واکاوی رابطه اوراسیاگرایان روس با راست گرایان و اثر آن بر مناسبات با ایران

19:00 - 12 فروردين 1400
کد خبر: ۷۱۱۳۱۷
دسته بندی: سیاست
اوراسیاگرایان روسیه با جریان‌های مختلف راست در اقصی نقاط دنیا تبادل فکری - نظری و حتی اجرایی - عملیاتی دارند.

- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جایی‌هایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.

یکی از جلوه‌های عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده می‌شود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.

«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکل‌گیری این سیاست‌ها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.

۲-۷. واکاوی رابطه اوراسیاگرایان روس با راست گرایان و اثر آن بر مناسبات با ایران
اوراسیاگرایان روسیه با جریان‌های مختلف راست در اقصی نقاط دنیا تبادل فکری - نظری و حتی اجرایی - عملیاتی دارند. برای تحلیل نحوه تاثیرگذاری این ارتباطات بر سیاست روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران، ابتدا ارتباط با هر یک از این گرایش‌ها را در اروپا، آمریکا و رژیم صهیونیستی و سپس تاثیر آن را بر موضوع مورد مطالعه این کتاب تحیلی و بررسی می‌کنیم.

۱.۲.۷- اروپا
خاستگاه رویش جریان‌های سنت‌گرای ضد جهانی شدن و راست افراطی در اروپا قابل جستجوست. همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد، اوراسیاگرایان روس از ابتدا با این سنت‌های نظری ارتباطات فکری داشته‌اند. در حال حاضر، این ارتباطات از حالت داد و هش نظری و اندیشه‌ای به ساحت عمل نیز تسری پیدا کرده است. در ادامه، کم و کیف ارتباط اوراسیاگرایان با جریان‌های راست افراطی اروپا و سپس نحوه تاثیرگذاری آن بر روابط روسیه با جمهوری اسلامی تبیین و تحلیل خواهد شد.

۱-۱-۲-۷. اوراسیاگرایان و جریان‌های راست افراطی در اروپا
مارین لوپن، رهبر حزب ملی فرانسه و چهره متعلق به راست افراطی، با به رسمیت شناختن الحاق کریمه به روسیه موافق بوده و بار‌ها به مسکو سفر کرده است. او در سفر مارس ۲۰۱۷ به مسکو پیش از ملاقات با ولادیمیر پوتین در مجلس دوما از روسیه خواست که با فرانسه در «مبارزه علیه جهانی شدن» همکاری کند. رهبر جبهه ملی فرانسه در سخنرانی آغازین کمپین انتخاباتی خود، مانیفست اصلی‌اش را برای محافظت رأی‌دهندگان از «عواقب جهانی شدن» اعلام کرد. او به چپ میانه و راست میانه که سه دهه است در کار ساختن جهان وطن بر اساس قواعد جهانی شدن مشغول بوده‌اند حمله می‌کند، «شما به دنبال نیروی کار ارزان بودید، شما مرز‌ها را باز کردید؛ کارگران فرانسوی بیکار شدند، کارگاه‌ها و شرکت‌های کوچک رقابت را به شرکت‌های بزرگ باختند و به این ترتیب، اراده ملی ما نابود شد. ببینید چپ و راست با یکدیگر فرقی ندارند؛ همه از جهانی شدن صحبت می‌کنند. همه پرندگان جهان وطن هستند، همه فاسدند» همگرایی نظری و عملی با اوراسیاگرایان این حزب باعث نزدیکی بیش از حد روسیه به آ «شده است و حتی برخی رسانه‌ها اطلاعاتی را در خصوص پشتیبانی مالی روسیه از این حزب منتشر کرده‌اند. مشابه این ضدیت با جهانی شدن در سایر کشور‌های اروپایی نیز قابل مشاده است. در آلمان «حزب آلترناتیو برای آلمان» همین رویه را در پیش گرفته و روسیه از این حزب نیز حمایت می‌کند.» «فراو که پتری» رییس این حب راست‌گرا، در فوریه ۲۰۱۷ به دعوت روسیه به این کشور سفر کرد و با چند تن از مقامات عالی رتبه روسیه در مسکو دیدار کرده است. پتری نیز از مخالفان سرسخت لیبرالیسم و ارزش‌های جهانی شمول نظام مبتنی بر سرمایه‌داری لیبرال به شمار می‌رود. روس‌ها در بریتانیا نیز از جنبش استقلال (یوکیپ) که مدعی اصلی مبارزه با همگرایی اروپایی و مجری کمپین خروج از اتخادیه بود حمایت می‌کنند. نایجل فاراز، رهبر این حزب، پوتین را سیاستمداری برجسته و درخشان معرفی می‌کند.

به تعبیر هافینگتون پست، قدرت‌یابی جریان‌های راست در اقصی نقاط جهان به مثابه وقوع یک جنبش جهانی علیه جنبش جهانی است. سیاست عملی کرملین در خصوص حمایت از جریان‌های راست افراطی (فاررایت) و راست جایگزین (آلترایسنا) در جای جای جهان غرب، در انطباق نام با اندیشه‌های نواورسیانیسم قرار دارد. در برخی رسانه‌ها این نزدیکی نظری به عنوان بستری برای بازخیزش روسیه در راستای احیا و توسعه نفوذ در سرتاسر اروپا معرفی شده است.

پژوهشگران بسیاری در خصوص رابطه اروسیاگرایی روسی و جریان راست افراطی در اروپا مطالعاتی کرده‌اند. جمعی از پژوهشگران مطالعات روسیه و اروپا نظیر آنتون شخوتسوف وادیم راسمن، جین کامو، جوواتی ساویتو، نیکلا لوبور، ووگار ایمان ببلی و سوفیا تیپالدو در کتابی با نام «اوراسیاگرایی و راست افراطی اروپایی: بازسازی روابط روسیه و اروپا» که به تلاش مارلن لاروتل گردآوری شده است کوشیده‌اند که نفوذ آراء اوراسیاگرایانه در پهنه اروپا، از فرانسه تا ترکیه، را در سه بخش بررسی کنند. در هر بخش سیر توسعه جریانات راست افراطی در کشور‌های مختلف اروپایی بیان شده است. سپس مرابطه و مداخله افراد تاثیرگذار روس در این جنبش‌های اروپایی و در نهایت نقش و دخالت‌ها دولت روسیه در قبال این جنبش‌ها شرح داده شده است. لاروئل فصل آغازین را با نام «رابطه پنهانی خطرناک» به بررسی ارتباط جریان‌های راست افراطی اروپا با اروسیاگرایی و دولت روسیه اختصاص داده و در آن به ارتباطات پنهان و آشکار رهبران و شخصیت‌های مهم این جریان با روسیه اشاره کرده است.
 
در این کتاب، نفوذ اوراسیاگرایی و ارتباطات فردی و دولتی روسیه با جنبش‌های راست افراطی در کشور‌های نظیر فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، مجارستان، یونان و ترکیه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. لاروئل اظهار می‌دارد که از منظر ایدئولوژیک، اورسیاگرایی «نسخه روسی راست افراطی اروپایی» است. او در پژوهشی دیگر تصمیم روسیه را برای احیای سیاست شبکه سازی از متحدان در دوره شوروی با استخدام ایدئولوژی کمونیسم و در دوره جدید با کاربست ایدئولوژی اورسیانیسم دنبال می‌شود شرح داده است. وی این نگرش را به تجدید سیاست همخوابگی در دوره شوروی تشبیه می‌کند و ساختارسازی جدید را در پوشش «دیپلماسی عمومی نوین» برای اجرای این سیاست توضیح می‌دهد. تشکیل کپول والدای در سال ۲۰۰۴، مؤسسه دموکراسی و همکاری در سال ۲۰۰۷، تاسیس بنیاد دیپلماسی عمومی در سال ۲۰۰۸، تشکیل شورای روسیه در امور بین‌الملل در سال ۲۰۱۰، تقویت و تأسیس رسانه‌های جدید انگلیسی زبان و افزایش بودجه‌های مربوط به امور دیپلماسی عمومی در راستای عملیاتی کردن سیاست شبکه‌سازی و جذب متحدان رویسه در خارج از کشور به اجرا درآمده است. مهم‌ترین متحدان روسیه در اروپا جریانات چپ رادیکال و راست افراطی هستند.

آنتونی کلاپسیس در گزارشی که به سفارش و درخواست پارلمان اروپا با عنوان اتحاد نامقدس؛ راست افراطی اروپا و روسیه پوتین نگاشته شده و مرکز مطالعات اروپایی ویلفرید مارتین آن را منتشر کرده است، محتوای ایدئولوژیک و فرم استراتژیک این اتحاد را توضیح داده است. از نظر او، هدف روسیه از پیگیری این سیاست در درجه اول، توسعه ایدئولوژی ضدجهانی گرایی و ترویج گرایش یوروسپتیسیزم در اروپا و در درجه دوم، نگرش استراتژیک برای دستیابی به ظرفیت‌های عمق نفوذ ژئوپلتیک و دست کم مشغول‌سازی حریف در زمین خود با تولید اهرم‌های فشار برای تنظیم رابطه با غرب است. او ارتباط روسیه با احزاب و جریانات راست افراطی از جمله حزب جبهه ملی فرانسه، حزب استقلال پادشاهی بریتانیا، جنبش مجارستان بهتر، بهتر، حزب آلترناتیو برای آلمان، و جبهه اتحادیه مردم- طلوع طلایی در یونان را خطری برای یکپارچگی اروپای واحد برمی‌شمرد. کلاپسیس بر این نظر است که اورسیانیسم امکانات ایدئولوژیک نزدیکی روسیه با این جریانات را فراهم آورده است. به گفته او، نظریات دوگین پایه‌های نظری‌ای را برای پوتین در راستای یارگیری در داخل اروپا و سیاست بسط و توسعه نفوذ ژئوپلتیکی روسیه ایجاد کرده است.

برچسب ها: روسیه ایران

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *