چالش‌های ازدواج زوج جوان دهه هشتادی/ماجرای زندگی خانواده‌ای با ۷ فرزند

11:47 - 01 ارديبهشت 1400
کد خبر: ۷۱۸۶۶۷
برنامه تلویزیونی «دعوت» که این شب‌ها به مناسبت ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه یک سیما می‌رود شب گذشته میهمان زن و شوهری بود که ۷ فرزند داشتند.

- خانواده جوادزاده مهمان هفتمین قسمت از برنامه «دعوت» بودند، زن و شوهری که ۷ فرزند دارند؛ خانم جوادزاده درباره ازدواج‌اش صحبت کرد و گفت: زمانی که همسرم به خواستگاری من آمد ۲۷ سال داشتم؛ او یک بار ازدواج کرده بود و چهار دختر داشت؛ چون همسایه بودیم و یکدیگر را می‌شناختیم قبول کردم با او ازدواج کنم؛ بعد از ازدواج خداوند به ما سه فرزند پسر داد.

وی در همین رابطه اظهار کرد: زمانی که قبول کردم ازدواج کنم مادرم به من گفت شیرم را حلالت نمی‌کنم اگر یک نگاه چپ به دخترانش کنی؛ درست است که هرگز نمی‌توانم جای مادر آن‌ها را بگیرم، اما تا جایی که در توانم بود برای‌شان مادری کردم؛ در همین بخش حجت الاسلام برمایی خطاب به مخاطبان برنامه دعوت گفت: مادری کردن «نا» ندارد شاید مادرت نباشد، اما نامادری معنا ندارد.

چالش‌های ازدواج زوج جوان دهه هشتادی/روایتی مادری که نا ندارد

در همین زمان آقای جوادزاده گفت: در ابتدا باور نمی‌کردم با شرایطی که من دارم، با چهار فرزند او قبول کند و همسرم شود او هم سن دختر بزرگ من بود، اما خانواده بعد از خواستگاری گفتند که او قبول کرده است و ازدواج سر گرفت؛ بسیار از او و زندگی‌ام راضی هستم خاک پای او هستم؛ او زن خوبی است که نعمت نه بلکه برای من بهشت است.

بخش دیگری از گفت‌وگو مختص به پسر کوچک خانواده امیر بود که متولد ۸۷ است و به خواستگاری دختری رفته بود که متولد سال ۸۲ بود و زمان خواستگاری ۱۴ سال سن داشت؛ پدر و مادر دختر خانم هم در برنامه حضور پیدا کردند و چگونگی خواستگاری و ازدواج دخترشان را توضیح دادند؛ مادر مهدیه عاشورزاده گفت: رابطه من و دخترم بسیار صمیمانه و دوستانه بود؛ او متولد دهه ۸۰ است من و پدرش متولد دهه شصت هستیم و تقریباً ۲۰ سال فاصله سنی ما با دخترمان است. همه اقوام و نزدیکان با ازدواج دخترم مخالف بودند و به لحاظ رابطه نزدیکی که با او داشتم می‌گفتند تقصیر توست، اما خودش خواسته بود و انتخاب‌اش را کرده بود که در جواب گفتم اگر قسمت اوست مخالفتی ندارم؛ من چند سالی به دلیل مشکلات مالی کار می‌کردم مهدیه در آن زمان در خانه بود و در جریان تمام امور زندگی قرار داشت.

پدر مهدیه هم در ادامه اظهار کرد: در ابتدا ازدواج و خواستگاری از مهدیه را شوخی تلقی کردم؛ گفتم یک نه می‌گوید و می‌روند؛ زمانی که به خواستگاری آمدند مرتبه اول داماد حضور نداشت پرسیدم چرا نیست گفتند تا ظهر مدرسه است و بعد از ظهر سر کار می‌رود.

بخش سوم برنامه دیشب مختص به حضور عروس و داماد دهه هشتادی بود؛ امیر در این‌باره گفت: هم‌سن و سالان من خیلی اهل ازدواج نیستند بلکه دوستی را ترجیح می‌دهند؛ من علاقه زیادی به مهدیه داشتم چند بار او را دیده بودم و سرانجام مسئله را با او مطرح کردم.

مهدیه درمورد مطرح کردن ابراز علاقه امیر بیان کرد: دفعه اول به من گفت که از تو خوشم آمده است و با هم دوست باشیم که به او گفتم من اهل دوست شدن نیستم اگر واقعا مرا دوست داری به خواستگاری‌ام بیا. امیر اهل کار بود من از ۱۳ سالگی او را می‌شناختم من هم دوست داشتم با او ازدواج کنم حس ما هوس زودگذر نبود. زمانی که تمام اقوام مخالف ازدواج ما بودند به آن‌ها گفتم من هیچ‌وقت پشیمان نمی‌شوم؛ همین‌جا می‌گویم ده سال دیگر هم من را در این برنامه دعوت کنید در مقابل همه می‌گویم که پشیمان نیستم.

چالش‌های ازدواج زوج جوان دهه هشتادی/روایتی مادری که نا ندارد

در این بخش حجت الاسلام برمایی بار دیگر خطاب به مخاطبان تاکید کرد: من اجازه می‌دهم که مهدیه خانم خودش صحبت کند تا به ما انگ حمایت از «کودک همسری» نزنید؛ این زوج خودخواسته در سن کم ازدواج کرد‌ه‌اند؛ ما در نه در اسلام و نه در روانشناسی مفهومی به نام «کودک همسری» نداریم؛ این‌جا «نوجوان همسری» داریم و دو خانواده درجه یک که از یک دختر و پسر خوب به دلیل عشق خوب‌شان حمایت کرد‌ه‌اند؛ به همین سادگی!

قاب پایانی و متفاوت این برنامه از «دعوت» اختصاص داشت به حضور خانواده امیر و مهدیه که از دهه ۴۰ تا ۹۰ در آن حضور داشتند. این زوج جوان یک پسر به نام دانیال دارند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *