روایتی جذاب از ایثار و فداکاری مادر و همسر شهیدان محمد و علی حکیمی‌راد در «هفت شاخ»

11:50 - 20 آبان 1399
کد خبر: ۶۷۲۷۵۹
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
یک نویسنده کتاب گفت: کتاب «هفت شاخ» داستان یک مادر و مقاومت صبورانه و فداکاری‌های بیشمار اوست، درک این موضوع که پس از، از دست دادن همسرت، فرزندت را نیز از دست بدهی بسیار سخت است، اما این مادر فداکار نشان داد که صبر و استقامت از جمله ویژگی‌های بارز مادران و همسران شهدا است.

سعیده زراعتکار در گفت‌وگو با پیرامون مضمون کتاب «هفت شاخ» گفت: کتاب «هفت شاخ» روایتی از زبان مادر و همسر شهیدان محمد و علی حکیمی راد است، علی حکیمی راد شهید ناجا پدر محمد حکیمی راد شهید فاجعه منا در هنگام مبارزه با اشرار در سال ۸۰ به شهادت رسید و پسر وی محمد حکیمی راد نیز در سال ۹۴ در فاجعه منا به شهادت رسید.

وی پیرامون شهادت علی حکیمی راد ابراز کرد: علی حکیمی راد یکی از شهدای ناجا محسوب می‌شود، در سال‌های ۷۵ تا ۸۰  اشرار مناطق شرقی، کشور را با شرارت‌های خود به آتش کشیده بودند و باعث ناامنی‌های شدیدی در شرق کشور شده بودند این در حالی بود که سایر نقاط کشور از چنین رخداد‌هایی بی اطلاع بودند، این اشرار خشونت و نا امنی را به حدی رسانده بودند که افراد حتی برای برداشت محصولات زعفران و یا سایر محصولات خود جرات خارج شدن از خانه را نمی‌کردند، زیرا یا کشته می‌شدند و یا به دست اشرار گروگان گرفته می‌شدند، در این زمان نیروی انتظامی با کمک نیروی بسیج تلاش فراوانی کرد تا بتواند این اشرار را که در کوه‌های «هفت شاخ» سنگر گرفته بودند نابود سازد، شهید علی حکیمی راد نیز یکی از افرادی بود که در نیروی انتظامی فعالیت داشت و برای مبارزه با این اشرار تلاش فراوانی کرد و سرانجام به درجه رفیع شهادت نائل شد.

زراعتکار به همزمان شهادت علی حکیمی راد با  شب شهادت «امام رضا (ع)» اشاره و بیان کرد: شبی که شب شهادت «امام رضا (ع)» محسوب می‌شد علی حکیمی راد برای انجام عملیاتی به بخش هفت شاخ که از جمله کوه‌های سر به فلک کشیده در شرق ایران است رفت اگرچه طی این عملیات و بالا گرفتن درگیری‌های بین اشرار و نیرو‌های بسیج و نیروی انتظامی بخش‌هایی از منطقه آزاد شد، اما در عین حال همان شب تعدادی از دلاور مردان ایران به شهادت رسیدند که علی حکیمی راد یکی از آنان بود، این اتفاقات به قدری سخت بود که تمام هم سن و سالهای من که در دهه ۶۰ زندگی می‌کردند آن را به خوبی به خاطر دارند از آنجا که کاشمر مرز مشترک بین ایران و افغانستان محسوب می‌شود روز‌های سخت و دشواری را پشت سر گذاشت و این خون شهدایی همچون علی حکیمی راد بود که زمینه را برای آرامش امروز ما فراهم کرد، شهدایی که امروز از آنان کمتر یاد می‌شود و کمتر شناخته شده‌اند.

وی به شهادت محمد حکیمی راد فرزند شهید علی حکیمی راد نیز اشاره کرد و افزود: هنگامی که محمد حکیمی راد برای به جا آوردن حج به مکه رفته بود در فاجعه منا دچار حادثه شد و به شهادت رسید، مادر این شهید بزرگوار که پس از شهادت همسرش تنها تکیه گاهش فرزندش بود پس از شنیدن این رویداد با ناباوری دعا می‌کرد تا فرزندش سالم سلامت به وطن باز گردد، اما متاسفانه او نیز یکی از ۴۶۴ شهدای فاجعه منا بود.

نویسنده کتاب «بانوی قرن» به شیوه نگارش کتاب «هفت شاخ» اشاره و تصریح کرد: از آنجا که من علاقه بسیاری به نگارش کتاب‌ها به شیوه داستانی دارم لذا کتاب «بانوی قرن» را نیز به شیوه داستانی نوشتم، اما این داستان بر اساس مستندات و مصاحبه‌هایی است که با همسر و مادر شهید حکیمی راد داشتم، داستان به نحوی ساده و روان نوشته شده که به راحتی مخاطب را به خود جذب می‌کند، داستان کتاب «هفت شاخ» حکایت روز‌های سخت بانویی است که با تلاش، مقاومت، ایثار و از خود گذشتگی آن را پشت سر گذاشته است، از سوی دیگر من معتقدم رمان‌ها به خاطر جذابیت‌های ویژه‌ای که در خود دارند تعداد مخاطبین بیشتری را به خود جذب می‌کنند لذا این سبک از نویسندگی باید برای شهدا استفاده شود تا تعداد بیشتری از جوانان و نوجوانان به خواندن و توجه به سبک زندگی شهدا تشویق شوند آنان باید بدانند که برای این سرزمین چه انسان‌هایی از خون، جان، زندگی و اموال خود گذشتند تا سرزمین‌شان استقلال خود را حفظ کند و پابرجا باقی بماند.

زراعتکار به فصل‌های متعدد کتاب «هفت شاخ» اشاره و ابراز کرد: کتاب «هفت شاخ» دارای فصل‌های متعدد با عناوین‌ مختلف همچون خوشقدم، آرزوی بچه، پایان کابوس و ... است این کتاب توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده و روایتی خواندنی دارد متن نیز برای آنکه جذابیتش را حفظ کند داستان وار جلو می‌رود و حوادث، وقایع و رویداد‌ها را به ترتیب مطرح می‌کند.

نویسنده کتاب «حسرت یک آغوش» پیرامون جذاب‌ترین فصل کتاب «هفت شاخ» اظهار کرد: جذاب‌ترین فصل‌های کتابهایم را عموماً در بخش‌های اول کتاب‌های تدوین می‌کنم، زیرا معتقدم برای اینکه بتوان مخاطب را به خواندن کتاب ترغیب کنم باید فصل‌های ابتدایی را جذاب نوشت تا مخاطب به ادامه داستان توجه و سرانجام آن را جستجو کند لذا ماجرا از زمان تولد محمد و پیش گویی‌های قابله، آغاز می‌شود که در جای خود بسیار جذاب است.

وی به فصل دیگر کتاب «هفت شاخ» اشاره و تصریح کرد: هنگامی که مادر شهید محمد حکیمی راد به مسجد می‌رود توسط امام جماعت مسجد متوجه می‌شود که رویداد‌هایی در منا رخ داده، زیرا این امام جماعت تاکید دارد تا مردم برای سلامتی زائران خانه خدا دعا کنند از آنجا که مادر شهید محمد حکیمی راد فرزندش راهی حج شده بود دچار اضطراب و نگرانی می‌شود، اما به خوبی از اتفاقات و وقایع مطلع نمی‌شود لذا سریعاً به خانه باز میگردد و اخبار را جستجو می‌کند تا خبری پیرامون فاجعه منا بیابد این اخبار برای او ناباورانه به نظر می‌رسد، اما خبر‌های بعدی و گذر زمان حقیقت رخداده را اثبات می‌کند که محمدش در سرزمین حج و با لباسی سفید به دیدار پروردگارش شتافته و باید صبورانه این رویداد‌ را پشت سر بگذارد.

زراعتکار به پیام کتاب «هفت شاخ» اشاره و خاطرنشان کرد: کتاب «هفت شاخ» داستان یک مادر و مقاومت صبورانه و فداکاری‌های بیشمار اوست، درک این موضوع که پس از، از دست دادن همسرت فرزندت را نیز از دست بدهی بسیار سخت است، اما این مادر فداکار نشان داد که صبر و استقامت از جمله ویژگی‌های بارز مادران و همسران شهید است، این بانوان پیش از اینکه شهادت عزیزان خود را شاهد باشند درس استحکام و صبر و بردباری را از «ائمه معصومین (ع)» آموزش دیدند و به اجرا گذاشتند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *