاششان را برای ترساندن ملت و مسئولان ایران اسلامی کرده اند و هیچ چیز آن‌ها را به این اندازه خشمگین نمی‌کند که ببینند هیچ عاقلی در ایران، آن‌ها را جدی نمی‌گیرد. وعده برتری و علو بر دشمن، هم منطق اسلامی و قرآنی دارد که فرمود:: «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن کُنتُم مُؤمِنینَ / و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید» و هم منطق محاسبات عقل بشر. به راستی، آمریکا چرا باید خود را درگیر نبردی کند که از نتیجه آن بی اطلاع است! از سوی دیگر، ما هم به دنبال جنگ نیستیم، البته می‌جنگیم، اما جنگ امروز، جنگ اراده هاست و در نبرد اراده ها، از آن جا که ما به خدا توکل کرده ایم، حتما پیروزیم، ان شاءالله.
روزنامه خراسان یادداشتی با عنوان ما، کلنل پسیان و فردوسی منتشر کرده که به این شرح است:
حکیم ابوالقاسم فردوسی، برای ما ایرانیان، تنها نماد پاسداری از ادبیات فارسی نیست؛ در چهره او می‌توان نمونه‌ای عالی از پیوند مستحکم دیانت و وطن‌دوستی را دید. حکمتی که فردوسی به مخاطبانش عرضه می‌کند، گوهری گران بهاست که میراث‌دار فرهنگ ایرانی و آموزه‌های اسلامی است. در واقع باید از این ستاره درخشان آسمان ادب دنیا، درس دینداری و وطن‌داری را هم، آموخت. فردوسی در دورانی به سرایش شاهنامه همت گماشت که تمدن اسلامی ایرانی، در اوج اعتلای خود به سر می‌برد و انگاره‌های مذهبی، چنان با باور‌های ملی ایرانیان آمیخته شده بود که همچون امروز، فرض هر کدام، بدون دیگری، غیر ممکن و عبث به نظر می‌رسید. حماسه‌سرای توس که در آغازین ابیات اثر ارزشمند و جاودانه خود، علاقه‌اش را به مولی‌الموحدین، حضرت علی (ع) پنهان نکرده‌است و بی‌پروا از کِید بداندیشان، خود را «خاک پی حیدر» می‌نامد، در جای جای شاهنامه، نمایشی حماسی و غرورآفرین از رشادت‌های ایرانیان را در راه پاسداری از آب و خاکشان به تصویر می‌کشد. در منطق شاهنامه حکیم توس، وطن‌داری و وطن‌دوستی نه تنها منافاتی با دیانت ندارد، بلکه بخشی غیرقابل تفکیک از آن محسوب می‌شود. ضرباهنگ ابیات شورانگیز شاهنامه، چنان دل ایرانی مسلمان را می‌لرزاند که بی‌واهمه از مرگ، در راه دفاع از وطن، سر از پا نمی‌شناسد. این‌گونه است که وقتی صفحات تاریخ این مرز و بوم را ورق می‌زنیم، به اوراق زرین و حماسی بر می‌خوریم که پیوندی ناگسستنی با شاهنامه و میراث حکیم توس دارد. نمونه‌ای از این تأثیرگذاری آشکار نظم ابوالقاسم فردوسی را می‌توان در رزم و مبارزه کلنل محمدتقی خان پسیان و یارانش، مشاهده کرد؛ به گواهی تاریخ، هنگامی که او، فرماندهی ژاندارمری همدان را برعهده داشت و استعمارگران، طبق قرارداد ۱۹۰۷ قصد اشغال شهر را داشتند، برای تهییج روحیه سربازانش که به دلیل ساز و برگ جنگی اندک، در مبارزه تردید داشتند، به خواندن ابیاتی تأثیرگذار از میراث ماندگار حکیم توس روی آورد و کاری کرد، کارستان. این که شاهنامه می‌تواند سبب‌ساز تقویت وطن‌دوستی و وحدت ملی باشد، امری است انکار ناشدنی. نفوذ شاهنامه و ابیات زرین آن، در روح و جان ایرانیان چنان است که هنوز، باگذشت بیش از هزار سال از سرایش آن، قادر است در کالبد هر ایرانی، روح ایمان، روح وطن دوستی، روح سلحشوری، روح جانبازی در راه وطن و روح ایستادگی در برابر افراسیاب‌ها و دیو‌های زمانه را بدمد؛ می‌تواند موجی سهمگین را بسازد که بر سر خصم ایران‌زمین فرود می‌آید و رستم‌ها و آرش‌هایی را پرورش دهد که اگر در سلحشوری و جانبازی در راه میهن، بیشتر از قهرمانان اثر جاویدان فردوسی نباشند، کمتر نیستند. جانمایه سخن آن‌که، روز بزرگداشت فردوسی را باید مجال و فرصتی برای تقویت همان روحیه و عزم بلندی در میان ایرانیان دانست که سرایش شاهنامه را رقم زد؛ وطن دوستی و دینداری.

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با تیتر چرا خروج گام به گام از برجام؟ منتشر کرده که در ادامه گزیده ای از آن را می خوانید:
آمریکا از کل برجام خارج شد و این اقدام ناگهانی بود نه مرحله به مرحله، قطعاً این حق ایران است که او نیز قاطع و کامل از توافق خارج شود. روشی که دولت برای پاسخ به اقدام آمریکا و اروپا علیه برجام گرفته است، روشی قاطع و منسجم نیست، چراکه این روند باعث تبعاتی برای جمهوری اسلامی خواهد شد. نخستین‌بار منفی اقدام مرحله‌ای ایران دادن فرصت بیشتر به آمریکا و اروپا برای تدارک دقیق‌تر جنگ روانی و تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران است. رایزنی‌های گسترده پمپئو وزیر خارجه رژیم آمریکا و سفر‌های متعدد او به دیگر کشور‌ها در راستای جنگ تبلیغاتی و روانی آمریکا علیه جمهوریاسلامی است. کافی است نگاهی به رسانه‌های آمریکایی و اروپایی بیندازیم به عمق جنگ رسانه‌ای آن‌ها در چارچوب جنگ روانی علیه ایران پی خواهیم برد. پس روشن است که خروج گام به گام ایران از توافق هسته‌ای، افزایش فشار‌های غرب را درپی خواهد داشت آمریکا درپی آن است تا بتواند از فرصت داده، شده افکار عمومی جهان را نیز همزمان با خروج گام به گام ایران از برجام، با خود همراه کند. فریب افکار عمومی دنیا یکی از شگرد‌هایی است که آمریکایی‌ها آن را به خوبی پیاده می‌کنند. به طور کلی روشی خروج گام به گام از توافق هسته‌ای فشار روانی را بر افکار عمومی داخل کشور می‌افزاید، به طرف مقابل زمان بیشتری می‌دهد تا برنامه‌های خود را پیاده کند، همچنان ابتکار عمل در دست حریف باقی می‌ماند، تحریم‌های اقتصادی که اعمال می‌شود و در ادامه اروپا نیز نقش خود را در تحریم‌ها به دست می‌گیرد، و دست آخری به نظر می‌رسد، چنین روشی به مرحله خروج کامل ایران از برجام نینجامد بلکه همه آن عوامل گفته شده باعث می‌شود توجیهی برای دادن امتیاز به آمریکا و اروپا ایجاد شود. اما اگر برنامه دولت براساس خروج ناگهانی و بدون سنجش واکنش طرف مقابل انجام می‌گرفت، همه آن فرصت‌ها از دست آمریکا و اروپا خارج می‌شد. اروپا و آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران کاری نمانده که انجام نداده باشند و تنها گزینه جنگ باقی است که از آن هم دوری می‌کنند چراکه می‌دانند عواقب وخیمی برای آنها، منطقه و دنیا خواهد داشت.

خانه شیشه ای/شلیک از پشت؛ بدون گلوله/منشور مقاومت خردمندانه/ ما، کلنل پسیان و فردوسی

• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با تیتر چرا مذاکره اشتباه است منتشر کرده که به این شرح است:
منطقه خاورمیانه به محیط ناامنی برای آمریکا و متحدانش تبدیل شده است. این پیغام در حال مخابره است که دولت ایالات متحده توانایی هزینه‌دادن برای منافع متحدانش را ندارد و فقط حاضر است هزینه برقراری امنیت روانی آن‌ها را دریافت کند. در چند روزی که از اقدام ایران درباره برجام گذشته است، پیغام‌های زیادی از جانب دولت‌های غربی به‌سوی ایران آمده که محتوایش تغییر محاسبات آن‌ها و درک جدید از قدرت ایران است. در همین شرایط، اگر آقای زنگنه همراهی کند، ایران توان فروش حداقل یک‌میلیون بشکه نفت در روز را دارد. تمامی این‌ها حکایتی است از شکست پروژه آمریکا در تغییر ساختار نظام ایران یا حتی استحاله‌اش. همه این موارد که حاکی از افول قدرت ایران در خاورمیانه و حتی جهان است که حتی قادر نیست از متحدانش در ونزوئلا حمایت کند، نشان از موفقیت سیاست مقاومت در سطح منطقه و جهان دارد. طبیعی است هر نوع مذاکره‌ای که به کاهش قدرت ایران منجر شود، هم به امنیت ایران و هم به سرنوشت مقاومت ضربه می‌زند. آمریکا زمانی می‌تواند با ایران گفتگو کند که هم به برجام بازگردد و تحریم‌های هسته‌ای را لغو کند و هم قدرت منطقه‌ای و موشکی ایران را بپذیرد که چنین نگرشی اکنون نزد آن‌ها وجود ندارد. با این اوصاف، سخن رهبری بزرگوار که جنگ نمی‌شود و مذاکره هم نمی‌کنیم، برترین سخن است.

• روزنامه جوان سرمقاله‌ای با عنوان مناظره روحانی با رئیس‌جمهور! منتشر کرده که در ادامه می خوانید:
گیریم مذاکره را مانع شدند یا اجازه نمی‌دهند صهیونیست‌ها را به رسمیت بشناسید، اما مردم نمی‌پذیرند که طرح و برنامه زندگی آنان در حوزه تولید، توزیع و خدمات و دیوان‌سالاری با دولت نیست. همین الان چطور اختیار یافتید قیمت مرغ تا ۹ هزار تومان پایین بیاید و شکر و خرما هم قیمت نزولی یابد؟ از همین اختیارات درباره مشکلات دیگر مردم استفاده کنید. چطور قبل از شروع تحریم امریکا در ۱۵ مرداد ۹۷ ارز به ۱۸ هزار تومان رسید، اما بعد از شروع عملی تحریم با همت دکتر همتی ارز کنترل شد؟ آیا اختیارات شما یا رئیس بانک مرکزی قبلی متفاوت بود یا بعد از حضور همتی اختیارات تغییر یافت؟ این مثال مهمی از نوع مدیران، توان، تلاش و خلاقیت آنهاست. امید است اگر در این ۶۰ روزی که به اروپا مهلت داده‌اید نتیجه‌ای حاصل نشد، دیگران یا دشمن را مقصر ندانید و سناریو‌های بعدی را در آستین داشته باشید. اکنون همه ملت ایستاده‌اند و رنج گرانی را تحمل می‌کنند تا عزت و غرور ملی خود و نظام را حفظ کنند. همه نخبگان کشور نیز در خدمت شما هستند. اگر دولت کارآمد باشد با تیتر یک سایت یا روزنامه نمی‌تواند زمینگیر شود و به محاق برود. زیرا همان ملتی که شما را برگزیدند شعور تحلیل ادامه مسیر را هم دارند. امروز و در شرایط فعلی و سخت کشور همه شما را می‌فهمند، کسی در حال حاضر از شما توسعه نمی‌خواهد. عقلانیت را با جسارت توأم کنید، در روشنفکری را ببندید و ۲۵ قلم کالای اساسی مورد نیاز ملت را برای پیشگیری از له شدن مستضعفین در اختیار دولت قرار دهید. این توقع زیادی از دولت نیست، زیرا دولت بزرگ‌ترین سرمایه‌دار کشور است. از تجربه گذشتگان استفاده کنید و تاریخ را مانند اصلاح‌طلبان ثبت نفرمایید. تا خاتمی رئیس‌جمهور بود می‌گفتند تدارکاتچی است، الان که سال‌ها از آن گذشته است وی را منشأ تحول و جلوگیری از جنگ، ایجاد شورا‌های اسلامی و... می‌دانند و این تعارضات با هم در اذهان می‌نشیند. مشاهده کردید که این هفته که از لاک دفاعی بیرون آمدید، اروپا به چه تکاپویی افتاده است. وزیر خارجه امریکا فی‌البداهه تغییر مسیر سفر می‌دهد. بیشتر کلمه تکراری مقامات امریکا عدم درگیری با ایران است. برای این سطح مبارزه برای تأمین منافع ملی به پیش بروید. همه ارکان کشور امروز در اختیار تدابیر شماست. همانگونه که در سیل این‌گونه عمل کردند، در تحریم و دور زدن تحریم نیز در کنار شما هستند. اما مسئولیت محوری با دولت است.

• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با عنوان غفلت سیاست‌گذار از تورم درج کرده که به این شرح است:
بانک مرکزی حتی اگر بتواند تحرک اقتصادی ایجاد کند، نه تنها این رشد اقتصادی محدود است؛ بلکه در افق زمانی نیز چندان پایدار نخواهد بود و این رونق در مدت کوتاهی محو می‌شود. به همین دلیل است که در نظریات اقتصادی، تورم پدیده‌ای پولی معرفی و برای مهار تورم بر کاهش رشد عرضه پول تاکید می‌شود. این نظریات تاکید می‌کنند که به‌دلیل توانایی سیاست‌گذار در عرضه نامحدود پول است که اقتصاد‌ها می‌توانند با تورم مزمن مواجه شوند و بنابراین تنها با محدود کردن عرضه پول می‌توان با این پدیده شوم مقابله کرد. همچنین به واسطه نقش پررنگ پول در ایجاد تورم پایدار است که نظریات اقتصادی افزایش تولید را به‌عنوان یک راهکار برای مهار تورم معرفی نمی‌کنند. تاکید بر کاهش تورم از طریق رونق تولید در شرایط فعلی می‌تواند ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به بخش تولید باشد. سیاست‌گذار ممکن است خیرخواهانه به‌دنبال کاهش نرخ سود برای ایجاد رونق در تولید و مشاغل جدید باشد، ولی آیا تورم ناشی از این سیاست‌های انبساطی اثری معکوس بر تولید نخواهد داشت؟ اگر در نتیجه سیاست‌های انبساط پولی، تورم دو برابر شود، آیا باز هم می‌توان به افزایش تولید اعتقاد داشت. در شرایط فعلی چه هدف سیاست‌گذار پولی ثبات قیمت‌ها باشد و چه رشد اقتصادی، باید تلاش کند تورم را در محدوده‌ای منطقی نگاه دارد. دولت باید از طریق بهبود مستمر فضای کسب‌و‌کار، کاهش انحصارات و تشویق رقابت زمینه تقویت رشد اقتصادی را فراهم کند؛ اما امید بستن به کاهش معنادار تورم با سیاست‌های پولی انبساطی در کوتاه‌مدت رویایی بیش نیست.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *