شوک سنگین انصارالله به آل سعود/ ائتلاف یا اختلاف: نقطه صفر مرزی!

9:49 - 08 مهر 1398
کد خبر: ۵۵۴۱۴۸
شوک سنگین انصارالله به آل سعود، ائتلاف یا اختلاف: نقطه صفر مرزی! و جوانان ایرانی و درک واقعیت اشتغال گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز است.

شوک سنگین انصارالله به آل سعود/ ائتلاف یا اختلاف: نقطه صفر مرزی!به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، شوک سنگین انصارالله به آل سعود، ائتلاف یا اختلاف: نقطه صفر مرزی!، ما پیروز شدیم، پیام‌های شاهکار عملیاتی یمنی ها، وحدت انقلابیون به چه معناست، عبور از قانونگذاری سنتی؟!، کدام لنگر پولی؟، ضرورت شفافیت دارایی مسئولان و جوانان ایرانی و درک واقعیت اشتغال گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید:

 

 


• روزنامه حمایت مطلبی با تیتر «شوک سنگین انصارالله به آل سعود» درج کرده که به این شرح است:

۱. عملیات یمنی‌ها در منطقه نجران عربستان موسوم به «نصر من الله»، آن‌چنان شگفت‌انگیز و سنگین بود که هنوز آل سعود و حامیانش از شوک آن خارج نشده‌اند. طبق اعلام «یحیی سریع»، سخنگوی نیرو‌های مسلح یمن سه تیپ ارتش سعودی در کمین نیرو‌های یمنی گرفتار شده و پس از محاصره، شمار زیادی از آن‌ها به اسارت درآمده‌اند. بر اساس اخبار به دست آمده از منابع میدانی، ۲ هزار و ۷۰۰ نفر از مزدوران سعودی طی این عملیات اسیر شده‌اند که در میان آن‌ها ۲۵ افسر و درجه‌دار ارشد سعودی دیده می‌شوند. همچنین ۳۵۰ کیلومتر مربع در طول و عرض منطقه عملیات آزاد شد، بیش از ۱۰۰ خودروی زرهی منهدم و صد‌ها خودروی نظامی و مهندسی به غنیمت گرفته شد، ۴ هزار قطعه سلاح انفرادی و صد‌ها قبضه سلاح سبک، نیمه سبک و ده‌ها قبضه توپ و لانچر راکت نیز به دست نیرو‌های مقاومت افتاد. نکته بسیار مهم این تحول بسیار شگرف و مهم این است که سعودی‌ها این شکست فضاحت‌بار را پنهان کرده و سخنی از آن به میان نیاورده‌اند، واقعیتی که «محمد عبدالسلام»، سخنگوی انصار الله یمن نیز روز گذشته به آن اشاره کرد.»
۲. محمد البخیتی»، عضو دفتر سیاسی انصار الله هفته پیش تصریح کرده بود که پس از آرامکو، پالایشگاه ریاض، کاخ پادشاهی و صد‌ها هدف دیگر که در زمره نقاط حیاتی عربستان به شمار می‌آیند، در تیررس موشک‌های نقطه زن و پهپاد‌های دور پرواز یمن قرار دارند و حالا با اعلام این خبر مشخص شد که آنچه اتفاق افتاده، چیزی فراتر از دفاع پیشدستانه و عملیات بازدارنده است، چراکه مقاومت یمنی‌ها امروز در حال کامل کردن مختصات یک ارتش چریکی و مدرن است. آن‌ها در ابتدای جنگ، دو راهبرد «کوتاه‌مدت» و «بلندمدت» را طراحی کردند و در راهبرد کوتاه‌مدت، بنا را بر این گذاشتند که پتانسیل استفاده از سلاح‌های موجود در ارتش یمن شامل موشک‌های کاتیوشا، اسکاد و ... را فعال کنند تا سپری برای مقابله با هجمه‌های گاه‌وبیگاه ائتلاف سعودی در اختیار داشته باشند. استراتژی بلندمدت آنها، اما در سه بخش زمینی، دریایی و هوایی تعریف شده بود. مهندسی معکوس سلاح‌ها و تجهیزات به دست آمده، باعث شد که یمنی‌ها در مدت کوتاهی به تکنولوژی ساخت موشک‌های بالستیک هدایت‌شونده و پهپاد‌هایی با برد پروازی متفاوت دست یابند.
۳. در فروردین سال گذشته، جنبش انصار الله یمن اعلام کرد که یک نفت‌کش سعودی را با یک فروند موشک زمین به دریا در سواحل یمن هدف قرار داده است. این اتفاق، تحول بسیار بزرگی به شمار می‌آمد، چراکه انصار الله یکی از ارکان نیرو‌های نظامی عربستان را هدف قرار داده و به تهدیدی جدی برای ناو‌ها و نفت‌کش‌های متجاوزان بدل شده بود. بر اساس همین توانایی بود که ماجرا‌های مشکوکی همچون حمله به چند نفت‌کش در بندر فجیره امارات رخ داد. در حوزه هوایی، کابوسی که نیرو‌های مسلح یمن و انصار الله برای عربستان و امارات به وجود آورده‌اند، در دو بخش قابل تعریف است. نخست، از کار انداختن شریان‌های تجاری و نظامی با هدف قرار دادن فرودگاه‌های «نجران»، «ابها» و «جیزان» و سپس قطع کردن منابع درآمد نفتی عربستان. حملات گاز انبری در این دو سطح، موجب شده تا سعودی‌ها بیش از نیمی از درآمد‌های نفتی خود را از دست بدهند، در تدارک عملیات‌های نظامی دچار مشکل شوند و سرمایه‌گذاران به‌تدریج، بازار‌های دیگری را جایگزین عربستان کنند. این در حالی است که پرنده‌های بدون سرنشین یمن، اکنون قادرند هر نقطه و هر هدفی را حتی با وجود محافظت سامانه‌های بی‌خاصیت پدافندی آمریکا، مورد اصابت دقیق و دردناک خود قرار دهند. از سوی دیگر، یمنی‌ها در سال‌های گذشته، مقارن با تقویت و ارتقاء توان دفاعی خود در سطح دریایی و هوایی، استعداد نظامی خود در عملیات‌های زمینی را نیز به رخ دشمن کشیده بودند که چندین عملیات در شهر «الربوعه» واقع در منطقه مرزی، از نمونه‌های آن به شمار می‌آید. ضرب شست اخیر نیرو‌های مسلح یمن نشان داد که اشراف اطلاعاتی و میدانی آن‌ها به حدی است که می‌توانند لشکر بی‌در و پیکر سعودی‌ها را به طرفه‌العینی دچار شکست‌های تاریخی کنند. ضمن اینکه این عملیات، پیام بزرگ و روشنی به آمریکایی‌ها ارسال کرد که عبارت بود از آمادگی یمنی‌ها برای رویارویی مستقیم نظامی و تن‌به‌تن با حریف.
۴. این نکته نیز قابل‌ذکر است که کاخ سفید پیش از این و با آنالیز شرایط میدانی و داده‌های اطلاعاتی در سطوح ذکر شده، به این جمع‌بندی رسیده بود که باید از هر فرصتی برای در امان نگه‌داشتن گاو شیرده منطقه از ضربات مهلک یمنی‌ها استفاده کند، لذا با طرح صلح آن‌ها که پس از حمله به آرامکو و از موضع قدرت ارائه شد، موافقت کرده و حتی در ظاهر به سعودی‌ها فشار وارد کردند که آن را بپذیرند. عربستان این طرح را پذیرفت، اما نه همه آن را چراکه این آتش بس را فقط شامل شهر صنعا دانسته و در مقابل صدور مجوز به تعداد محدودی کشتی برای تخلیه کالا و سوخت، انتظار داشت که ارتش یمن نیز حملات موشکی و پهپادی خود را به تأسیسات سعودی‌ها پایان دهد. دولت نجات ملی یمن، اما با پیشنهاد عربستان مخالفت کرد، چون آن را نوعی کلاهبرداری با هدف بستن دست انصار الله و ادامه محاصره یمن ارزیابی کرده بود. در همین راستا، آمریکایی‌ها از طریق عمان با دولت نجات ملی یمن ارتباط گرفتند تا آتش‌بسی محدود اعمال کنند. هدف آن‌ها افزون بر خاموش کردن شدت عمل یمنی‌ها، تشدید فشار حداکثری بر ایران بود، یعنی تکمیل پازل خود هم در جبهه‌های داخلی یمن و هم در ابعاد منطقه‌ای، اما عملیات «نصر من الله»، همه محاسبات آن‌ها را نقش بر آب کرد. یمنی‌ها با کلید زدن آغازی بر پایان رؤیای آل سعود اکنون در تدارک حمله‌ای گسترده‌تر و دردناک‌تر به دیگر نقاط راهبردی عربستان هستند و فرستاده‌ای را نیز به امارات اعزام کرده و به آن‌ها گوشزد کرده‌اند که در صورت عدم پایان تجاوزگری در جنوب، تأسیسات مهم آن‌ها نیز به‌زودی زیر آتش پهپاد‌ها و موشک‌ها نابود خواهند شد. اکنون ساعت صفر عملیات بزرگ علیه ائتلاف سرخوش سعودی نزدیک می‌شود، هر چند که ضرب شست اخیر مقاومت در نجران و آرامکو آن‌چنان سنگین بوده که آل سعود را به کما برده و امیدی به هوشیاری عربستان و امارات نیست.

• روزنامه کیهان مطلبی با عنوان «ائتلاف یا اختلاف: نقطه صفر مرزی!» منتشر کرده که به این شرح است:

۱. در عالم ریاضی ۲+۲ به نتیجه ۴ ختم می‌شود. اما مکرر اتفاق می‌افتد که جمع ۲ به علاوه ۲، به نتیجه ۵ یا بالاتر ختم شود. این، خاصیت تعاون و هم افزایی (Synergy) است. گفته شده «زمانی که دو یا چند عنصر، جریان یا عامل، همیاری و تعامل داشته باشند، اثری به وجود می‌آید که اگر از مجموع اثر‌های جداگانه هر کدام از آن بیشتر شد، هم افزایی رخ داده است»؛ و نیز، «هم افزایی یعنی اینکه چند منبع یا چند ظرفیت در کنار هم قرار بگیرند و ظرفیت جدیدی ایجاد کنند که فراتر از حاصل جمع آن منابع یا ظرفیت‌هاست.»
۲. تصور کنید رشته‌های ماکارونی چقدر وزن و مقاومت دارند؟ اما وقتی رشته‌ها درست کنار هم چیده می‌شوند، سازه‌ای می‌شوند که وزن ۷۹۰ کیلوگرمی را تحمل می‌کند. این قاعده طلایی، کاربرد فراوانی در حوزه مدیریت و تعاملات اجتماعی دارد. «یدالله مع الجماعه». چه بسیار مردمانی که با اتحاد به اقتدار دست یافتند یا با فقدان آن، به قهقرا افتادند. فراتر از این، خداوند با مومنان وعده کرد که اگر ۲۰ نفر صابر باشند، بر ۲۰۰ نفر از سپاه کفر غلبه کنند. موحدان متحد در جنگ بدر، با وجود اینکه یک سوم سپاه دشمن بودند، پیروز شدند. اما یک سال بعد در جنگ اُحُد و در حالی که پیروزی قطعی می‌نمود، به خاطر اختلاف اهواء، شبیخون خوردند. قتل عام بزرگی اتفاق افتاد و بزرگانی مانند جناب حمزه به شهادت رسیدند.
۳. ما در نقطه عطف تاریخ ایستاده‌ایم. «روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید- حالیا چشم جهانی نگران من و توست». هر کس می‌خواهد مدارج بالای هم افزایی را مرور کند، باید بالندگی انقلاب اسلامی و شاخ و برگ گستراندن آن در منطقه به رغم تیر و تبر مستکبران را ببیند. «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ الله مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةًً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةً أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ. تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا». اکنون مقاومت مظلوم یمن، فاصله ضربات راهبردی به متجاوزان سعودی را به هفته رسانده است. هنوز دود انهدام تاسیسات نفتی آرامکو از سر حاکمان سعودی بلند بود که سه تیپ ارتش سعودی را منهدم کردند و هزاران نفر را به اسارت گرفتند. تحلیلگران مدتهاست فقط درباره زمان عقب‌نشینی متجاوزان حرف نمی‌زنند بلکه معتقدند با این ضربات راهبردی پیاپی، باید منتظر سقوط قریب‌الوقوع حکومت سعودی بود.
۴. ضربات سختی که دشمنان از جبهه مقاومت در منطقه خورده‌اند -و ضربات بزرگ‌تر، ان‌شاء‌الله در راه است- از حد شمارش خارج می‌شود. برخی از این ضربات نظیر اسقاط پهپاد آمریکایی، توقیف نفتکش انگلیسی و انهدام پایگاه‌های نظامی و پالایشگاه‌های متجاوزان، آن قدر مهم بوده که تحلیلگران غربی، آغاز دوران تازه «پسا غرب» نامیدند. ما در متن جنگ تمدن‌ها و در بحبوحه بازسازی تمدن اسلامی، به موفقیت‌های معجزه آسایی دست یافته‌ایم که وامدار بصیرت و حلم و ایثار رزمندگان خط مقدم است. در عین حال بیم آن می‌رود که اگر اولویت‌ها، اصلی- فرعی‌ها و خط خودی و دشمن را درست تشخیص ندهیم، یا گرفتار برخی اختلافات شویم، سرنوشت جنگ اُحُد و حُنین و صفین تکرار شود. اکنون افکارعمومی ما مطابق واقعیات مسلّم، به درس‌ها و عبرت‌های مهمی نزدیک شده که می‌تواند پشتوانه مقاومت مقتدرانه در دیپلماسی، و انتخاب مدیران جهادی باشد.
۵. آذر ۹۴ (سه ماه مانده تا انتخابات مجلس) دبیرکل یک حزب‌اشرافی در مصاحبه با روزنامه شرق، از سربازگیری سخن گفت و با نام بردن از برخی اصولگرایان تصریح کرد «دولت از طرف مقابل یارگیری می‌کند. در برجام، برخی از دوستانی که در انتخابات، مقابل روحانی یا رقیب او بودند، الان به نوعی حامی هستند. در مجموع بازی طرفداران دولت به واسطه همین سربازگیری از جبهه مقابل بوده و در مجلس نیز همین اتفاق می‌افتد». همچنین ۲۱ شهریور ۹۵، نشریه «صدا» به قلم «عباس-ع» نوشت «مهم‌ترین هدف اصلاح طلبان، تعمیق شکاف در حاکمیت است. مهم‌ترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران فرآیند ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت اصولگرایان تندرو با سایر اصولگرایان است. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، به لحاظ تاریخی مهم است. اصلاح طلبان باید نقش گُوهِ را بازی و این شکاف را به جدایی کامل برسانند». نکته تلخ اینکه سخنگوی حزب اشرافی، اخیرا درباره همان افراد یارگیری‌شده گفت «روی اسب بازنده در انتخابات آینده شرط‌بندی نمی‌کنیم!»
۶. نقابداران بی‌اعتقاد به انقلاب، غیر از یارگیری مذکور، دامن زدن به منازعات میان طیف‌های انقلابی را ولو با واسطه پی می‌گیرند. نمی‌خواهیم ادعا کنیم هر اختلاف نظری محصول نفوذ است. تفاوت نگرش و تحلیل در بسیاری از موارد، اقتضای آزاداندیشی است و چه‌بسا در صورت تدبیر، از متن آن، امکانات تازه بجوشد. اما اختلافاتی که به حرمت‌شکنی، فرسایش یکدیگر و غفلت از اولویت‌ها منتهی شود یا مانند زخمی مزمن تداوم یابد، نه مبارک است و نه طبیعی. و، چون از مدار انصاف و مصلحت خارج شده، مستقیم یا غیرمستقیم مورد طمع اغیار است. یا روزنه تحریک هیجان‌های منفی را باز می‌کند.
۷. رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان فرمودند «اتحاد نیرو‌های انقلاب بسیار مهم است و اختلاف سلایق افراد با یکدیگر، نباید به مخالفت و معارضه منجر شود». باز کردن باب دلخوری و تخطئه هم در فضای عمومی -به هر بهانه‌ای- جفاکاری است. اختلاف نظر، عادی است، اما وقتی در قالب معارضه و هم‌فرسایی ادامه‌دار، وارد حوزه عمومی می‌شود، نه طبیعی است و نه پذیرفتنی. اصل در تلاقی نیرو‌های مومن، بر حسن ظن و اعتماد و هم‌پوشانی است، و نقد و آسیب‌شناسی در کنار آن قرار می‌گیرد. وگرنه، با کاریکاتوری از رفتار انقلابی مواجه خواهیم شد که اصل را بر نفی و تخطئه و فاصله‌گذاری نهاده است. جبهه نیرو‌های انقلاب قطعا بدون نقد، دعوت به خیر و امر به معروف، دچار نقصان می‌شود. اما همین هم، آدابی دارد.
۸. با بی‌تقوایی و بی‌انصافی نمی‌توان حق‌طلبی کرد؛ داشتن نقد به دیگری، مجوز عبور از مرز انصاف و عدالت و اخلاق درباره دشمن هم نیست؛ چه رسد به نیرو‌های خودی که تصور می‌کنیم خطایی دارند. «وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی «أَلّا تَعدِلُوا، اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى» وَاتَّقُوا اللَهَ إِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ». متاسفانه در برخی شبه نقدها، غفلت از این مهم دیده می‌شود که موجب نقض غرض و آسیب‌های بزرگ است. امیر مومنان علیه‌السلام درباره ضرورت انصاف فرمود «الإنصافُ یَرفَعُ الخِلافَ و یُوجِبُ الایتِلافَ. انصاف، اختلاف را از بین مى‌برد و موجب الفت و همبستگى مى‌شود». «الإنصافُ یَستَدیمُ المَحَبَّهًَْ. انصاف، به دوستی دوام می‌بخشد» و «الإنصافُ یُؤلِّفُ القُلوبَ. انصاف، دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند». اگر همین یک تکلیف، در انتقاد‌ها میان طرفین رعایت می‌شد، بسیاری از اختلافات برطرف می‌شد و به دلخوری و تعارض نمی‌انجامید.
۹. رسانه، یکی از ظرف‌های نقد است. اما جای برخی از نقد و انتقاد‌های مدیریتی و تشکیلاتی، اصلا رسانه و فضای عمومی -آن هم در قالب تخطئه و خراشیدن چهره یکدیگر- نیست. در نوع خانواده‌ها می‌توان انواع اختلاف نظر و سلیقه را سراغ گرفت. اما خردمندان نمی‌گویند حالا که نقد در فضای عمومی مُد شده، ما هم اختلافات خانواده خود را وسط خیابان ببریم! اگر کسی یا خانواده‌ای چنین کنند، موجب خدشه در حرمت و اعتبار آنهاست و نه مایه آبرو و تحسین. در عین حال اگر جای یک نقد را فضای عمومی تلقی کردیم، باید مراقب وسوسه‌های رهزن عقل و اخلاق بود. برای مثال مصطلح شده که هیچ کس، مقدس و مصون از نقد نیست. (جماعت مامور حمله مغول‌وار به مقدسات اسلامی، در دوره موسوم به اصلاحات همین حرف را درباره خدا و پیامبر و قرآن و اهل بیت گفتند و حال آنکه منتقدان بر ساخته‌های سیاسی خود را هو می‌کردند). آیا این گزاره مغلوط که هیچ کس مقدس و مصون از نقد نیست، حتی در صورت صحت صد درصدی می‌توانست مجوزی برای حرمت‌شکنی باشد؟ یعنی اگر خود را مجاز به نقد کسانی دیدیم که مقدس نیستند، به مفهوم این است که محترم هم نیستند و حرمت انسانی و اسلامی و حقوقی و سیاسی و اجتماعی هم ندارند؟
۱۰. رویکرد بداخلاقی‌هایی که ابتدا توسط ضد انقلاب و سپس تندرو‌های مدعی اصلاح‌طلبی گشوده شد، در پی رواج رفتار‌های گلادیاتوری در پوشش نقد بود. وقتی هم وارد حوزه سیاست شد، نه تنها در مقابل جمهوریت در سال ۸۸ ایستاد بلکه هتاکی را تا ساحت حضرت سیدالشهدا (ع) گسترش داد. متاسفانه در چند سال اخیر، گونه‌ای دیگر از رفتار‌های گلادیاتوری باب شد که رواج‌دهندگان نیابتی آن، برخی منسوبان حلقه انحرافی بودند و در پوشش اینکه فلان نهاد و دفتر و فعال انقلابی مقدس نیستند، به خود اجازه هرگونه بداخلاقی و عقده‌گشایی را دادند، نامش را هم عدالت‌خواهی گذاشتند. این بیماری -که هیچ حرمتی برای خدمتگزاران و پیشکسوتان انقلاب قائل نیست- نباید وارد اخلاق سیاسی نیرو‌های خودی شود؛ فارغ از نقد‌های بجا که می‌توان داشت و گفت. ضمنا برخی نفی و معارضه‌های ناصحیح -فارغ از انگیزه افراد- عملا به اعتبارزدایی از افراد و نهاد‌های محل رجوع و اجتماع نیرو‌ها می‌انجامد. باید مراقب وسواس در فاصله‌گذاری با یکدیگر بود، چرا که امکان سوءاستفاده بدخواهان را فراهم می‌کند. یا دست‌کم، از ظرفیتی که می‌توانست در خدمت انقلاب باشد، دریغ می‌شود. البته یک تکلیف بسیار مهم، متوجه مسئولان مورد نقد است. آن‌ها باید سماحت و حلم به خرج دهند و آنجا که نقد وارد است، استقبال و در رویکرد خود تحول ایجاد کنند.
۱۱. و سرانجام، همه باید خود را مخاطب این خطبه خطیر امیر مومنان علیه‌السلام بدانیم که فرمود؛ «بندگان خدا! از دشمن خدا (ابلیس) بر حذر باشید. نکند شما را به بیماری خویش (کبر و غرور و تعصّب) مبتلا سازد و با ندای خود شما را تحریک کند... به جانم سوگند! او تیر خطرناک را برای شما آماده نموده، در کمان گذاشته و با قدرت تا آخرین حدّ کشیده و از مکانی نزدیک، به سوی شما پرتاب کرده است... تاج تواضع بر سر نهید و تکبر را زیر پا افکنید، فروتنی را سنگری میان خود و دشمنتان، ابلیس و سپاهیانش، قرار دهید... هرگاه به تفاوت حال امت‌ها می‌اندیشید، سراغ اموری بروید که موجب عزّت و اقتدار آنان شد؛ پرهیز از تفرقه و تأکید بر الفت و اتحاد، و تشویق و سفارش یکدیگر به آن. از هر کاری که ستون فقرات آن‌ها را درهم شکست و قدرتشان را سست کرد، اجتناب کنید: کینه‌های درونی، بدخواهی، پشت به هم کردن و دست از یاری هم برداشتن (تخاذل الایدی) ... بنگرید اقوام پیشین در آن هنگام که جمعیت‌هایشان متّحد، خواسته‌ها هماهنگ، دست‌ها پشتیبان هم، دیده‌ها نافذ و تصمیم‌ها یکی بود چگونه بودند؟ آیا زمامدار اقطار زمین نبودند؟ بنگرید پایان کارشان به کجا کشید هنگامی که میان آن‌ها جدایی افتاد؛ الفتشان به پراکندگی گروید. دل‌هایشان از هم دور شد و به معارضه با هم پرداختند. خداوند لباس کرامت خود را از تنشان بیرون کرد و وسعت نعمت را از آن‌ها گرفت، تنها چیزی که از آن‌ها باقی ماند سرگذشت‌شان بود که درس عبرتی است برای عبرت‌گیرندگان».

شوک سنگین انصارالله به آل سعود/ ائتلاف یا اختلاف: نقطه صفر مرزی!

 


• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با تیتر «ما پیروز شدیم» منتشر کرده که به این شرح است:
یک‌فوریت طرح شفافیت آرای نظام تقنینی بعد از بار‌ها طرح و رد و اصلاح، بالاخره در مجلس تصویب شد. بر اساس ماده‌واحده این طرح تمامی شوراها، مجامع و نهاد‌های مؤثر در فرآیند قانون‌گذاری و نهاد‌های تصمیم‌گیرنده که صلاحیت سیاست‌گذاری یا وضع قانون و مقررات دارند ازجمله مجلس شورای اسلامی، هیئت‌وزیران، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، شورا‌های شهر و روستا، خبرگان رهبری و شورای نگهبان موظف به علنی‌سازی رأی اعضا و انتشار آن و همچنین علنی‌سازی مذاکرات در درگاه اینترنتی خود هستند. رأی نمایندگان مجلس به یک‌فوریت طرح جدید شفافیت آرا در حالی محقق شد که ۱۷ شهریور در دو بار رأی‌گیری، هم دو فوریت و هم یک‌فوریت این طرح با مخالفت محکم اهالی بهارستان مواجه شد و فقط ۵۹ رأی موافق در مجلس کسب کرد. تحلیل‌ها نشان می‌دهد که طیف وسیعی از نمایندگان مجلس که اصلاح‌طلب یا نزدیک به دولت محسوب می‌شوند، نوبت قبل به این دلیل که اصولگرایان مجلس، پرچمدار طرح شفافیت آرای نمایندگان بوده‌اند، با آن همراهی نکرده‌اند، اما این‌بار که نماینده‌ای اصلاح‌طلب، طراح بوده و فراکسیون امید، پرچمدار طرح شفافیت بوده، با آن موافقت نموده و برای تصویبش تلاش کرده‌اند. این در حالی است که برخی از اصولگرایان مجلس، صراحتا ابراز داشته‌اند که ما حاضریم شفافیت به تصویب برسد و این جراحی بزرگ انجام شود، حتی اگر فردی از جریان رقیب طراح آن باشد و در افکار عمومی، نقطه قوتی در کارنامه رقیب نوشته شود. این بدان معناست که متأسفانه همچنان اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، دغدغه‌هایی مهم‌تر از وکالت مردم دارند و حتی در موضوع مهمی مانند شفافیت که اساسش با سیاسی‌کاری منافات دارد، کاملا سیاسی و خطی عمل می‌کنند. شفافیت آرا، اگر چند کارکرد اصلی داشته باشد، حتما یک موردش، حذف زمینه‌های سیاسی‌کاری و ورود به تقنین علمی و تخصصی است که به نظر می‌رسد همچنان برخی از نمایندگان مجلس و به‌ویژه آنان که موافقان امروز و مخالفان ماه پیش شفافیت محسوب می‌شوند، با آن کاملا بیگانه‌اند. اما مهم‌تر از آن‌که فوریت طرح شفافیت چگونه تصویب شد، آن است که بالاخره تصویب شد. در چند هفته گذشته، از منبر روحانیون برجسته گرفته تا ممبر شبکه‌های اجتماعی، همه و همه در ایجاد زمینه و بستر حرکت مجلس به سمت شفافیت نقش داشتند. نقد تند حجت‌الاسلام پناهیان، یادداشت‌ها و گزارش‌های انتشاریافته در رسانه‌ها، اظهارنظر برخی مسئولان، مواضع تشکل‌های دانشجویی و حتی صحبت‌های منتقدان مجلس در محافل گوناگون، در پیدایش فضایی که در آن، مجلس عملا قادر به رد شفافیت نباشد، بی‌تأثیر نبود. اگرچه ای‌کاش انتقادات حجت‌الاسلام پناهیان با ادبیات بهتری بیان می‌شد، اما روشن است که شبکه منابر و مساجد، همچنان در دل مردم، نفوذ دارد و می‌تواند به‌عنوان دیده‌بانی برای اصحاب قدرت عمل کند. به‌هرحال، هرچه بود، ما پیروز شدیم، رسانه‌ها، آن روحانی خطیب، دانشجویان فعال، شهروندان خواهان تصویب طرح شفافیت، همه و همه پیروز شدیم، ما توانستیم مجلسی که چند هفته پیش، طرح شفافیت را دارای فوریت و بلکه ضرورت نمی‌دانست، وادار به اصلاح کنیم.

• روزنامه خراسان یادداشتی با مضمون «پیام‌های شاهکار عملیاتی یمنی ها» درج کرده که در ادامه می‌خوانید:
یک: اگر بن سلمان جوان، تصویر حقیقی نبرد با یمن را از منظر سید حسن نصر ا... می‌پذیرفت، در می‌یافت که جنگ در یمن باتلاقی عظیم برای یک "مهره خام"بود. بازی که پیشتر صدام را نابود ساخت و به ایرانی‌ها جنگیدن آموخت و دوباره همان استراتژی غلط در یمن تکرار شد. یمنی که تنها توانش در ابتدا، اثر گذاری بر قدرت‌های سیاسی و بازی گیری اجتماعی بود امروز به یک توان نظامی بازدارنده رسیده که جای تعجب و تامل دارد. دبیرکل حزب ا... لبنان در سال ۲۰۱۵ و با آغاز بحران یمن در سخنرانی به مقامات عربستان هشدار داد این جنگ هیچ دستاوردی جز نابودی عربستان نخواهد داشت و ریاض را سرنگون می‌کند. موضوعی که امروز با گذشت حدود پنج سال از آغاز جنگ عربستان علیه یمن، شاهد آن هستیم. یمنی‌ها سامانه پاتریوت و دو سامانه پدافندی دیگر همچون تاد را دور زده و عملیات بزرگ آرامکو را انجام می‌دهند. در زمین نیز در منطقه نجران دستاوردی پیروزمندانه به دست می‌آورند که برپایه گزارش‌ها باید اذعان داشت سه تیپ مکانیزه و پیاده نابود و هزاران نفر به گفته سخنگوی ارتش یمن به اسارت نیرو‌های مقاومت درآمدند. نکته قابل توجه محل وقوع عملیات بود. این عملیات در خاک عربستان و به تعبیری در عمق بود. از سوی دیگر توان موشکی یمن به جایی رسیده که سامانه‌های مهم پدافندی قابلیت درگیری موفق با این سامانه را نداشته و موشک‌ها با دقت بالا به اهداف اصابت می‌کنند. حتی یمنی که فاقد سیستم منسجم پدافندی بود و در روز‌های اول تمام سامانه‌های برد کوتاه و میان برد یمن آسیب جدی دیده بود، به جایی رسیده که قدرت ساخت سامانه پدافندی و توان درگیری با انواع حملات هوایی در ارتش یمن بومی شد. به عبارت دیگر همان طور که صدام به ایرانی‌ها جنگیدن را آموخت و ایران به قطب بازدارندگی منطقه‌ای رسید، یمنی‌ها نیز با تلاش بن سلمان نه تنها جنگیدن را آموختند بلکه به قدرتی دست یافتند که هیچ گاه از بازیگری موثر در شبه جزیره کنار نخواهند رفت.
دو: عملیات زمینی دستاورد دیگری هم داشت. بگذارید این طور بیان کنیم. جنگ پهپادی و موشکی توسط عربستان یا سانسور یا ایران متهم به انجام عملیات مستقیم می‌شود. اما عملیات اخیر در خاک عربستان توسط نیروی انسانی یمنی و با هدایت خود یمنی‌ها و با تجهیزات بومی ارتش یمن صورت گرفت. سه تیپ ویژه ارتش عربستان در منطقه، با دریافت حمایت و مستشاری ارتش آمریکا و سایر کشور‌های اروپایی در یک نبرد رو در رو شکست خورد و مجبور به عقب نشینی و تسلیم شد. این عملیات نشان داد بر خلاف تصویر سازی غیر واقعی عربستان، یگان‌های نظامی ارتش عربستان فاقد مکانیسم دفاعی موثر هستند و به راحتی شکست‌می خورند و این عملیات به هیچ عنوان قابلیت این را ندارد که ایران در آن متهم شود. به عبارت دیگر هیچ ارتباطی میان این عملیات با یگان‌های ایرانی وجود ندارد و به طور حتم عربستان مجبور است "شکست"را بپذیرد و به قدرت انصارا... اعتراف کند. کما این که پس از این شکست، پیام دفتر پادشاهی عربستان به عراق برای پذیرش واسطه گرایی بغداد میان ریاض و صنعا حاکی از لرزه و فروپاشی اعتماد نظامی مقامات سعودی بر ساختار ارتش این کشور است. مسئله‌ای که می‌تواند وجدان خفته مقامات سعودی را بیدار کند و از واقعیت گریزی نسبت به تبعات جنگ یمن و قدرت انصارا... بازدارد.
سه: جنگ یمن پیوست اجتماعی و فرهنگی دیگری هم داشت. این عملیات از یک‌منظر "ایستادگی" را به ملت‌های منطقه منتقل کرد و نشان داد یمن قدرت کشیدن عربستان به یک چالش جدی برای سرنگونی حکومت سعودی را دارد. پیشتر یمنی‌ها اعلام کرده بودند اگر عربستان دست از حمله زمینی و تجاوزات خود بر ندارد و بر تجزیه یمن تاکید کند، صنعا این قدرت را دارد تا از نوار جنوبی، نیرو‌های ارتش یمن را به منطقه ریاض برساند و برای همیشه کار دولت عربستان را تمام کند و ریاض را به تصرف خود در آورد. شاید در بیان این جملات نکته‌ای احساسی نهفته است، اما عملیات اخیر نشان داد یمنی‌ها برای آزادی و نبرد حق و باطل عزم جدی دارند و نمی‌توان از این عنصر در تحلیل معادلات میدانی غفلت کرد. عربستان در جنگ یمن سرمایه‌های اجتماعی خود را از دست داد. پیوست فرهنگی و اجتماعی این جنگ نشان داد هر دولتی که بخواهد بر خلاف خواست اجتماعی ملتی دست به تجاوز بزند به طور حتم با شکست مواجه خواهد بود. کما این که پیشتر صدام با این پدیده مواجه شد و در برابر ملت ایران شکست خورد. عربستان در این حمله سرنوشت صدام پس از عملیات کربلای ۵ و والفجر ۸ ایرانی‌ها را دارد. عملیاتی که صدام سیلی سنگینی خورد و گیج شد. هرچند پس از این دو حمله صدام دست به حملات شیمیایی زد، اما فروپاشی ساختار نظامی ارتش صدام پس از این دو حمله شکل گرفت و صدام را تا نابودی پیش کشاند. ارتشی که یکی از مجهزترین ارتش‌های منطقه بود و کمتر از یک هفته توانست در برابر حمله خارجی مقاومت کند.
چهار:، اما نکته‌ای دیگر در عملیات "نصر من ا... " نهفته را می‌توان بر چند بخش تحلیل کرد:
۴.۱. ارتش یمن بر خلاف انتظار عربستان در خاک این کشور حالت پدافندی ندارد و رویه‌ای افندی داشته و احتمال نفوذ و حضور موثر در بخش‌های دیگر عربستان وجود دارد. این موضوع نگرانی‌های جدی برای دستگاه امنیتی عربستان ایجاد می‌کند که اگر ارتش یمن به بخش‌هایی از عربستان برسد آیا امکان دارد ارتش یمن با مردم آن بخش‌ها پیوند ایجاد کند و شورش عربستان را در بر گیرد؟ این احتمال وجود دارد و سعودی‌ها پس از همکاری عناصری آزاد در خاک عربستان برای حمله به آرامکو پذیرفتند که پیشروی یمنی‌ها می‌تواند اتحاد جبهه اپوزیسیون سعودی را در خاک عربستان تشکیل دهد و حکومت عربستان با چالش امنیت ملی مواجه شود.
۴.۲. یمنی‌ها نشان دادند در ورای سرزمین خود هم انگیزه افندی دارند و هم اعتقاد نبرد؛ نگرانی وجود داشت که یمنی‌ها برای دفاع از کیان خود به خاک عربستان ورود نکنند یا ایدئولوژی حاکم بر یمنی‌های مبارز این انگیزه را شکل ندهد که برای جنگ با عربستان می‌توان به خاک این کشور ورود کرد. اما این حمله نشان داد انصار ا... و همپیمانانش با توجه به تبعات حمله زمینی به عربستان، عملیات نفوذ و عمق را کلید زدند و برای پیشروی نگرانی ایدئولوژیک ندارند. کما این که نزدیک به یک میلیون یمنی در عربستان مشغول به کار هستند که می‌تواند بحران بزرگی را ایجاد کند.
۴.۳. در این عملیات بسیاری از عناصر پس از آن که خود را در محاصره دیدند، خویش را تسلیم ارتش یمن کردند. با این حال محل نگهداری آنان بمباران شد و بیش از ۲۰۰ نفر از عناصر فریب خورده یا عضو ارتش عربستان در منطقه نجران با حملات هوایی ارتش عربستان کشته شدند. این بدان معناست که عربستان با بی توجهی به نیرو‌های تحت فرمان خود این طور القا می‌کند که «پیروزی» شرط حیات شماست و در شکست همه باید بمیرند! نگاهی که می‌تواند عناصر درونی را سرخورده کند و موجب نارضایتی اجتماعی شود.
به نظر می‌رسد این عملیات علاوه بر آزادسازی ۳۵۰ کیلومتر از خاک نجران، یک دستاورد مهم دیگر را به دنبال داشت و آن هم بازکردن قفل‌های سیاسی مذاکرات آتش بس. سه ضربه مهم کمتر از یک ماه به عربستان تحمیل شده که می‌توان گفت عربستان را گیج کرده و می‌تواند مقام تصمیم گیری در این کشور را مختل کند. باید دید بن سلمان جوان چگونه تسلیم تصمیم پیران و خبرگان سعودی می‌شود و چه زمانی پای میز مذاکره می‌نشیند؟
• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با تیتر «وحدت انقلابیون به چه معناست» منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
رهبر انقلاب در سخنرانی جدیدشان بر وحدت نیرو‌های انقلاب تأکید کردند. در میانه برخی جدال‌های کلامی میان نیرو‌های انقلاب، سخن ایشان نشان‌دهنده اصالت نیرو‌های انقلاب برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی است. واقعیت این است که بخشی از بدنه انقلابیون منتقد برخی ساختار‌ها و عملکرد‌ها بوده و دیدگاه‌های خود را در صورت‌های گوناگون عملی کرده‌اند و بخش‌های رسمی نظام هم با‌توجه‌به محدودیت‌ها و مشکلات، استدلال‌هایی دارند و پاسخ‌هایی برای این انتقادها. در چنین شرایطی سخن رهبری می‌تواند گره از این جدال‌ها بگشاید و راهکاری برای غلبه بر این اختلاف‌ها باشد. واقعیت این است که هر دو گروه متعلق به نظام و سرباز انقلاب و رهبری هستند. واقعیت دیگر، آرایش جبهه ضدانقلاب و تلاش آن‌ها برای مشروعیت‌زدایی از مبانی انقلاب است. با‌توجه‌به این واقعیت، گفت‌وگوی احسن، متین و موقر می‌تواند به‌عنوان راهکاری برای وحدت، مدنظر قرار گیرد. تبدیل‌شدن این جدال‌ها به گفت‌وگوی دوستانه، باطل‌کننده تلقی دشمنی و اختلاف در میان نیرو‌های انقلاب است. این گفتگو‌ها درنهایت هم به اصلاح ساختار منجر می‌شود و هم به استفاده از جوانان در بخش‌های مختلف کشور. در‌عین‌حال، جوانان انقلابی را هم با مشکلات اجرایی و محدودیت‌ها آشنا می‌کند. حاصل کار تبدیل اختلاف‌نظر به تغییر در روند اداره کشور به‌نفع ارزش‌های انقلاب خواهد بود. نکته اصلی برای نیرو‌های انقلاب وحدتی است که از توازن میان آرمان‌گرایی و واقع‌بینی می‌گذرد.

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با مضمون «عبور از قانونگذاری سنتی؟!» درج کرده که در ادامه می‌خوانید:

نظام قانونگرایی شامل بکارگیری روش‌های عمیق، کل نگر، سیال، فعال، پیوسته، پویا، به هم مرتبط، ترکیبی، جریانی، غیرخطی، چندمتغیره، جامع، مجموعه گرا، چندبعدی، شبکه ای، تکاملی، چندلایه ای، سیستماتیک، ارگانیک، سلسله مراتبی، پیچیده، آشوبناک، فراگیر، کامل، انسانی، فرابخشی و اجتماعی در فرآیند قانونگذاری است. گذار از قانونگذاری سنتی به «نظام قانونگرایی نوین» در واقع نوعی نوآوری در خردورزی قانونگرایی است که می‌توان با استفاده از آن افق درخشان حل مشکلات زندگی مردم را پیش چشم همگان مجسم نمود. نظام قانونگرایی با عبور از افراد، جناح ها، روش‌ها و محتوای سنتی، می‌کوشد که با تمام توان علمی و عملی به حل مشکلات زندگی مردم بپردازد. در نظام قانونگرایی نوین، از تورم قانون و قانونگذاری خبری نیست و قانون گریزی و قانون ستیزی به حداقل ممکن می‌رسد. گفتمان قانون، بصورت غالب در جامعه حضور دارد و پیروی از قانون به عنوان هنجار و ارزش اجتماعی مورد احترام همگان است. ظرفیت‌های جامعه پذیری قوانین افزایش می‌یابد. پساقانونگذاری، مسیر تحولی تقسیم کار ملی در حوزه قانونگرایی است. از ویژگی‌های بارز نظام قانونگرایی نوین، نتیجه گرایی آن در حل مشکلات زندگی مردم است و دوران کارآمدی قوانین در اداره امور کشور است. در نظام قانونگرایی نوین، تقسیم کار ملی بر اساس قانون اساسی، نسبت به مجموعه عملکرد خود پاسخگوست و مسئولیت مدنی اقدامات خود را می‌پذیرد. در نظام قانونگرایی نوین، برای قانونگذاری از داده‌های درست استفاده می‌شود و چیزی به عنوان تغییرات مکرر قوانین به روش فعلی وجود ندارد و از خیل عظیم اصلاح، الحاق، ابطال، الغاء، حذف، متمم، نسخ نوعی یا ضمنی قوانین خبری نیست. در نظام قانونگرایی نوین، تدوین پیش نویس قانون (لایحه و طرح) با تحلیل دقیق نیاز جامعه و بصورت روشمند و با استفاده از اطلاعات قابل اطمینان انجام می‌شود.
در نظام قانونگرایی نوین، نمایندگان مردم توانایی علمی و عملی جامع در تحلیل مشکلات زندگی مردم را دارند و براحتی می‌توانند کنترل تغییرات مثبت جامعه را در دست بگیرند. در این نظام، تنقیح مصوبات بصورت اتوماسیون و قبل از تصویب انجام می‌شود. در نظام قانونگرایی نوین، تایید مصوبات مجلس شورای اسلامی از طریق الگوی جامع مغایرت سنجی مصوبات با شرع و قانون اساسی انجام می‌شود و مصوباتی که علیرغم عدم مغایرت جزییات آن‌ها با شرع و قانون اساسی در صحنه عمل اجتماعی به تشدید مشکلات زندگی مردم منجر می‌شوند مورد تایید قرار نمی‌گیرند. ضمنا در این نظام ملاک تایید صلاحیت نامزد‌های انتخابات مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و خبرگان داشتن برنامه راستی آزمایی شده برای حل مشکلات زندگی مردم است. در نظام قانونگرایی نوین، مشکلات زندگی مردم با اجرای کارآمد قوانین به عنوان بهترین و جامع‌ترین نقشه راه بر طرف می‌شود. در نظام قانونگرایی نوین، دستگاه‌های نظارتی به عنوان بازوان پرتوان بازخوردگیری بر حسن اجرای قوانین تا حل کامل مشکلات زندگی مردم نظارت مستمر دارند. در نظام قانونگرایی نوین، «گفتمان قانونگرایی» سراسر جامعه را به عنوان الگوی بالندگی فرا می‌گیرد و مردم به عنوان ذی نفعان اصلی، نسبت به قوانین، آگاهی کامل دارند و خود در اجرای قوانین مشارکت فعال دارند. در نظام قانونگرایی نوین، زبان معیار قانونگذاری اصیل است و بازی‌های زبانی و زبان بازی‌های قانونگذاری وجود ندارد تا از طریق آن حل مشکلات زندگی مردم به آینده حواله داده شود. در نظام قانونگرایی نوین، به معنای واقعی کلام قانون مدار اداره جامعه است و منافع عمومی بصورت آشکار تامین می‌شود.
• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با عنوان« کدام لنگر پولی؟» منتشر کرده که به این شرح است:
با پیروی از نسخه پول‌گرایان و سیطره بانک مرکزی بر رشد پول، عملا از دهه ۱۹۸۰، معضل تورم به بیماری پیش پا افتاده‌ای بدل شد. واقعیت آن است که افتخار حل این پدیده از آن کسانی است که معتقد به لنگرپولی بودند و امروز نسخه آن‌ها چارچوب قدیمی در سیاست‌گذاری پولی است. لب کلام پول‌گرایان و در صدر آن‌ها میلتون فریدمن آن بود که رابطه پایداری بین تورم و پول وجود دارد، بنابراین اگر می‌خواهیم تورم را کنترل کنیم باید رشد پول را مهار کنیم. اما شاید در نگاه اول پول مفهوم ساده‌ای داشته باشد، ولی در بعد سیاست‌گذاری اینکه چه پولی باید لنگر باشد، موضوع بسیاری از مقالات در ادبیات موضوعی حول محور تورم است. پول وسیله مبادله است، بنابراین اگر قرار است متغیری از کل‌های پولی، چون پایه پولی، پول محدود یا پول گسترده (نقدینگی) مورد هدف قرار گیرد، آن متغیری مناسب است که این نقش را بازی می‌کند. بر فرض اگر نقدینگی مورد هدف قرار گیرد، کلیه سپرده‌های مدت‌دار در آن وجود دارد و در دوره‌هایی این سپرده‌ها به‌خصوص سپرده‌های بلندمدت نقش ثروت را برای خانوار بازی می‌کند و به عبارت دیگر، خانوار آن را برای افزایش قدرت خرید در آینده نگه می‌دارد نه وسیله‌ای برای مبادله. از همین روست که در ادبیات گفته می‌شود که متغیر پولی باید مورد اصابت قرار گیرد که تابع تقاضای آن باثبات باشد. اینجاست که پژوهش‌های مختلف، کل‌های پولی متنوعی را پیشنهاد می‌دهند و اصلا یکی از دلایل عبور از لنگر پولی و حرکت به سمت لنگر تورمی با ابزار نرخ بهره سیاستی بانک مرکزی، همین بی‌ثباتی تابع تقاضای پول بود. به هر شکل در چارچوب اقتصاد ایران به‌نظر می‌رسد پول (M ۱) بهتر از نقدینگی توان توضیح نوسانات تورم را دارد و تابع تقاضای آن نیز برای دوره‌های بیشتری باثبات است و در عین حال نقش وسیله مبادله را بهتر ایفا می‌کند. از این‌رو در چارچوب لنگر پولی این متغیر باید مورد هدف سیاست‌گذار قرار گیرد. البته خوشبختانه با اصلاحاتی که اکنون در بانک مرکزی درحال انجام است اصولا چارچوب سیاست‌گذاری درحال تغییر است و در این چارچوب جدید که مورد عمل بانک‌های مرکزی دنیاست دیگر، لنگر پولی نقش گذشته را ایفا نمی‌کند و هدف‌گذاری تورمی و شفافیت در مورد آن و استفاده از ابزار نرخ بهره، سیاست پولی را شکل می‌دهد. در این بستر، بانک مرکزی با توجه به هدف تورمی باید مشخص کند چه سطحی از نرخ بهره مفید است و به سمت آن حرکت کند و دیگر میزان کل‌های پولی در این چارچوب اهمیت گذشته را ندارد. اگرچه پول‌گرایان با تاکید بر لنگر پولی توانستند معضل تورم را حل کنند، اما از آن‌سو باید پذیرفت که چارچوب هدف‌گذاری تورمی و ابزار نرخ بهره سیاستی توانسته از این دستاورد برای نزدیک به سه دهه محافظت کند و جای بسی شعف است که ما نیز به این نوع کلوب سیاست‌گذاری نزدیک می‌شویم.
روزنامه جوان یادداشتی با تیتر «ضرورت شفافیت دارایی مسئولان» درج کرده که در ادامه می‌خوانید:
تنها راه برون‌رفت از بحران اشرافی‌گری دولتی، صداقت و شفافیت مسئولان با مردم است. باید مدیران و مسئولان صادقانه و صریح از دارایی‌های خود و خانواده‌شان، خانه محل زندگی و ارزش آن و نیز فعالیت‌های جنبی اقتصادی خود، آگاه سازند تا مردم، خود در مورد آن‌ها قضاوت کنند. اصل ۱۴۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تأکید می‌کند «دارایی رهبر، رئیس‌جمهور، معاونان رئیس‌جمهور، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رئیس قوه قضائیه رسیدگی می‌شود که برخلاف حق، افزایش نیافته باشد.»



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *