سخنان خطبه گونه آیت الله امامی کاشانی

19:52 - 18 تير 1400
کد خبر: ۷۳۹۹۱۵
خطیب موقت نماز جمعه تهران در سخنان خطبه گونه خود به تشریح شروط مومن بودن پرداخت.

- آیت الله امامی کاشانی در سخنان خطبه گونه امروز( ۱۸ تیر ۱۴۰۰) در آستانه شهادت امام نهم درباره مسائلی همچون شرط مؤمن بودن سخنرانی کرد که به شرح زیر است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

«الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و الصَّلاةُ وَ السَّلام عَلی سَیّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین اَبِی القاسِم مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطّیِّبینَ الطّاهرین سِیَّما بَقیّة الله فِی الاَرَضین»

«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا»

در آستانه شهادت حضرت جواد الائمه (علیهم الصلاة و السلام) هستیم. امام جواد (علیه السلام) در آخر ذیقعده به شهادت رسید. عمر مبارک آن حضرت بیست و پنج سال و اندی بود. معتصم، خلیفه عباسی که از دشمنان آن حضرت بود از امام جواد (علیه السلام) خواست در بغداد، در انحصاری که در آنجا بوجود آورده بود زندگی کند و همانجا هم تصمیم به شهادت آن حضرت گرفت، حال این شهادت یا در مجلسی بوده و یا به وسیله همسر آن حضرت، ام الفضل بود.

به همین مناسبت، کلامی از آن بزرگوار به عنوان موعظه عرض می‌کنم. حضرت فرمود مؤمن به سه چیز احتیاج دارد «اَلْمُؤمِنُ یَحْتاجُ اِلی تَوْفیقٍ مِنَ اللّه» از خدا توفیق بخواهد، خدا موفقش کند، دوم «وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ» در باطن هم واعظی داشته باشد یعنی فطرت او بیدار باشد، دل او هوشیار باشد، دل آلوده نباشد، هوا‌های نفس، جلوی فطرت و قلب را نگیرد، قلب، قلبی باشد پاک و صاف و سوم «وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ» قبول کند نصیحت را از کسانی که او را نصیحت می‌کنند. پس هم توفیق خدا، هم بینش درون و باطن و دل و هم کسانی که اهل خیرند، زبانشان حق است و راهشان راهی است درست، او را نصیحت کنند، نصیحت را بپذیرد.

این سه جمله از امام جواد (علیه السلام) درباره اخلاق و نصیحت و اینکه انسان به چه صورت می‌تواند مؤمن باشد، شرط مؤمن بودن چیست. این سه اصل است. اصل اول توفیق خدا. یعنی انسان با خدا باشد، با تقوا باشد، گناه نکند، راه باطل نرود. اگر انسان گناه نکند و راه خدا را برود و به نماز و راز و نیاز به درگاه خدای متعال عشق بورزد، خدا به او توفیق داده است. این توفیق را باید از خدای متعال گرفت و راه آن تقوا و توحید و توجه به خدای متعال است. دوم چنین باشد که «واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ» واعظی در باطنش باشد، او را دعوت کند به خوبی ها، او را دعوت کند به زیبایی ها. هوا و هوس‌ها نمی‌گذارد انسان راه درست را برود، ولی اگر با دل حرکت کنیم، با باطن حرکت کنیم می‌توانیم به ارزش‌ها برسیم.


آئینه ات دانی چرا غماز نیست؟ یعنی درست نشان نمی‌دهد، شفاف تو را نشان نمی‌دهد.

آئینه ات دانی چرا غماز نیست؟

زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست.

زنگار رخ را گرفته، زنگار چهره را گرفته، آن چهره رنگ همان زنگ‌ها شده است.

آئینه دل، گر بود صافی و پاک

نقش‌ها بینی برون از آب و خاک.

از آب و خاک، دیگر آدم بالا رفته، از زمین به طرف آسمان حرکت کرده است.

اگر آئینه، صاف بود، اگر آئینه دل، شفاف بود، تمام خبر‌ها در دل است، تمام ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها در قلب است، اگر صاف بود آن قلب، آن وقت است که نقش‌ها بیرون از آب و خاک.

نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را

هم ببینی دولت و فراش را

دولت را هم ببینی، دولت یعنی نظام آفرینش، نظام خلقت، هم ببینی نقش و هم نقاش را

فرش دولت را و هم فراش را

فرش دولت را هم ببینی، نظام خلقت را هم ببینی، فراش را هم ببینی. فرشتگان فراش اند، ملائکه فراش اند، ملائکه زمین، ملائکه آسمان، ملکی که طرف راست و چپ ما، دارد ما را ملاحظه می‌کند، حساب را می‌نویسد.


هم ببینی نقش را هم نقاش را

فرش دولت را و هم فراش را

تمام نظام خلقت را ببینی، «واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ» واعظی از نفس انسان، از وجود انسان در آدمی است، آن واعظ است.

اینجا است که حضرت جواد (علیه السلام) فرمود: آدم مؤمن است و مؤمن تمام توجه اش به خدا است. دل صاف، بدون پیرایه‌ها و هوس‌ها و هوا‌ها و خودخواهی ها، منم‌ها و خودبینی ها. آدم اگر توجه کند به خدا، دل خود را هم صاف نگه دارد، کسانی که او را نصیحت می‌کنند و اهل الله اند، اولیاء الله اند، غرضی ندارند جز خدا، نصیحت آن‌ها را هم می‌پذیرد. این بیان امام جواد (علیه الصلاة و السلام) است در اینکه آدمی مؤمن باشد و انسان راه را بلد باشد و راه را حرکت کند، مخصوصاً در آخرالزمان، شرایط و مشکلات و گرفتاری‌ها که الان انسان‌ها را مخصوصاً کشور‌های اسلامی و جمهوری اسلامی را گرفته است و دشمنان که اطراف را گرفته اند. از طرف دیگر، مشکلات اقتصادی، مشکلات بهداشتی و این بیماری که دنیا را گرفته است. گرفتاری ها، همه انسان را احاطه کرده است. در اینجاست که باید توجه به خدا داشت و از خدا خواست، از خدا خواست و ما امیدواریم جمهوری اسلامی با رهبری، ولی امر بصیر، آگاه، مسلط بر اوضاع (حفظه الله تبارک و تعالی) و با سه قوه، مجریه، مقننه و قضائیه و با اهتمام رؤسای آنان، این گرفتاری‌ها بطور کلی رفع و یا مشکلات کاسته شود و کمتر گردد. ان شاء الله تبارک و تعالی.

از طرف دیگر توجه به امام عصر، توجه به حجت خدا و، ولی امر، رفتن راه او و عشق بستن به او و یاد او و ذکر او، توسل به او، گرفتاری‌ها را بر می‌دارد توجه به امام زمان. در روایات ما، یک فصلی است به عنوان دعا‌های امام زمان (علیه السلام) که در مشکل‌ها دعا می‌کرد و از خدا می‌خواست. دارد که آن حضرت در کاظمین (علیهم السلام) در جایی که مقابر قریش و مدفن موسی بن جعفر و امام جواد (علیهم الصلاة و السلام) است، یک نفر که مورد غضب سلطان قرار گرفته بود و گرفتار شده بود این با کسی که مراقب حرم بود و کلید دار حرم کاظمین (علیهم السلام) بود، صحبت کرد، گفت سحری می‌خواهم آن سحر تمام در‌های حرم بسته باشد و من تک و تنها در حرم مناجات کنم با خدا، کنار قبر کاظمین موسی بن جعفر و امام جواد (علیهم السلام)، او هم چنین کرد، تمام در‌ها را بست، سحر شب جمعه بود، او هم مشغول مناجات بود، ولی یکدفعه صدای پا شنید، فهمید یک نفر آمده، آقایی است بسیار جوان، لباس‌های سفید، عمامه‌ای بر سر با تحت الحنک با چهره‌ای آنچنان نورانی، آنچنان زیبا که اصلاً مناجات خودش یادش رفت، راز و نیاز خودش یادش رفت، همینطور چشمان دوخته بود به این چهره مبارک، گفت این آدم، این آقا کیست؟ در‌ها که بسته بود، چطور این آمد؟ دید آمد کنار قبر موسی بن جعفر (علیه السلام) زیارت می‌خواند، ولی در زیارت که به امام یازدهم رسید متوقف شد، نامی از امام عصر نیاورد، با خودش گفت شاید این یازده امامی است که از امام عصر (علیه السلام) نامی نیاورده است. زیارت حضرت تمام شد، دو رکعت نماز خواند بعد رفت سراغ قبر امام جواد (علیه السلام) آنجا هم به همین صورت، یازده امام را که نام آورد، از امام زمان (علیه السلام) اسمی نیاورد، گفت لابد این چنین است. ولی وقتی او دعا می‌خواند، دعا می‌خواند و اشک می‌ریخت، این هم به آن آقا نگاه می‌کرد، دعایی که می‌خواند این بود:

«یَا مَنْ‏ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ‏ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ‏ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ»‌ای خدایی که زیبایی‌ها را آشکار می‌کنی‌ای خدایی که بدی‌ها را می‌پوشانی‌ای خدایی که به گناهان مواخذه نمی‌کنی پرده بندگانت را پاره نمی‌کنی«وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ، یَا عَظِیمَ المن، یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ و یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ، یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ، یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ، یَا مُنْتَهَى کُلِّ نَجْوَى یَا غَایَةَ کُلِّ شَکْوَى یا عون کل مستعین»‌ای خدایی که هرکس به تو دستش را دراز کرد تو او را مدد می‌کنی «یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا» خدایی که نعمت‌های فراوان را به آدمی می‌دهی با این که استحقاق ندارد «یَا رَبَّاهُ یَا سَیِّداهُ یَا مُوْلَیاهُ یَا غایَتَاهُ یَا غِیَاثاهُ» همین جور می‌خواند و اشک می‌ریخت و عرض می‌کرد «بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ»، خدا «اِلّا ما کَشَفْتَ کَرْبی» مشکل‌ها را بردار، گرفتاری‌ها را رفع کن، «وَ نَفَّسْتَ هَمّی، وَ فَرَّجْتَ غَمّی» خدایا همّ و غمّ را ببر، گرفتاری‌ها را مرتفع کن، «وَ اَصْلَحْتَ حالی» حال مرا اصلاح کن خدا و همینطور اشک می‌ریخت و این مناجات را می‌خواند، گونه راست را به زمین گذاشته بود، با خدا حرف می‌زد، طرف چپ را به زمین گذاشته بود، باز همین طور عرض می‌کرد «الغوث»، «الغوث».

این فرد گفت از کجا این آدم وارد شده است؟ و این کیست؟ تمام در‌ها که بسته است و او رفت. او گفت در‌ها را ببندید، بعد دید تمام در‌ها بسته است، دری باز نشده، با در بسته آمده، با در بسته رفته، اینچنین بوده است، این کیست؟ بعد متوجه شد، حجت خدا و امام عصر است. ایشان در کنار قبور شریف کاظمین (علیهم السلام)، سامرا، امام هادی و امام عسگری (علیهم السلام)، مرقد و مضجع شریف اهل بیت و ائمه هدی (علیهم الصلاة و السلام) می‌آید، اشک می‌ریزد، صورت به خاک می‌گذارد و از خدا می‌خواهد همّ و غمّ و گرفتاری‌ها برداشته بشود، همّ و غمّ و گرفتاری‌های خود و گرفتاری‌های مردم، گرفتاری‌های دیگران.

آن وقتی که امام عصر خدّ مبارک و صورت مبارک را روی خاک می‌گذارد و گریه می‌کند، این برای ما بندگان است، برای ما شیعیان است، برای ما مسلمان هاست، برای همه گرفتارهاست، برای همه کسانی است که در روی زمین مشکل دارند و بیچاره اند و گرفتارند، آن وقت است که دارد برای همه دعا می‌کند؛ بنابراین توجه به حجت خدا، در همه وقت، در روز و شب، دعا، صدقه، نیابت از حضرت در کار‌های خوب، توجه آن حضرت را جلب کردن، بکوشیم توجه امام زمان (ارواحنا له الفداه) را به خودمان جلب کنیم. جلب توجه، رفتن به سوی اوست. جلب توجه، دیدن روی اوست. انسان او را ببیند.

بنابراین، بحثم این بود در آستانه شهادت امام نهم، امام جواد (علیه السلام) موعظه‌ای را بشنویم، راهی را انتخاب کنیم و از خلاف ها، توبه کنیم و برای توبه و استغفار، به امام عصر (علیه السلام) توجه کنیم، این تتمه عمرمان را مراقب باشیم که «اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ» اگر چنین شد همه عالم را می‌بینیم، هم ببینی نقش و هم نقاش را، ببینی همه عالم را، ببینی دولت، دولت عالم را، نظام خلقت را، فراش را، ملائکه را، همه را ببینی. چه بهتر و چه زیباست که انسان همه عالم را ببیند و توجه اش به خدا باشد.

پروردگارا به شهادت جواد الائمه و به مظلومیت اهل بیت (علیهم الصلاة و السلام)، جهان را از ظالمان، نجات مرحمت کن. جمهوری اسلامی را از ظالمان و ستمگران، خدایا نجات مرحمت کن. مشکلات را رفع کن و ما را مشمول عنایات خاصه امام عصر (روحی فداه) قرار بده؛ و السلام علیکم و رحمت الله.

 

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *