لابی‌گری در حوزه محیط زیست حرف اول را می‌زند/ باران به فرنگ می‌رود؟

16:04 - 05 شهريور 1399
کد خبر: ۶۴۹۸۶۵
ماجرای بچه شامپانزه‌ای که سه سال پیش در باغ وحش ارم تهران به صورت نارس به دنیا آمد مدتی است به تیتر اصلی رسانه‌ها تبدیل شده است و اخبار مربوط به کشمکش‌ها میان باغ وحش ارم، سازمان حفاظت محیط زیست و دامپزشک سابق باغ وحش ارم که این بچه شامپانزه را طی سه سال گذشته در خانه‌اش نگهداری کرده یکی از موضوعات اصلی کانال‌های تلگرامی و صفحات اینستاگرام را به خود اختصاص داده است.

-  شامپانزه‌ای به نام باران که باغ وحش ارم و سازمان حفاظت محیط زیست معتقدند باید از این پس روزگارش را در باغ وحش ارم بگذراند، اما دامپزشک پیشین باغ وحش ارم که باران را از زمان تولد در خانه‌اش نگهداری کرده مصر است که حیوان به یکی از مراکز نگهداری از بچه شامپانزه‌ها در خارج از کشور فرستاده شود تا در کنار هم‌سالانش به زندگی ادامه دهد چرا که شامپانزه‌های موجود در باغ وحش ارم، هیچکدام همسن باران نیستند.
 
حالا مدتی است کمپینی برای مخالفت با نگهداری این بچه شامپانزه در باغ وحش ارم و درخواست انتقالش به خارج از کشور تشکیل شده است. کمپینی که با سایر کمپین‌ها و مطالبات محیط زیستی کاملا متفاوت است: کمپینی که رسانه‌ها برای موفقیت آن تبلیغ کرده، امضا جمع کرده، مستند ساخته و پیگیر پاسخگویی عالی‌ترین مقام سازمان حفاظت محیط زیست در رابطه با آن شده‌اند، بسیاری از سلبریتی‌ها صفحاتشان را به حمایت از آن اختصاص داده و موجی در دفاع از آن در فضای مجازی به راه افتاده است.
 
هرچند به لحاظ اخلاقی و از منظر حمایت از حقوق حیوانات، تلاش برای بهبود زندگی هر حیوانی ارزشمند است، اما این هیاهو برای فرستادن یک گونه غیربومی به فرنگ در حالی است که در بیش از ۸۰ باغ وحش و باغ پرندگانی که در کشور وجود دارند، حیوانات روزگار سیاهی را می‌گذرانند. حیواناتی که محکوم هستند در بدترین شرایط ممکن بپوسند.
 
بسیاری از باغ وحش‌های دورافتاد که به ندرت بازدیدکننده‌ای به آن سر می‌زند در قفس‌هایی کوچک و آلوده از حیواناتی گرسنه که بعضا گونه‌های بومی ایران هستند و حفاظت از آن‌ها از اهمیت مضاعفی برخوردار است نگهداری می‌کنند. به عنوان مثال خرس سیاه بلوچی در باغ وحش چاه نیمه زابل. گونه‌ای در خطر انقراض که در قفسی کوچک و غیربهداشتی سالهاست دور از چشم فعالان محیط زیست مرگ تدریجی را تجربه می‌کند. این جانور، تنها ماده خرس سیاه بلوچی در سراسر ایران است که در اسارت زندگی می‌کند و همین سبب شده درخواست‌هایی برای انتقال این حیوان به جایگاهی با شرایط مناسب مطرح شود. درخواستی که نه رسانه‌ها پیگیر آن شده‌اند نه سلبریتی‌ها برای حمایت از آن دستی به قلم برده‌اند.
 
نهایتا موج درخواست برای فرستادن باران به خارج از کشور در حالی شکل گرفته که جنگل‌های زاگرس ماه‌هاست در آتش می‌سوزد، شکارچیان خارجی بخشی از حیات وحش کشورمان را درو می‌کنند و شکارچیان متخلف داخلی، بخش دیگر آن را، طاعون نشخوارکنندگان همچنان قربانی می‌گیرد، معدنکاوی زیستگاه‌های وحوش را نابود می‌کند،
 
چرای غیرمجاز و بی‌رویه دام درزیستگاه‌ها، سلامت و آسایش حیات وحش را تهدید می‌کند و با فرا رسیدن پاییز، نسل‌کشی پرندگان مهاجر در تالاب‌های شمالی و جنوبی کشور آغاز می‌شود بی‌آنکه رسانه‌ای برای حل این معضلات، کمپین به راه بیندازد، بی‌آنکه سلبریتی‌ها برای امضا جمع کردن آستین بالا بزنند و بی‌آنکه این فجایع محیط زیستی حتی به گوش عامه مردم برسد. عامه مردمی که آنقدر ظرفیت مشارکت در حوزه محیط زیست را دارند که برای به خارج فرستادن یک بچه شامپانزه امضا جمع می‌کنند، اما از معضلات اصلی محیط زیست بی‌خبر باقی می‌مانند. گویا اراده‌ای بر این قرار گرفته که از ظرفیت مردم و علاقه آن‌ها به محیط زیست در مسیری غیر از آنچه که باید باشد استفاده شود.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *