لکنت زبان رسانهای جریان انقلاب/ فراهم کردن زیرساختهای زیست رسانهای؛ لازمه موفقیت در الگوی نوین زندگی/ انسان رسانه یا سلبریتی؟
یک کارشناس رسانه گفت: بشر امروز در آستانۀ تجربۀ سبک متفاوتی از زندگی است که میتوان از آن تحت عنوان «زیست رسانهای» یاد کرد، به وضوح شاهد هستیم که ضریب نفوذ رسانهها در ابعاد مختلف زندگی انسان، همواره در حال افزایش است. نیروهای انقلابی رسانه باید به این مسئله فکر کنند و برای فراهم کردن زیرساختهای زیست رسانهای تلاش کنند.
- علی پژوهش - نبود یک نقشه راه تدوین شده از منظومۀ فکری امامین انقلاب اسلامی میتواند یکی از ضعفهای عملکردی رسانههای ایران باشد. تاکنون گفتمان رهبر معظم انقلاب و منظومۀ فکری ایشان در مواجهه با رسانه به عنوان امر غالب عصر معاصر در جامعه تبیین نشده بود که اخیراً گروهی از پژوهشگران رسانۀ ملی این مهم را عملیاتی کردند.
بررسی اندیشههای رهبر معظم انقلاب حاکی از این است که اهمیت رسانه در منظومۀ فکری ایشان حتی بیش از نفت است تا جایی که رهبر معظم انقلاب معتقدند؛ ضرورت داشتن یک رسانه همسو با مفاهیم متعالی انقلاب اسلامی حتی از بستن شیرهای نفت برای کشور اولویت بیشتری دارد. ایشان از سال ۱۳۶۴ که رئیس جمهور اسلامی ایران بودند تا امروز بارها از شاخصهای رسانۀ متعالی انقلاب صحبت کردهاند و در موقعیتهای مختلف به تبیین نگاه انقلاب اسلامی به رسانه پرداختهاند و البته آرایش جبهۀ دشمن در مواجهه با انقاب اسلامی را نیز تشریح کردهاند.
نکتۀ حائز اهمیتی که در دیدگاههای رهبر انقلاب وجود دارد، نگاه عمیق ایشان به رسانه است. معظم له هیچگاه رسانه را معطوف به ابزار تکنولوژیک آن بررسی نمیکنند؛ چرا که دین مبین اسلام نیز رسانه را قائم به تکنولوژی نمیداند. تعبیر «ملت» و «اسوه» در قرآن کریم حاکی از وسعت دید اسلام به بحث رسانه است. تاریخ اسلام مملو از مثالهایی دربارۀ چیستی رسانه است، اساساً هیچگاه ابزارها نقش رسانه را برای اسلام بازی نکردهاند؛ منبر، رسانۀ صدر اسلام بود، اما این رسانه بدون واعظ قدرتمندی مانند پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع) یا حضرت اباعبدالله اثری بر مخاطب نداشت بنابراین زسانۀ اسلامی قائم به اشخاصی است که میتوان از آنها تحت عنوان انسان رسانه تعبیر کرد.
معنای انسان رسانه متفاوت از واژۀ سلبریتی هست که امروزه در جامعۀ متداول شده است. سلبریتی برای مطرح شدن، نیاز به پیوست رسانهای دارد، به این معنا که قدرت رسانه از وی حمایت میکند تا در افکار عمومی مطرح شود، سپس پیامی را که باب میل صاحبان آن رسانه است به مخاطب انتقال بدهد، البته گاهی اوقات محبوبیت آن سلبریتی از رسانۀ مرجع بیشتر میشود و در جدل با یکدیگر قرار میگیرند، اما انسان رسانۀ اسلامی حتی اگر ابزار تکنولوژیک نیز در اختیار نداشته باشد، امکان صدور پیام الهی را دارد. مثال واضح انسان رسانه در گفتمان انقلاب اسلامی خود مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی یا سید حسن نصرالله رهبر مقاومت اسلامی لبنان است، این افراد هریک به تنهایی قادر هستند تا تحولی شگرف در صحنۀ معادلات ملی و بین المللی ایجاد کنند، آنها برای صدور پیام خود احتیاجی به ابزار رسانه ندارند، آنها با استفاده از ویژگیهای شخصیتی خود پیام صادر میکنند، به همین جهت است که پس از شهادت سردار سلیمانی علیرغم اینکه مسئولیت ایشان سبب شده بود تا ظهور جدی رسانهای نداشته باشند، اما تشییع جنازۀ سردار بدل به بزرگترین بدرقۀ دههای اخیر تاریخ برای یک فرماندۀ نظامی شود.
رسانۀ طراز انقلاب اسلامی در منظومۀ فکری رهبر معظم انقلاب موضوع سیصد و یکمین نشست تخصصی کارشناسی اندیشکدۀ فضای مجازی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا و جبهۀ انقلاب اسلامی در فضای مجازی بود که با همکاری خبرگزاریهای میزان، فارس، آنا، تسنیم، پایگاه خبری جهان نیز، موسسۀ رسانهای خبر فوری و دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه جامعه امام حسین (ع) در محل مرکز ژرفا برگزار شد که در خلال آن با مهدی حاجی دبیر کارگروه مسجد رسانۀ ملی به گفتوگو نشستیم.
اکنون که نظرات رهبر معظم انقلاب دربارۀ رسانه را احصاء کردهاید، برخی از تعابیر رهبری دربارۀ رسانهها را ذکر کنید.
ایشان تعابیر متعددی دربارۀ رسانه در منظومۀ فکری خود دارند. برای مثال میفرمایند؛ «دنیای امروز بر مدار جنگ تبلیغاتی و رسانهای و در واقع بر مدار جنگ جبهههای خبری و دستگاههای تولید کنندۀ پیام حرکت میکند» که حاکی از نگاه سیستماتیک یا فرآیندگرای ایشان است. رهبر معظم انقلاب در مقطع دیگری دربارۀ رسانهها میفرمایند؛ «امروز رسانهها در دنیا فکر، رفتار و هویت فرهنگی انسانها را الغا میکنند و تعیین کننده هستند». سیستمی با پیچیدگیهای رسانه در تعامل با دیگر اجزای جامعه دارای ظرافتهای خاصی است که باید آنها را نیز مدنظر قرار دهیم.
ایشان تعابیر متعددی دربارۀ رسانه در منظومۀ فکری خود دارند. برای مثال میفرمایند؛ «دنیای امروز بر مدار جنگ تبلیغاتی و رسانهای و در واقع بر مدار جنگ جبهههای خبری و دستگاههای تولید کنندۀ پیام حرکت میکند» که حاکی از نگاه سیستماتیک یا فرآیندگرای ایشان است. رهبر معظم انقلاب در مقطع دیگری دربارۀ رسانهها میفرمایند؛ «امروز رسانهها در دنیا فکر، رفتار و هویت فرهنگی انسانها را الغا میکنند و تعیین کننده هستند». سیستمی با پیچیدگیهای رسانه در تعامل با دیگر اجزای جامعه دارای ظرافتهای خاصی است که باید آنها را نیز مدنظر قرار دهیم.
یکی از تعابیر بنیادین و ارزشمندی دیگری که رهبر معظم انقلاب در مواجهه با رسانه دارند، در سال ۱۳۸۰ «هـ. ش» توسط ایشان مطرح شد، ایشان در آن دیدار فرمودند؛ «تاثیر بالای یک شگرد خوب رسانهای یا یک حرکت هماهنگ تبلیغاتی حتی بالاتر از بستن شیرهای نفت است» این عبارت از اعتقاد ویژه رسانهها بر جامعه حکایت دارد یا در مقطع دیگری میفرمایند؛ «امروز رسانهها، تلویزیونها و هنرها از اسلحه، موشک و بمب اتم بیشتر است» تمام این گذارهها حاکی از توجه ویژۀ ایشان به بحث رسانه است که حاوی یک پیام روشن برای نیروهای رسانهای انقلاب است که این پیام لزوم توجه نیروهای انقلابی به امر رسانه است.
واقعیت این است که بشر امروز در آستانۀ تجربۀ سبک متفاوتی از زندگی است که میتوان از آن تحت عنوان «زیست رسانهای» یاد کرد، به وضوح شاهد هستیم که ضریب نفوذ رسانهها در ابعاد مختلف زندگی انسان، همواره در حال افزایش است، امروز رسانهها بر شعائر مختلف زندگی بشر از جمله اقتصاد، کشاورزی، آموزش، تعاملات خانوادگی و سیاسی اثر میگذارد. عقلانیت اقتضاء میکند که بشر خود را برای مواجهه با این الگوی نوین زندگی آماده کند، هنگامی در این زیست رسانهای موفق خواهیم بود که خود را با نگاه رهبر انقلاب که برگرفته از آموزههای الهی است به درستی مطابقت دهیم، نیروهای انقلابی رسانه باید به این مسئله فکر کنند و برای فراهم کردن زیرساختهای زیست رسانهای تلاش کنند.
برخی تصور میکنند این که مردم در کشور رسانۀ ملی، اینترنت، اپلیکیشنهای موبایلی و امثال آن دسترسی دارند به معنای فراهم بودن زیرساختهای رسانهای برای تطابق با زیست رسانهای است، اما در حقیقت این موارد فقط برخی از ابزارهای مورد نیاز برای دسترسی به رسانه هستند که تفاوت بنیادین با آمادگی برای زیست رسانهای بشر دارد، ولی نگاه سیستماتیک ما به رسانه سبب میشود که انسان رسانهها را رکن اصلی نوع جدید زندگی بشر بدانیم.
انسان رسانهها افرادی هستند که زیست رسانهای را میشناسند، الگوی زندگی ایرانی اسلامی را فرا گرفتهاند و توانایی ترکیب این دو مولفه را دارند. بحرانی که امروز در عرصۀ رسانه با آن روبرو هستیم مواجهۀ بخش قابل توجهی از مردم با انبوه پیامهای رسانهای است، در حالی که اطلاعات کافی از رسانه و سواد لازم برای مواجهه با پیامهای متعدد آن را ندارند. میتوان وضعیت کنونی جامعه را اینطور تشبیه کرد که عموم مردم در حال ورود به اقیانوسی مواج هستند، بدون اینکه اصول اولیه شنا کردن در این اقیانوس را فرا گرفته باشند بنابراین امکان دارد که در این اقیانوس مواج غرق شوند، قبل از اینکه متوجه نشانههای فرو رفتن در آن باشند.
نکتۀ مهمی که نباید از آن غافل شد نقش مادران در این زیست بوم رسانهای است. معتقدم پرستاران دلسوزی که نهاد خانواده را در این زیست رسانهای حفظ خواهند کرد، به طور قطع مادران هستند. دختران امروز ایران که قرار است تا در دهۀ آینده نقش مادری را در خانوادهها بر عهده بگیرند، آنها باید خود را برای زندگی نوین رسانهای بشر آماده کنند تا بتوانند در آینده یک نسل صالح از فرزندان ایران زمین را تربیت کنند؛ و علاوه بر اینکه رسانهها افکار آنها را تحت تأثیر قرار ندهند، این مادران باشند که رسانهها را برای نیل به ارزشهای الهی جهت میدهند. متاسفانه تا امروز نیروهای رسانهای کشور گام مؤثری برای تحقق این مطالبه بر نداشتهاند.
رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۶۴ میفرمایند؛ یکی از اهداف رسانه، نشر اسلام است. ایشان مدتی بعد، در سال ۱۳۷۲ این عبارت را تکمیل و فرمودند؛ «در رسانه باید طرح حقایق اسلام ناب محمدی و اهل بیت به گونهای صحیح و اصیل ارائه شود» البته به طور قطع منظور ایشان ترویج معارف دینی صرفاً از طریق برنامههای گفتوگو محور با حضور کارشناسان دینی نبوده است. امروز مطالبۀ جدی ما از حوزههای علمیه معرفی قالبها و چارچوبهای نوین برای ترویح معارف دینی هست، برای مثال کسی نمیتواند تأثیر تولیدات فاخری مانند «یوسف پیامبر (ع)»، «مختارنامه» یا «امام علی (ع)» را با برنامههای گفتوگو محور یکسان بداند، اما تعداد این آثار تأثیرگذار به حدی اندک است که پخش مکرر آنها، برخی از مخاطبان را دچار دلزدگی میکند، دلیل این تکرار این است که ما امروز طرح مشخصی برای پرداختن به سایر مفاهیم دینی نداریم.
پاسخ مشخصی به این سوال وجود ندارد که آیا رسانۀ انقلاب چارچوب مشخصی برای ترسیم آرمان شهر مهدوی پس از ظهور حضرت حجت (عج) از قاب رسانه دارد؟ همین دغدغه نداشتن برای طراحی قالبهای برنامهسازی نوین باعث شده که نهایت تلاش بخشی از تهیه کنندگان برای تولید یک برنامه دینی، گفتوگوی یک کارشناس دینی با مجری یا مخاطبان حاضر در استودیو باشد. ترسیم «ابعاد معرفی رسانهای دین» یک مطالبۀ جدی از نهادهای متولی دین در کشور است.
رهبر معظم انقلاب سال ۱۳۷۸ «هـ. ش» در همین رابطه میفرمایند؛ «معرفی و ترویج فرهنگ و ارزشهای والای اسلام و ایران باید اولیت رسانه باشد» واضح است که ایشان کلید واژۀ ذهنی ایشان ایرانی اسلامی است، رهبر انقلاب قائل به اهمیت هر دو مولفه هستند و بقای این مفاهیم را در گروی نابودی دیگری نمیدانند. اما ما به زیر ساختهای لازم برای تولید رسانهای ورود جدی نداشتهایم؛ چرا که رسانه را محدود به ابزار تکنولوژیک آن میدانیم، بر اساس این نگاه تکنولوژیک تصور میکنیم که «رسانه، ابزاری است برای انتقال پیام» و خواندن یک آیه یا حدیث همراه با ترجمۀ آن در رسانهها را برابر با انتقال پیام دین تلقی میکنیم! اصحاب رسانه هیچگاه پاسخ مشخصی به این سوال ندادهاند که اگر قرار است، حدیثی تبدیل به یک فرهنگ در جامعۀ ایرانی شود، تحت چه الگوی رسانهای باید به آن پرداخته شود؟ معتقدم در دانشگاهها و حوزههای علمیه باید مباحث جدی علمی برای استخراج این الگو شکل بگیرد.
رهبر معظم انقلاب سال ۱۳۸۳ «هـ. ش» و ادامۀ مباحث خود جهت ترسیم الگوی رسانۀ انقلابی، میفرمایند؛ «ارتقاء معرفت دینی روشن بینانه یکی از وظایف رسانه است، من روی عنوان روشن بینانه تکیه میکنم، معرفت دینی باید ارتقاء و گسترش پیدا کند، اما یک معرفت دینی روشنبینانه و آگاهانه» اصحاب رسانه امروز چه فعالیتی برای معرفی دین به مردم با دیدگاهی روشن بینانه داشتهاند؟ حقیقت امر این است که تاکنون ورود جدی به این مسائل انجام نشده است! امکان دارد که برخی بپرسند؛ «نقش صدا و سیما در این میان چیست؟» باید به این نکته توجه کرد که صدا و سیما از چند مسئله مانند بحران بودجه، چابک نبودن ساختارها، حمایت نشدن و امثال آن روبرو است، اما دست کم علیرغم همۀ این محدودیتها چند اثر ماندگار دینی مانند یوسف پیامبر (ع)، مختارنامه، امام علی (ع) و تنهاترین سردار را در کارنامۀ کاری خود دارد. ظرفیت هنری و رسانهای صدا و سیما، آثاری این چنین را به مرحلۀ تولید رسانده است، اما تصور میکنم باید ظرفیت علمی دانشگاه و مراکز دینی باید پشتوانۀ این حرکت عظیم شود تا آنها در سپهر رسانهای کشور ضریب پیدا کنند.
ما باید نسبت به اقتضائات پیش روی زیست رسانه ای، ابزار و مدل مواجهۀ خود را ترسیم کنیم، روزی منبر رسانۀ اسلام بود، در مقطعی هم هیأت و کاست، اما در آینده چه پیش خواهد آمد و آیا ما برای این تغییرات آماده هستیم؟! متاسفانه باید اذعان کرد که امروز برای بیان بسیاری از مفاهیم دینی خود در رسانه، الگوی مشخصی نداریم، برای مثال با توجه به تقارن این ایام با ماه مبارک رمضان باید بگویم که رسانۀ انقلاب، در حال حاضر الگوی مشخصی برای ساخت یک برنامۀ مناسب افطار ویژۀ نوجوانان ندارد، متفکرین پاسخ مناسبی به این مسئله ندادند که برای یک نوجوان چه برنامهای مناسب است؟ مخاطب اغلب برنامههای رسانهای ما در حال حاضر افراد روزهدار هستند که دریافت پیام رسانه برای آنها در اولویت نیست، معتقدم رسانهها باید نوجوانان را مخاطب اصلی برنامههای ویژۀ ماه مبارک قرار دهند که مدت زیادی از شروع سن تکلیف آنها نمیگذارد یا اساساً وارد این ایام نشدهاند بنابراین نیاز بیشتری به خوراک رسانهای برای پذیرش فلسفۀ احکام دینی دارند.
آیا منظور شما از زیست رسانهای و انسان رسانهها، اصالت بخشی به افراد است؟ آیا در این صورت رسانۀ ما با مشکل فرد محوری مواجه نمیشود؟ اگر آن فرد به هر دلیلی مایل به ادامۀ فعالیت در رسانه ما نباشد، خلع ناشی از فقدان او را جطور پر خواهند کرد؟
معتقدم که مفهوم رسانه با فرد معنا پیدا میکند، رسانه محدود به ابزار تکنولوژیک آن نیست. شخصی که آن ابزار (نور، صدا، تصویر و...) را ترکیب میکند تا محتوایی تولید کند، یک انسان رسانه است که اعلام میکند با استفاده از این ابزارها میتوان پیامی را به مخاطب منتقل کرد. هنگامی که از زیرساخت تولید محتوا صحبت میکنیم، در حقیقت منظور ما این است که رسانۀ انقلاب باید انسان رسانههای متعددی تربیت کرده باشد تا اگر هریک از آنها به هر دلیلی امکان ادامۀ همکاری با آن را نداشت، بتواند فرد جدیدی را جایگزین کند. عمیقاً معتقدم که در فضای رسانهای کشور «نیاز به نفر داریم، اثر اهمیت کمتری برای ما دارد»، رسانۀ انقلاب باید افراد زیادی مانند آقای سلحشور تربیت کند تا فقدان آنها اثر منفی بر فرآیندها نداشته باشد.
حقیقت این است که همۀ ما در دهۀ آینده مبتلا به رسانه خواهیم شد بنابراین نیاز به انسان رسانههایی داریم که تغذیۀ افرادی که در تعامل با رسانه هستند، تولید و تأمین کنند، به زعم بنده اگر قرآن کریم در هنگام نزول فقط بر وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) نازل شد، دلیل آن آمادگی ایشان برای پذیریش پیام الهی بود که این حضور قلب پس از مدتی در قلب حضرت علی (ع) و خدیجۀ کبری (س) نیز در سطحی متفاوت فراهم شد. قران کریم یک رسانه با ابعاد بینهایت بود بنابراین در میابیم که برای انتقال پیام رسانه، افرادی باید پیام آن را درک کنند و به عوام منتقل کنند. بر مبنای همین مثال رسانۀ امروز که در مقایسه با فحوای پیام قرآن کریم بسیار حقیر است هم نیاز به انسان رسانههای در قامت خود دارد تا بتوانند پیام آن را درک کنند، پردازش کرده و به مردم منتقل کنند. دلیل این مسئله نیز واضح است، مخاطب با شخصی که پیام را منتقل میکند، در تعامل است، ابزاری که آن فرد برای انتقال پیام استفاده میکند مسئلۀ اصلی نیست، فرآیندی که منجر به تولید پیام میشود قائم به اشخاص است بنابراین ما باید نیروی رسانهای آگاه تربیت کنیم با این نگاه باید به مراکز مختلف مراجع کنیم و از آنها بخواهیم که در این فرآیند نقش مطلوب خود را ایفا کنند، برای مثال باید برای نشر مفاهیم دینی به حوزههای علمیه مراجعه کرده و از آنها بخواهیم که افرادی برای انتقال پیام دین در رسانه تربیت کنند.
پرسشی که پیش میآید، نقش سازمان صدا و سیما برای تربیت نیروهای متخصص رسانهای انقلاب است، هدف این دانشگاه مگر تربیت نیروی رسانهای برای انقلاب نبوده بنابراین لزوم دخالت سایر نهادها در این امر چیست؟
دربارۀ دانشگاه صدا و سیما و نقش آن در تربیت نیروی متخصص رسانهای باید عرض کنم که چالش اصلی زمان بر بودن تربیت نیرو در سیستم رسانه است. معتقدم یک فرد باید بیش از ۲۰ سال در فضای رسانهای کشور تجربه کسب کند تا امکان اثرگذاری در این فضا را داشته باشد با این دیدگاه باید اذعان کرد که تربیت شدگان دانشگاه صدا و سیما هنوز به مرحلۀ آزمون اصلی نرسیدهاند که بتوان عملکرد آنها را ارزیابی صحیح کرد؛ بنابراین در حال حاضر نمیتوان دربارۀ آن ابراز نظر کرد. این که عملکرد دانشگاه صدا و سیما تا حدی مثبت بوده، موضوعی است که در آینده قابل ارزیابی خواهد کرد. البته نمیتوان منکر تغییرات سالهای اخیر شد و باید اذعان کرد که بخشی از برنامههای رسانۀ ملی در جذب مخاطب موفق بوده است، اما نباید به این نقطه اکتفا کرد و دست از تلاش برداشت.
با توجه به مواردی که بیان کردید اهداف رسانۀ انقلاب از منظر رهبر معظم انقلاب را در چه میبنید؟
همانطور که اشاره کردم یکی از اهداف رسانۀ انقلاب نشر اسلام است که برای تحقق این مهم نهادهای متعددی از جمله حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات، سازمان اداره امور مساجد و ... باید در کنار اصحاب رسانۀ کشور به نقش آفرینی بپردازند تا الگوی برنامههای رسانهای با محتوای دینی استخراج شود.
تحکیم انقلاب اسلامی هدف دیگر رسانه در منظومۀ فکری رهبر معظم انقلاب است. ایشان در سال ۱۳۶۴ «هـ. ش» میفرمایند؛ «تحکیم انقلاب باید در رسانهها اتفاق بیافتد» ایشان در ۲۹ آذر ماه سال ۱۳۶۴ نیز میفرمایند؛ «سیستم رسانهای باید زبان گویای مدیریت جامعه و دستگاه اجرایی انقلاب باشد» مطالبهای که امروزه نیز به طور کامل محقق نشده است. ایشان مدتی بعد و درتاریخ ۷ بهمن ماه سال ۱۳۷۰ «هـش» میفرمایند؛ «رسانه باید تربیت اسلامی و انقلابی مردم را بر عهده داشته باشد، رسانه باید برنامههایی بسازد که مخاطب انقلابی تربیت شود» (نقل به مضمون) متاسفانه شاخصی وجود ندارد که امکان ارزیابی میزان تحقق این مطالبات رهبری را بر مبنای آن داشته باشیم. صدا وسیما به عنوان مثال بارز این مسئله نام میبرم، زمانی که یک برنامۀ طنز در تلویزیون تولید میشود، بر اساس اقتضائات آن مخاطب از طریق روابط عمومی سازمان با رسانۀ ملی ارتباط برقرار میکنند، اما هنگامی که یک محتوای مذهبی یا انقلابی تولید میشود، اغلب مخاطبان با این تلقی که سازمان در حال انجام وظیفۀ خود است، هیچ بازخوردی از مخاطب خاص آن برنامه به رسانۀ ملی نمیدهند بنابراین مدیران تلویزیون تصور میکنند برنامههای از این دست رضایت مخاطب را کسب نکرده است و به مرور آنها را حذف یا جایگزین میکنند! چرا که ارزیابیهای سازمان ناظر به اصل «رضایت مخاطب» است و عدم دریافت بازخورد از ناحیۀ مخاطب را مبنای نارضایتی آنها قرار میدهد. متاسفانه مخاطبان این دست از برنامهها به هر دلیلی رضایت خود را اعلام نمیکنند، اما در فضای مجازی یا حوزههای عمومی کوچک خود از تماشای آن برنامه ابراز رضایت میکنند، به زعم بنده یکی از راههای تحقق اهداف رسانۀ انقلابی همین مسئلۀ حساس شدن مخاطب به محتوا و مشارکت فعال او در رسانه است. سادهتر بگویم؛ «زمانی که نبض مردمی رسانه به آن جهت نمیدهد، رسانه مبتنی بر تقاضاهایی که پیش میآیند، رفتار خود را تنظیم میکند» نقطه ضعفی که سیستمهای نظارتی رسانۀ ملی باید برای رفع آن چاره اندیشی کنند.
تصور میکنم جامعه باید به تغییرات رفتار رسانههای خود و پیشرفت محتوایی آنها حساس باشد تا رسانهها به این کار ترغیب شوند، برای مثال اگر شبکهای موسیقیهایی ارزشمند و مبتنی بر ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و آیینی مردم پخش کرد، آنها باید واکنش نشان دهند تا مدیران رسانۀ متوجۀ تأثیر این تغییر رویکرد شوند، یخشی از این چالشها به ضعف بهداشت رسانهای بر میگردد که مخاطب عام از آن آگاه نیست، به عبارتی نمیداند که باید به کدام محصول رسانهای واکنش منفی نشان دهد و چه محصول رسانهای را بپذیرد بنابراین ناخودآگاه برای انتخاب محصول رسانهای از گروههای مرجعی مانند سلبریتیها تقلید میکند که همین مسئله بیانگر اهمیت تربیت انسان رسانه در کشور است.
رهبر انقلاب هچنین دربارۀ اهمیت رسانه و در سال ۱۳۸۳ «هـ. ش» میفرمایند؛ «رسانه باید برای ایجاد باورحقیقی نسبت به ارزشها و بنیانهای فکری انقلاب و نظام اسلامی تلاش کند» سوال بنده از فعالان فرهنگی انقلاب این است که برای تحقق این مهم چه فعالیتهای پژوهشی و عملیاتی انجام داده و در اختیار نظام رسانهای کشور قرار دادهاید؟ منظور این جا صرفاً رسانۀ ملی نیست، تمام نهادهای فرهنگی کشور مخاطب سخن بنده هستند اگر امروز یک موسسۀ خصوصی بخواهد برای ترویج ارزشهای انقلاب برنامه بسازد، کدام منبع پژوهشی، طرح مدون یا مرجع نظری بومی سازی شده را در اختیار دارد؟ آیا امروز میدانیم، پاسخگویی به نیازهای رسانهای یک بانوی خانهدار با مخاطب دانشگاهی یا نوجوان دورۀ متوسطه جه تفاوتهایی دارد؟
فکر میکنم علت این مسئله عادت به روزمرگی و انجام فعالیتهای سطحی در تمام سطوح زندگی از جمله «همآوردی رسانهای» است. مثال عرض میکنم، رسانههای غربی با کاریکاتوری شنیع به شخصیت والای پیامبر گرامی اسلام توهین میکنند، برخورد ما نباید به نبرد هشتگها یا اقدام تقابلی در کشیدن کاریکاتور محدود شود. چرا در این سالها یک مرجع رسانهای ویژۀ نشر معارف رسول اکرم (ص) در کشور وجود ندارد، متاسفانه واکنش ما معطوف به بحران است، یعنی منتظر میمانیم تا بحرانی شکل بگیرد، سپس به دنبال راه حل میرویم که اشتباهی استراتژیک در عرصۀ نبرد رسانهای است.
برگردیم به پرسش قبل منظومۀ فکری رهبر دربارۀ مواجهه با رسانهها شامل چه موارد دیگری است؟
یکی دیگر از بیانات رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۶۴ «هـ. ش» دربارۀ رسانهها به اشاره میکنند «لزوم زمینه سازی برای تحقق اخلاق و معنویت» است. بسیاری از ما همواره از رواج بی اخلاقی در جامعه صحبت میکنند، اما آیا برای مثال یک مرکز مذهبی داریم که الگویی دینی برای مواجهه با افسردگی در جامعه ارائه دهد؟!
پرسش اساسی این است که تخصص یک روانشناس یا عالم دینی در حوزۀ کاری خود تخصص دارد، چطور برای رسانه الگو ارائه کنند؟
معتقدم این وظیفۀ نهادهای مختلف انقلابی است که در کنار یکدیگر مراکز تخصصی تشکیل دهند، مباحثه کنند، خروجی عملیاتی داشته باشند تا بر اساس آن نهادهای رسانهای کشور اعم از صدا و سیما، خبرگزاریها، روزنامهها و موسسات فرهنگی هنری بر مبنای آن اثر رسانهای تولید کنند. ما تاکنون در تئوری محدود بودهایم، صدها جلد کتاب دربارۀ فضائل اخلاقی نگاشته شده است، اما الگوی رسانهای برای انتقال این مفاهیم وجود ندارد، این هماندیشی باید تا نقطهای ادامه پیدا کند که ما به الگوهای رسانهای برای ترویج این مفاهیم دست پیدا کنیم.
دربارۀ مصادیق دیگر تفکرات رهبر معظم انقلاب در مواجهه با رسانه نکتهای دارید؟
یکی از نکاتی که کاملاً در منظومۀ فکری رهبر معظم انقلاب برای مواجهه با رسانه مشهود است، اصرار ایشان به ایجاد وحدت و همدلی در جامعه توسط رسانه است. ایشان در سال ۱۳۸۳ «هـ. ش» میفرمایند؛ «جهت گیری به سمت وحدت ملی، ایجاد امید و ترسیم افقهای پیش روی ملت یکی از وظایف رسانه است»، اما رسانههای ما امروز گاهی به سمت ایجاد دوگانههای غیر ضروری و حرکت در مسیر کسب منفعت جناحی گام بر میدارند که قطعاً منظور نظر رهبر انقلاب نیست. ایشان در ۱۸ شهریور سال ۱۳۸۴ «هـ. ش» نیز فرمودند؛ «رسانهها باید برای حفظ و تقویت وحدت در جامعه تلاش کنند» یا در ۲۷ فروردین سال ۱۳۸۵ میفرمایند؛ «رسانهها باید از طرح مسائل تفرقه آمیز در جامعه پرهیز کنند» ایشان در مقطع دیگری در خصوص وحدت آفرینی رسانهها فرمودند؛ «ایجاد همگرایی عمومی، فضای محبت، همکاری و وحدت در کشور و میان مردم وظیفۀ رسانهها است، باید روحیۀ محبت، وحدت، همگرایی، ارتباط و پیوند در میان مردم تقویت شود» اساساً رمز پیروزی انقلاب اسلامی و امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در رهبری این نهضت، ایجاد همدلی و وحدت در جامعه است، اقوام، سلایق و تفکرات مختلف در کشور ذیل پرچم ایشان متحد شده و رژیم پهلوی را ساقط کردند، رسانهها نباید به دوگانگی دامن بزنند، رسانهها نباید کوتاه مدت نگاه کنند، البته نگاه بنده کنار گذاشتن مطالبه گری رسانهها نیست، بلکه رعایت انصاف را شرط میدانم، مطالبه گری به رفتار جناحی تبدیل نشود این رمز موفقیت است.
ویژگیهای رسانۀ مطلوب را بیان کردید، چه آفتهایی را متوجه رسانه میدانید؟
ویژگی دیگری که رهبری برای رسانۀ انقلابی بر میشمرند؛ «بزرگداشت، تکریم و معرفی نخبگان به مردم است». البته به طور قطع منظور ایشان از نخبگان در اشخاص مشهور یا در اصطلاح سلبریتیها خلاصه نمیشود. یکی دیگر از جملات رهبر انقلاب که نقل به مضمون میکنم، در خصوص ارزش پرداختن به همین مسئله است، ایشان در مقطعی جملهای با این مضمون فرمودند که «چرا زمان رسانه را باید به افرادی اختصاص داد که زندگی حقیقی آنها متفاوت از چیزی است که نمایش میدهند و پرداختن به آنها موضوعیت ندارد!»، اما متأسفانه این فضا در حال رشد است. تصور کنید که رسانۀ ملی پرداختن انحصاری به سلبریتیها به عنوان گروه مرجع را متوقف کرد، برنامههای متعدد شبکههای اینترنتی که در حال پخش است و مخاطب آن را دنبال میکند، باید چگونه کنترل شود؟! راهکار همان افزایش بهداشت رسانهای است که پیشتر به آن اشاره کردم، مخاطب باید به مرحلهای برسد که چه چیزی را بشنود و از چه گویندهای بشنود.
رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۲ «هـ. ش» میفرمایند؛ «صدا و سیما باید از نمایش سبکی و ابتذال در برنامههای برون مرزی خود پرهیز کند و به نمایش ارزشهای اسلامی بپردازد» سوال این است که چطور باید جذابیتهای کشور را بدون عبور از خط قرمزها نمایش دهیم، این مسئلهای است که نیاز به فعالیت مطالعاتی، ریشهای و استخراج الگوی مناسب رسانهای داریم.
رهبر معظم انقلاب قائل به سیاست گذاری مبتنی بر شناخت دشمن هستند. سالها است که ایشان این مطالبه را دارند، اما بسیاری از کنشگران رسانهای کشور، بدون توجه به این مسئله در حال فعالیت نامنظم هستند و دچار روزمرگی شدهاند. دشمنان ما بیکار نیستند، اخیراً در فضای مجازی گروهی از سربازان رژیم اشغالگر قدس را دیدید که سالها آموزش زبان فارسی دیدهاند، فرهنگ ایران را فرا گرفتهاند تا وارد تقابل با ایران شوند، اما سوال بنده این است، تا امروز چند نفر از کنشگران رسانهای ما آمادۀ رویارویی با دشمن هستند، فرهنگ، زبان و ارزشهای ایشان را شناختهایم و سیاست گذاری مبتنی بر شناخت دشمن داشتهایم، پاسخ به این سوال میتواند رافع بسیاری از معضلات ما در عرصۀ رسانه باشد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *