زنان و مقاومت/ نگاهی به زندگی شهید طوبی دیا حسین

12:01 - 04 فروردين 1400
کد خبر: ۷۱۲۱۴۴
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
در دوران انقلاب به همراه برادرش مصطفی درصدد افشای رژیم پهلوی برآمد. مصطفی اعلامیه‌ها و سخنرانی امام (ره) را به طوبی می‌رساند. طوبی هم آن‌ها را در جلسات و بین دوستان پخش می‌کرد.

- سیده رقیه آذرنگ پژوهشگر حوزه زن در دفاع مقدس - سلام و درود خدا بر حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله علیها و ۷ هزار زن شهید ایران اسلامی که رهرو صدیق آن حضرت بودند و به تأسی از زندگانی بابرکتش قدم در راه ایثار و مقاومت نهادند.

زنان شهید واژه به واژه ایثار را برایمان معنا کردند. هر چه بیشتر از آن‌ها بدانیم، چون چراغ راه فروزانی‌اند که صراط مستقیم را هرگز گم نخواهیم کرد.

در برگ برگ خاطرات بانوان شهید جستجو می‌کنیم و این‌بار به نام شهید طوبی دیا حسین می‌رسیم.

طوبی دیا حسین در سال ۱۳۳۴ در دزفول به دنیا آمد. پدرش کشاورز زحمتکشی بود که بر سر سفره خانواده‌اش نان حلال می‌آورد. مادر طوبی، زنی مؤمنه و با حجب و حیا بود. گذران زندگی در زیر سایه پدر و مادری اینچنین از طوبی یک دختر صابر و شاکر ساخت.

خوش اخلاق و خوش رفتار بود. از دوران دبستان به نماز علاقه داشت. تفریح بعد از درس و مشق‌اش را به یادگیری نماز اختصاص می‌داد. طبعی آرام، اما پرتلاش داشت. در کار‌های خانه یاری گر مادر بود.

لباس ساده می‌پوشید. سن تکلیفش مصادف شد با دوران خفقان رژیم پهلوی. یکی از آشنایان که تازه از مراسم حج ابراهیمی بازگشته بود، برایش یک روسری هدیه آورد. با ذوق و شوق آن را سر کرد و به مدرسه رفت.

به محض اینکه مدیر مدرسه چشمش به طوبی افتاد. با عصبانیت روسری‌اش را از سرش کشید، در دستانش مچاله کرد و آن را یک گوشه پرت کرد. مدیر با داد و فریاد به طوبی گفت: هیچ وقت حق نداری روسری بپوشی!

طوبی خیلی ناراحت شد و گریه کرد. اشک امانش نمی‌داد. اما پای عقیده‌اش ماند و حجاب اسلامی را در آن دوران سخت برگزید.

از غیبت بدش می‌آمد. با ملاطفت به دوستانش می‌گفت: خدا ستار‌العیوب است. عیب دیگران را بپوشانید که خدا عیب‌هایتان را بپوشاند.

در دوران انقلاب به همراه برادرش مصطفی درصدد افشای رژیم پهلوی برآمد. مصطفی اعلامیه‌ها و سخنرانی امام (ره) را به طوبی می‌رساند. طوبی هم آن‌ها را در جلسات و بین دوستان پخش می‌کرد. علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت. حاضر بود هر کاری که از دستش برمی‌آید برای پیروزی انقلاب انجام دهد.

مصطفی به او می‌گفت: مردم را مطلع کن. از اسلام برایشان بگو. از امام بگو.

طوبی هم، چون مطالعه فراوانی داشت، توانست در کنار مردان و زنان انقلابی ایستادگی نماید و با پخش اعلامیه در این مسیر گام بردارد.

او در هر کاری برای کمک به مردم پیش‌قدم بود. در جنگ تحمیلی عضو فعال بسیج خواهران شهرستان دزفول شد. با شکل‌گیری جهاد سازندگی جزو نفرات اول بود. سخت کوش و پرتلاش به راهش ادامه داد. گاهی به کمک روستائیان شتافت و گاهی به تبلیغ اهداف انقلاب مشغول شد.

در اثنای جنگ با چند نفر از دوستان برای ادامه تحصیل به تهران رفت. در مدرسه عالی شهید مطهری ثبت نام کرد. چون درصدد فراگیری معلومات دینی و مذهبی بود.

با شنیدن اوضاع موشکباران بی امان دشمن بعثی به شهر زادگاهش دزفول، تحصیلش را تا نیمه رها کرد و به یاری مردم شتافت. او در بسیاری از صحنه‌های امداد و کمک رسانی و ستاد پشتیبانی پشت جبهه در دزفول فعالیت داشت.

برای تشیع شهدا سر از پا نمی‌شناخت و در غمشان اشک می‌ریخت. برادرش مصطفی در عملیات الی بیت‌المقدس به شهادت رسید. با اینکه برادر دیگرش در جبهه بود، سعی می‌کرد گریه‌اش در غم از دست دادن مصطفی را کسی نبیند. به خانواده‌اش دلداری می‌داد.

از فوز عظیم شهادت که خداوند در قرآن وعده داده بود برایشان می‌گفت. اما غم از دست دادن مصطفی به دلش چنگ می‌انداخت. با شرکت در روضه اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام به یاد مصائب اهل بیت علیم‌السلام اشک می‌ریخت. عقیده داشت عزت و آبروی علمای بزرگ از شرکت مجالس روضه اباعبدالله‌الحسین (ع) است؛ چرا که حضرت زهرا سلام الله‌علیها صاحب این روضه‌هاست. همیشه دائم‌الوضو بود. در مراسم‌های دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می‌کرد.

در سال ۶۲ با یک رزمنده از آشنایان عقد بست. مراسم عقدکنان ساده‌ای برگزار شد. ملاک طوبی برای انتخاب همسر آینده‌اش همان شد که می‌خواست. رزمنده‌ای که در جبهه حضور داشت و فردی با ایمان بود.

سه ماه پس از عقد در تاریخ ۳۰ مهرماه ۱۳۶۲ به همراه همسرش به خانه پدری او رفتند. بعد از اینکه ناهار خوردند. خواهر شوهرش به همراه بچه‌هایش به دیدن طوبی آمدند. طوبی به همسرش گفت: به احترام مهمان‌ها فعلا اینجا می‌مانم. همسرش از آن‌ها جدا شد و به بسیج رفت.

ساعت چهار و نیم بعد از ظهر صدای انفجار شدیدی شهر را لرزاند. این بار موشک شش متری رژیم بعث صدام به خانه‌ای اصابت کرد که طوبی در آن حضور داشت. او به همراه پنج نفر دیگر از اقوام همسرش در آن حادثه به شهادت رسیدند. طوبی به آرزوی دیرینه اش که شهادت بود رسید. در حالیکه دینش را کامل کرد و در صراط مستقیم قدم نهاد. شادی روح شهدا صلوات

زنان و مقاومت/ نگاهی به زندگی شهید طوبی دیا حسین

 


برچسب ها: شهدای زن

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *