«فاش»، نگاهی موشکافانه و روانشناختی به یک بیماری/روایتی اجتماعی از یک معضل بزرگ
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «فاش» به نویسندگی و کارگردانی «مهران مرادی» این شبها در سالن شماره یک عمارت نمایشی نوفللوشاتو روی صحنه رفته و تاکنون با استقبال نسبی مخاطبان روبرو بوده است.
سیدسعید راستی، حسین میرزایی کلی، امیرحسین قاسمی، محمد شیخی، مهدی شهریاری از جمله بازیگرانی هستند که هر روز ساعت ۱۶ در نمایش فاش به ایفای نقش میپردازند.
نمایش «فاش» باتوجه به دادههای خود تلاش میکند تا شرایطی را فراهم آورد که در آن عناصر به کار گرفته شده تاثیرگذار و گویای حرفی معنادار باشد. جهان متن این نمایش با تاسی از اتفاقها و رخدادهای جامعه امروز طرح مسئله کرده و در راستای آن روایتی را پیش میگیرد تا انسان و باورهایش را بیشتر از سایر داشتههایش مورد تحلیل و بررسی قرار بدهد.
حال این رویه در ساختار اجتماعی اثر از ابتدا قابل درک است، زیرا مخاطب با شخصیتهایی روبرو میشود که قصد دارند دغدغهای را شرح داده و به نوعی خود را نمونه ما به ازایی از افراد جامعه تلقی کنند، لذا بنابر ساختار کلی نمایش، جهان متن دارای مفهوم و فضایی واقعگرا است که هر شخصیت با رفتارهای بیرونی که از خود بروز میدهد تلاش دارد مخاطب را متوجه اتفاقی کند که به معضلی فراگیری بدل شده است.
در این شکل از رویکرد در جهان متن سطوح مختلفی طراحی شده که با مقدمهچینی، هویت شخصیتها را شرح داده و با شناساندن موقعیت مکانی اثر که کلاس مدرسهای پسرانه است ابتدا آنها را بعنوان دانشآموز معرفی میکند. هدف از این تصمیم به آن جهت است که مخاطب در انتها بداند که با درک بهتر زمان و پیش آوردن اتفاقها چه مسیری را طی کرده تا به هدف اثر که همان هشدار یا تلنگر درباره اهمیت سوژه بوده رسیده است.
شخصیتها در مقام راوی برشهایی از زندگی خود را شرح میدهند که در عین دراماتیک نبودن کاملا عینی و قابل درک هستند. حال در این راستا ارتباط بین شخصیتهای نمایش و واکنش آنها به جهان پیرامونشان یکی از مولفههای قابل توجه است که مخاطب را با خود همراه کرده و حتی در زمانهایی حس همذاتپنداری را برای آنها فراهم میکند.
جهان متن این نمایش با استفاده همزمان از مولفههای موقعیت و ارتباط در صدد است تا ذهن و باور دغدغهمند نویسنده و کارگردان را در ازای ضرورت بیان سوژه مطرح کرده و سپس هر شخصیت را بعنوان موجودی کنشمند یا کنشگر معرفی کند. حال با این دانسته شخصیتها از زاویه دید خود به دوران کودکی و مدرسه میروند و نکاتی را از شرایط آن دوره خود بیان میکنند که این عمل به نوعی منبع و منشا شکل گرفتن اتفاق اصلی و گویای پرداختن به سوژه است.
در واقع جهان اثر سعی دارد با تشریح تدریجی اوج و فرودهایی که در روایت پیش میآورد شرایطی را ایجاد کند که در آن زمان هر شخصیت از راز کهنه خود پرده برداشته و همه چیز را تمام و کمال پیش روی مخاطب عیان کند. شاید این بیپرده صحبت کردن شخصیتها و واکاوی واقعیت یکی از اهرمهای کاربردی در نمایش باشد که تصویرسازیهای درست و معناداری را شکل میدهد. حال در این راستا در نیمه ابتدایی اثر هر شخصیت با بسط دادن خرده پیرنگهای گفتاری و تصویری خود در موقعیت قصد دارد تا بهانه نادیده گرفتن شدنش از سوی مردم جامعه را به دلیل داشتن ویروس «اچ آی وی» شرح بدهد که این موضوع در نیمه پایانی به اوج برونریزیها و جسارت پیدا کردن شخصیتها منتهی میشود.
جهان اثر در ذات خود نوعی آشفتگی همراه با تاکید دارد که این موضوع در تلاقی روایتها و دیالوگها نیز اشاره به روانشناسی رفتار مردم جامعه امروز میکند. جامعهای که با اقلیت و اکثریتها در زمینه رفتارهای انسان دوستانه خود را سرآمد تلقی میکند با اینکه معنای واقعی همراهی و درک افرادی که مبتلا به چنین بیماریهایی هستند را آنچنان که باید نمیدانند.
در واقع هدف اصلی از سوی نویسنده و کارگردان برای تولید این اثر در مدیوم تئاتر آن بوده که با ایجاد موقعیتهای نمایشی و روایتگونه مخاطب را متوجه اتفاقهایی که انسانها به شکل عمدی و سهوی دچار آن میشوند نماید تا از این طریق بتواند فرهنگسازی و درک درستی از شرایط را برای پذیرش فراهم کند، لذا به این جهت است که تصویرسازیها در ازای فضاسازی و پیش آوردن موقعیتها رخ میدهد تا هر شخصیت بتواند در مقام نمایندهای از افرادی که به این ویروس مبتلا هستند با مخاطب ارتباط برقرار کند.
حال به این جهت است که نقد اجتماعی این اثر یکی از اهرمهای موثر تلقی میشود، زیرا بیشتر از آنکه بخواهد کنش خود را به نمایش بگذارد سعی دارد تا واکنشی در ذهن و باور مخاطب شکل بدهد، بنابراین شخصیتها در جهان نمایش نه به دنبال مقصر هستند و نه در تلاش برای آنکه بخواهند اشتباهشان را به فرد یا جمعی ارتباط بدهند، بلکه آنها قصد دارند با شرح وضعیت خود اهمیت باورپذیر شدن درک متقابل را در ازای آگاهیرسانی و تلنگری به جهت یادآوری ارائه بدهند. استفاده از میزانسنهای سیال در روایت جزو نکاتی است که مخاطب را در محدوده مشخص شده موقعیت مکانی هدایت میکند تا او بداند ضرورت برونریزی منسجم و هدفمند شخصیتها بنابر دغدغه سوژه اثر که همان قوه محرک جهان نمایش تلقی میشود با چه دیدگاه و رسالتی نمایان شده است.