شکست عملیات روانی «وارونه‌نمایی» درخصوص همکاری‌های ایران و چین

20:06 - 24 تير 1399
کد خبر: ۶۳۷۶۴۴
دسته بندی: سیاست
فضاسازی‌های رسانه‌ای طی روز‌های گذشته در خصوص «نقشه راه همکاری‌های راهبردی ایران و چین» با استفاده از شیوه عملیات روانی «وارونه‌نمایی» و محور قرار دادن تکنیک «دروغ بزرگ» نتوانست هدف اولیه برای «ادراک‌سازی» در افکار عمومی را محقق کند.

شکست عملیات روانی «وارونه‌نمایی» و محور قرار دادن تکنیک «دروغ بزرگ» درخصوص همکاری‌های ایران و چین - طبق گزارش نورنیوز، پس از انتشار مطالبی در خصوص نقشه راه همکاری راهبردی ۲۵ ساله مشترک میان ایران و چین، شایعات و دروغ‌های فراوانی در این خصوص در فضای رسانه‌ای کشور منتشر شد که عمدتا منشأ بیرونی داشت. در این میان رسانه‌های معاند و گروه‌های سلطنت‌طلب خارج نشین نیز سعی کردند با موج‌سواری و فضاسازی‌های هدفمند از شرایط ایجاد برای تحریک افکار عمومی سوء استفاده کنند.

این فضاسازی رسانه‌ای طی روز‌های گذشته حجم گسترده‌ای از تولید و انتشار مطالب کذب، غیر واقعی و جهت‌دار را با استفاده از شیوه عملیات روانی «وارونه‌نمایی» با هدف «ادراک‌سازی» در افکار عمومی داخل کشور به خود اختصاص داد.

از جمله محور‌هایی که با استفاده از تکنیک گوبلزی «دروغ بزرگ» برای فضاسازی از آن استفاده شد می‌توان به مواردی، چون واگذاری جزیره کیش به چینی‌ها، انحصار سرمایه‌گذاری در پروژه‌های حوزه انرژی، پتروشیمی و حمل‌ونقل، ورود ۵ هزار نظامی چینی به کشور، امتیازات ویژه پولی ـ بانکی و از همه مهمتر مخفیانه بودن فرآیند تدوین این پیش‌نویس اشاره کرد.

اگرچه طی روز‌های گذشته، به این موضوع از زوایای مختلفی در رسانه‌های کشور پرداخته شد، اما زوایای جدیدی وجود دارد که در این گزارش بدان اشاره خواهیم کرد:

نکته اول؛ آنچه به غلط و از روی عمد از سوی رسانه‌های معاند به عنوان «قرارداد» همکاری بلند مدت ایران و چین در فضای افکار عمومی منتشر شد صحت ندارد، زیرا آنچه در حقیقت تا الان نوشته شده پیش‌نویس یک «نقشه راه» برای همکاری‌های راهبردی میان دو کشور است.

این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که بدانیم در عرف معاهدات و عقدنامه‌های بین المللی واژه «قرارداد» دارای یک بار حقوقی مشخص است که معنای آن «تصویب» متن در پارلمان و تبدیل آن به قانون است، در حالی که در مورد مذکور طرفین هنوز به آن مراحل ورود نکرده‌اند.

نکته دوم؛ فضاسازی درباره «محرمانه بودن» این سند است که در بستر «قرارداد» خواندن آن معنا یافته، در حالی که به دلایل متعدد، معمولا جزئیات در فرآیند تدوین هر نقشه راهی مشابه آنچه میان ایران و چین رخ داده تا زمان نهایی شدن برای ارجاع به پارلمان، رسانه‌ای نمی‌شود، اما در زمان تصویب و لازم‌الاجرا شدن آن طبعا اعلام عمومی صورت می‌گیرد.

نکته سوم؛ در بستر دروغ‌های نسبت داده شده به این سند، گروه‌های غربگرا و جریانات معاندی که انتفاع خود را در وابستگی مدام کشور به اروپا و آمریکا جستجو می‌کنند، سعی کردند، اینگونه القا کنند که ایران بخاطر ترس از غرب به نوعی خود را به چین فروخته و مستعمره این کشور شده است. در این باره چند نکته قابل ذکر و تامل است:

الف) ایران به عنوان یک قدرت بلامنازع منطقه‌ای، بازیگری موثر در مناسبات بین‌المللی بوده وجایگاهی مشخص و نهادینه شده در این عرصه دارد، لذا چنین ارزیابی منطقا محلی از اعراب ندارد و راهبرد عدم وابستگی به شرق و غرب همچنان یک راهبرد زنده و فعال در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.

ب) بر خلاف رفتار و رویکرد تاریخی غرب در قبال ایران که همواره با خوی و اراده استعماری عجین بوده، اساسا چنین سابقه‌ای از سوی کشوری مانند چین درباره ایران وجود ندارد و هرگونه روابط دو جانبه اعم از مقطعی و راهبردی میان دو کشور همواره بر بستر انتفاع دوسویه و بر مبنای احترام متقابل و حفظ استقلال دو طرف استوار بوده است.

ج) تدوین سند همکاری‌های راهبردی میان ایران و چین گرچه مطلقا به معنای عدم ارتباط با دیگر کشور‌های دنیا نبوده و نیست، اما قطعا به معنای ترجیح یک شریک مطمئن و صادق نسبت به شرکای غربی است که همواره با فریب، بی‌تعهدی و نگاهی از بالا به پائین خواستار وابستگی مطلق ایران بوده‌اند.

د) گرچه در نگاه غرب‌گرایان وطنی و براندازان و سلطنت‌طلبان خارج‌نشین، آمریکا و اقمار اروپایی‌اش همچنان قدرت بلامنازع جهان هستند، اما آمار و ارقام در تمامی حوزه‌ها به روشنی حکایت از بطلان این انگاره و افول هژمونی غرب دارد و لذا عقل و منطق حکم می‌کند که بازیگر عاقل و قدرتمندی، چون ایران، مناسبات خود را نه با قدرت‌های متزلزل و فریبکار که با قدرت قابل اعتمادی، چون چین تقویت کند.

نکته چهارم؛ فعال شدن جریان‌های وطن‌فروش سلطنت‌طلب و برانداز به کمک امپراتوری رسانه‌ای نظام سلطه در خصوص این پرونده، بیش از آنکه بخواهد عرق ملی‌گرایی آن‌ها را به رخ بکشد، نزد افکار عمومی یادآور خیانت‌های آنان در قبال داشته‌های ملت ایران در مقایسه با نظام جمهوری اسلامی است.

به عبارت دقیق‌تر؛ فضاسازی دشمنان این ملت و متهم کردن جمهوری اسلامی در حالی صورت می‌گیرد که حافظه تاریخی ایرانیان در مقابل رشادت‌های فرزندان جان بر کف انقلاب اسلامی و اهداء بیش از ۲۵۰ هزار لاله سرخ سرو قامت در دفاع از حریم و تمامیت ارضی این مرز پرگهر، هیچگاه خیانت‌های خاندان پهلوی در بذل و بخشش داشته‌های این آب و خاک که تنها یک نمونه کوچک آن در موضوع بحرین متبلور شد یا التماس‌های خائنانه آن‌ها و دیگر عناصر ضدانقلاب به روسای جمهور آمریکا برای تشدید تحریم‌ها را فراموش نخواهند کرد؛ و نکته آخر؛ طبیعی است نظام سلطه به رهبری آمریکا و اقمار اروپای‌اش که طی ۴۲ سال گذشته با وجود هرگونه دسیسه و دشمنی نتوانسته‌اند این نظام مردمی را از پای درآورند، امروز به واسطه چنین سندی آه از نهادشان برآید، چه، چنین سندی در صورت اجرا، تحریم‌های ظالمانه آنان را به عنوان آخرین کور سوی امید به تغییر نظام در ایران بی‌اثر خواهد کرد و هم آن‌ها را در جنگ با یک رقیب قدرتمند، چون چین که همکاری‌های بلند مدت راهبردی با جمهوری اسلامی ایران را برگزیده است با مشکلات بسیار مواجه خواهد ساخت.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *