«زباله‌های عفونی » دردی که بی درمان است

9:28 - 01 مهر 1399
کد خبر: ۶۵۸۲۱۸
به گفته مدیربخش پسماند‌های پزشکی سازمان‌مدیریت‌پسماند شهرداری‌تهران ۱۲۰ تن زباله بیمارستانی روزانه در تهران جمع آوری می‌شود.

- روزنامه جام جم نوشت: پاشنه را ورکشیده، زیپ گان سفید یک‌تکه را کشیدیم تا زیر‌گلو، کلاهش را توی این آفتاب گذاشتیم سرمان، دستکش سبز لاتکس را دست کرده و شُر‌شُرِ عرق را به جان خریدیم و پشت‌سر کامیون‌ها شیب راه را گرفتیم و رفتیم بالا، از کنار هزاران کیلو زباله بدبو و در حال پوسیدن گذشتیم، چشم دوختیم به سگ‌های ولگرد، به هزاران پرنده که به طمع خوردن آشغال بال می‌زدند، رسیدیم به یک تپه پنج‌متری، یال تپه را گرفتیم و رفتیم بالا، رسیدیم به کامیون‌ها که عفونت جابه‌جا می‌کردند و ایستادیم کنار بولدوزر‌هایی که عفونت‌ها را هل می‌دادند پایین تپه، روی زمین‌های آفتاب خورده عایق‌بندی شده.

ما ایستاده بودیم در نقطه‌صفر مرزی، مرز بین شهر تهران و زباله‌های خطرناک عفونی که هر روز بار کامیون‌های مخصوص می‌شوند، از جاده قدیم قم می‌گذرند، به وادی شورآباد می‌رسند و کج می‌شوند به سمت مجتمع آرادکوه، جایی که میلیون‌ها تن زباله عادی و خطرناک پایتخت به ایستگاه آخر می‌رسد و خطرعفونت‌شان میان حجم سنگین خاک و آهک دفع می‌شود.

ما در آرادکوه چشم چرخاندیم، انبوه کیسه‌های زرد رنگ را دیدیم، از روی زمین فرش شده با سرنگ و لوله‌های آزمایش هپارینه و سرسرنگ‌های سرگردان راه رفتیم، شیلنگ‌های سرم پیچید به مچ‌مان، یک سوزن آمپول رفت کف پایمان و درحال تقلا برای بیرون کشیدن سوزن در حالی که ترس هپاتیت و کزاز و فکر و خیال اچ آی وی دل‌مان را آشوب می‌کرد، شنیدیم که از این سوزن‌ها هر روز و هر روز در پای پرسنل دفع پسماند فرو می‌رود و دیگر کسی از این نیش خوردن‌ها نمی‌ترسد.

ما در آرادکوه میان زباله‌های عفونی بیمارستان‌ها، بین کیسه‌های پلاستیکی که مرگ را با یک گره حبس کرده‌اند، راه رفتیم و دنبال زباله‌های عفونی گشتیم که هیچ‌وقت پایشان به اینجا، به تپه پنج‌متری مشرف به رود شور نمی‌رسد و در تهران مخفیانه و یواشکی در سطل‌های زباله شهری رها می‌شوند و عفونت را در دل محلات پایتخت ول می‌کنند.

این گزارش روایت دو روی یک سکه است؛ یک رویش جمع‌آوری پسماند‌های پزشکی و دفع آن‌ها در آرادکوه و روی دیگرش یک کلاف سردرگم بافته از بی‌مسؤولیتی و سودجویی که به خاطرش معلوم نیست دقیقا باید یقه چه کسی را چسبید.

از بالای تپه تا چشم کار می‌کند بیابان است و افق خاکی‌رنگ. تن سنگین کامیون‌ها تلوتلوخوران از تپه بالا می‌رود و خاک را می‌پاشد در هوا. بار کامیون به عقب خم می‌شود و کیسه‌های زباله می‌ریزند روی سر تپه. وحشت روی هم تلنبار می‌شود و لودر این تپه وحشت را هل می‌دهد به لبه پرتگاه.

بار کامیون از بیمارستان‌های یافت‌آباد و خلیج‌فارس و مرتضی‌گرد و سرای سالمندان کهریزک آمده. راننده می‌گوید «از بخش کرونایی‌های کهریزک» و این جمله اصلا برای راننده لودر مهم نیست که دنده را چاق می‌کند و آورده‌های عفونی را از جلوی چشم برمی‌دارد و می‌ریزدشان توی خندق.

راننده، ولی می‌ترسد، هر روز صبح با ترس می‌آید و هر عصر با ترس برمی‌گردد و صدای زن و بچه که می‌گویند کارت را عوض کن می‌پیچد توی سرش. ولی کار کجاست؟ این را می‌گوید و به نان حلالی که از لای پسماند‌های عفونی بیرون می‌کشد شکر می‌کند و از پشت ماسک و شیلد عرق می‌ریزد.

بیل لودر از روی تپه عفونی شبیه مشتی است که به خاک چنگ می‌زند، چنگ می‌زند و آهک برمی‌دارد و سریع می‌پاشدش روی مسافران عفونی بیمارستان‌ها و دانه‌های آهک در هوا رقص می‌گیرند و هر جا دل‌شان بخواهد فرود می‌آیند.

اینجا خط مقدم است؛ دشمن، کیسه‌های زردرنگ و سوزن‌ها و سرنگ‌ها و تیغ‌ها هم تیر و ترکش. ما که نباشیم کار جبهه لنگ می‌ماند و فرار هم که بکنیم نبرد می‌کشد به داخل شهر. مرد این‌ها را با خنده می‌گوید و با چرخش سریع دست، سوزنی را که خار پایم شده است بیرون می‌کشد.

درمجتمع دفع و پردازش پسماند آرادکوه، درجنوبی‌ترین نقطه تهران این نبرد، نبردی هر روزه است. عفونت‌ها هر روز با ۵۵ کامیون ویژه به این بیابان‌های بی‌انت‌ها می‌آیند و در نقاط عایق بندی شده تُن‌تُن پسماندعفونی تخلیه می‌کنند. پدرام پورنصر، مدیربخش پسماند‌های پزشکی سازمان‌مدیریت‌پسماند شهرداری‌تهران از روزی ۱۲۰ تن زباله‌عفونی و خطرناک در تهران حرف می‌زند که بار کامیون‌ها می‌شوند و برای دفع به آرادکوه می‌رسند، از زباله‌های تیز و برنده گرفته تا باند و گان و همه زباله‌های پزشکی به‌جز خون و ترشحات و جنین‌های سقط شده و اعضای بدن.

جنین‌ها و اعضا می‌روند به پزشکی‌قانونی، خون و بقیه مایعات هم در ظرف‌های در‌بسته تحویل شرکت‌هایی می‌شوند که از محیط‌زیست مجوز دارند پسماند‌های عفونی خشک هم سهم سازمان مدیریت‌پسماند می‌شود و سرنوشت‌شان می‌شود دفن در قبرستان آرادکوه. وزن زباله‌های عفونی خشک روزانه به طور میانگین ۱۲۰ تن است که البته این رقم کم و زیاد می‌شود و تا آخر هر ماه به ۳۶۰۰ تا ۳۸۰۰ تن می‌رسد.

زباله‌های عفونی که در این عدد‌ها می‌گنجند روی خوب داستانند، روی‌بد این داستان، اما پسماند‌های پزشکی‌اند که بار هیچ یک از این کامیون‌ها نمی‌شوند و صاحبان‌شان آن‌ها را مخفیانه در سطل‌های زباله‌شهر می‌ریزند، داستانی که وقتی پی‌اش را گرفتیم به واژه‌های بی‌مسؤولیتی، سودجویی، بی‌برنامگی و نبود نظارت رسیدیم.

حکایت زباله‌های جامانده

حتی پدرام پورنصر دقیقا نمی‌داند در تهران چند مرکز درمانی وجود دارد، او فقط می‌داند در تهران ۱۶۸ بیمارستان فعال است که ۱۵۹ تای آن‌ها پسماند عفونی تولید می‌کنند و طبق قرارداد، سازمان مدیریت پسماند زباله‌های آن‌ها را جمع می‌کند.

او نمی‌داند در پایتخت چند مطب، چند کلینیک و چه تعداد سالن زیبایی و حتی مطب دامپزشکی وجود دارد، ولی می‌گوید با هر سختی که بود نشانی و شماره تعدادی از مطب‌ها را پیدا کرده و با پزشکان تماس گرفته‌اند که البته روی خوش از آن‌ها ندیده‌اند.

برای این که شهرداری زباله‌های‌عفونی را از تولیدکننده‌های این نوع پسماند تحویل بگیرد و آن‌ها را به آرادکوه برساند، طبق تعرفه امسال بابت هر کیلو زباله ۱۴۰۰ تومان می‌گیرد که آن دسته از مطب‌ها، سالن‌های زیبایی که با تیغ و سوزن کار می‌کنند، دامپزشکی‌ها و مراکز جراحی محدود که زیر بار این تعرفه نمی‌روند، پسماند‌های عفونی خود را در سطل‌های زباله شهر رها می‌کنند و گاهی حتی برای این که جلب توجه نکنند به جای کیسه زرد از پلاستیک‌های مشکی استفاده می‌کنند تا رد گم کنند.

پورنصر می‌گوید با مطب یکی از پزشکان که تماس گرفت او شروع به توهین کرد و معترض بود چرا باید بابت حمل پسماند‌ها پول بدهد؛ در حالی که عوارض‌نوسازی‌اش را پرداخته! با مطب دیگری هم که تماس گرفت، پزشک به قول خودش صادقانه گفت که زباله‌های‌عفونی‌اش را داخل سطل زباله محله شوت می‌کند!

پورنصر روی دکمه‌های ماشین حساب چند ضربه می‌زند و می‌گوید روزانه حدود ۲۰ تا ۲۵ تن زباله عفونی به این شکل درشهر تهران سرگردان می‌شود و از چرخه‌دفع‌بهداشتی جا می‌ماند، زباله‌هایی که خطر دارند و خطر.

البته این بار از دوش افکندن و از زیر مسؤولیت شانه‌خالی‌کردن فقط مختص مطب‌ها و مراکز درمانی کوچک و خصوصی نیست بلکه آمار‌های سازمان مدیریت‌پسماند شهر تهران نشان می‌دهد حتی مراکز درمانی بزرگ هم در مواجهه با زباله‌های‌عفونی ممکن است غیرمسؤولانه رفتار کنند.

پورنصر تعریف می‌کند شبی در بازدید از یکی از بیمارستان‌های بزرگ پایتخت به چشم دیده که نیروی خدماتی مشغول مخلوط کردن زباله‌های‌عفونی با عادی بوده‌است. طبق قانون مدیریت پسماند، مرا کز بیمارستانی و درمانی موظفند زباله‌های عفونی خود را بی‌خطر کنند و سپس تحویل شهرداری دهند، ولی آمار ناامید کننده دیگری نشان می‌دهد فقط ۳۰ درصد مراکز درمانی بزرگ در پایتخت زباله‌های عفونی را بی خطر می‌کنند و ۷۰ درصد باقیمانده چنین کاری نمی‌کنند، چون دستگاه اتوکلاو ندارند و اگر دارند دستگاه خراب است.

کار در آرادکوه و فعالیت در زنجیره جمع آوری، دفع و حتی تفکیک زباله دقیقا به این دلایل سخت و خطرناک است، چون در این آشفته‌بازار، عفونت آزادانه همه جا رژه می‌رود.


برچسب ها: آرادکوه پسماند

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *