به بهانه سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸/ نگذارید مدعیان بی‌هنر امروز و قاعدین کوته‌نظر دیروز به صحنه‌ها برگردند

16:05 - 27 تير 1400
کد خبر: ۷۴۲۴۵۳
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
مجدداً به همهٔ مردم و مسئولین عرض می‌کنم که حساب این‌گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بی‌هنر امروز و قاعدین کوته‌نظر دیروز به صحنه‌ها برگردند. ‌

- رؤیا راعی - ظهر روز دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ یعنی دقیقاً ۴۰ سال و ۹ ماه و ۲۷ روز پیش وقتی مردم ایران اسلامی مشغول زندگی عادی خود بودند، رژیم بعث با حمایت کشورهای غربی مدعی حقوق بشر، تلی از موشک و خمپاره و بمب را روی سر زن و کودک و پیر و جوان آوار کردند تا به‌اصطلاح کینه هر آنچه طی ۲۰ ماه گذشته یعنی از بهمن ۵۷ تا آن روز را با فشار و تجزیه و شورش و مذاکره به دست نیاورده بودند، به دست بیاورند، اما هشت سال زمان لازم بود تا بفهمند راهی که آمده‌اند به هیچستان است.

مردم ایران اسلامی در طول هشت سال جنگ تحمیلی ثابت کردند هرچند مقاومت هزینه دارد، اما هزینه آن به مراتب از هزینه سازش کمتر است. در این مقاومت تاریخی حدود ۲۳۰ هزار جوان پرپر و تقدیم انقلاب شد و «خون سرخ» همین لاله‌ها تا امروز ضامن مقاومت نه تنها ایران کهن بلکه کشور‌های محور مقاومت شده است و از قضای روزگار، جبهه استکبار از همین «خط سرخ شهادت» در کنار «خط سبز مهدویت» دلواپس و نگران است.
 
دنیایی که امروز بیش از پیش عیان شده است با قانون جنگل اداره می‌شود، دیروز  زمانی که نیرو‌های رژیم بعث به ایران ما تجاوز نظامی کرد، هیچ کشوری بجز سوریه، تلاشی برای فرونشاندن آتش جنگ نکرد و ای بسا کشورهای مدعی حقوق بشر غربی با تسلیح صدام به انواه تجهیزات نظامی و سلاح‌های شیمایی در کوره این آتش دمیدند.
 
شوربختانه سازمان به اصصلاح ملل متحد نیز تا سال‌ها کور و کر شد تا صدام به پشتوانه کشورهای غربی هر وحشی‌گری که می‌خواهد انجام دهد. سازمان ملل حتی پس از شدت گرفتن درگیری و اختلافات و همچنین افزایش حملات عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران، قطعنامه‌های زیادی به نفع رژیم بعث عراق صادر می‌کرد که مورد قبول ایران قرار نمی‌گرفت.
 
در حالی که رزمندگان اسلام در جبهه‌های مقاومت جانانه از خاک این مرز بودم دفاع می‌کردند، هیئت سیاسی ایران نیز به سازمان ملل رفت و آمد‌ می‌کردند تا طبق عرف بین‌الملل ضمن رساندن صدای مردم کشورمان به لحاظ حقوقی نیز اقداماتی انجام دهند. جالب آنکه وزیر خارجه وقت قبل از اعزام به محل مذاکره، بجای آنکه میدان را مقصر اعلام کند از میدان برای دیپلماسی پشتوانه می‌گرفت تا با دست پر راهی میز مذاکره شود ونهایتا نیز این میدان بود که دست دیپلمات‌ها را پر کرد تا اراده خودشان را تحمیل کنند.

رد قطعنامه ۵۸۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران، دبیر کل وقت سازمان ملل را در شرایطی قرار داد تا بلاخره چاره‌ای برای توقف  تجاوز نظامی رژیم بعث به ایران ما بیندیشد. البته طی این مدت نیز حملات هوایی عراق به کشتی‌ها خصوصاً تاسیسات انتقال نفت ایران در خلیج فارس، افزایش یافت.

نهایتاً شورای امنیت سازمان ملل در ۲۹ تیر ماه ۱۳۶۶ به منظور پایان تجاوز نظامی رژیم بعث به ایران، قطعنامه‌ای صادر کرد که به قطعنامه ۵۹۸ معروف شد. عراق بلافاصله پس از صدور قطعنامه، آن را پذیرفت؛ اما جمهوری اسلامی ایران در آن تاریخ، حاضر به پذیرش قطعنامه نشد.

البته این اولین قطعنامه صادر شده از سوی شورای امنیت نبود؛ در طول زمان جنگ ۱۶ قطعنامه صادر شد. هر زمان که ایران در موضع بالاتر و عراق در موضع ضعیف قرار داشت، سازمان ملل اقدام به صدور قطعنامه می‌کرد. اما قطعنامه ۵۹۸ نسبت به سایر قطعنامه‌ها جزئی‌تر بود و به آتش‌بس، تعیین متجاوز و پرداخت غرامت توسط متجاوز اشاره داشت.

پذیرش این قطعنامه هرچند به معنای پذیرش آتش‌بس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بدست نیاورد.
 
البته صدام به تبعیت از اربابان غربی خود، تلاش کرد از پشت به ایرن خنجر بزند و برای این کار نیز گروهک تروریستی منافقین را که در طول هشت سال تجاوز به ایران به عنوان مزدور در اختیار داشت، از مرز‌های غربی کشور راهی ایران کرد تا به زعم خودشان امروز در مهران و فردا در تهران باشند، اما صیاد دل‌ها با همراهی عقاب‌های تیزپرواز هوانیروز ارتش در همان بدو ورود آن‌ها را زمین‌گیر و از همان تنگه چهارزبر و ... راهی جهنم کردند.

این قطعنامه درست در زمانی تصویب شد که ایران عملیات‌های والفجر ۵ و کربلای ۸ را با موفقیت پشت سر گذاشته بود. قطعنامه ۵۹۸ دارای یک مقدمه و ده بند است که در جلسه ۲۵۷۰ شورای امنیت با اتفاق آرا به تصویب رسید.
 
بند‌های قطعنامه بر اساس مواد ۳۹ و ۴۰ منشور سازمان ملل متحد به شرح زیر است؛

۱ـ مطالبه می‌کند که به عنوان اولین قدم به سوی یک حل و فصل از طریق مذاکره، ایران و عراق به یک آتش‌بس فوری اقدام و تمام عملیات نظامی را در زمین، دریا و هوا متوقف کنند و همچنین تمام نیرو‌ها را بی‌درنگ تا سرحدات شناخته شده بین‌المللی باز گردانند.

۲- از دبیر کل درخواست می‌شود گروهی از ناظران سازمان ملل متحد را برای تأیید، تحکیم، نظارت بر آتش‌بس، و عقب‌نشینی به مرز‌ها اعزام کند. به علاوه از دبیر کل درخواست می‌شود که ترتیبات ضروری را برای مشاوره با طرفین انجام دهد و گزارش آن را به شورای امنیت تسلیم کند.

۳- شورا اصرار دارد که پس از توقف مخاصمات فعال بی درنگ اسرای جنگی را براساس کنوانسیون سوم ژنو در ۱۲ اوت ۱۹۴۹، آزاد کند و عودت داده شوند.

۴- از ایران و عراق دعوت می‌شود با دبیر کل در خصوص به اجرا درآوردن این قطعنامه و در کوشش‌های میانجیگرانه برای کسب یک حل و فصل جامع، عادلانه، شرافتمندانه، و مورد قبول طرفین در مورد تمام موضوعات مهم، بر اساس اصول مندرج در منشور ملل متحد همکاری کنند.

۵ـ از تمامی دولت‌های دیگر دعوت می‌شود که حداکثر خویشتن‌داری را به عمل آورند و از هر اقدامی که ممکن است به تصاعد و گسترش بیشتر مخاصمه منجر شود، دوری جویند و بدین گونه به اجرا درآوردن قطعنامه حاضر را تسهیل کنند.

۶- از دبیر کل درخواست می‌شود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مسئله تفویض کار تحقیق در باب مسئولیت مخاصمه به هیئتی بی‌طرف را بررسی کند و در حداقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد.

۷ـ عظمت خسارات وارده در خلال مخاصمه و نیاز به کوشش در جهت نوسازی، با امداد‌های بین‌المللی در خور، زمانی که مخاصمه خاتمه پذیرد، تصدیق و در همین خصوص از دبیر کل درخواست می‌شود، هیئتی از کارشناسان را برای پژوهش در باب مسئله نوسازی تعیین کند و به شورای امنیت گزارش دهد.

۸- به علاوه از دبیر کل درخواست می‌شود با مشورت با ایران و عراق و سایر کشور‌های منطقه، طرق افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.

۹- از دبیر کل درخواست می‌شود که شورای امنیت را در مورد به اجرا درآوردن این قطعنامه، به طور مداوم مطلع کند.

۱۰- شورای امنیت تصمیم دارد برای در نظر گرفتن اقدامات بیشتر و تضمین اجرای این قطعنامه، در صورت ضرورت جلساتی تشکیل دهد.
 
حضرت امام خمینی (ره) در پیامی که به مناسبت سالگرد کشتار حجاج بیت‌الله‌الحرام در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ صادر کردند، در انتها به دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ پرداختند که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است: و، اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئلۀ بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً‏‎ ‎‏برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع و مواضع اعلام‏‎ ‎‏شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم؛ ولی به‏‎ ‎‏واسطۀ حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌کنم، و به امید خداوند در‏‎ ‎‏آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای‏‎ ‎‏کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس‏‎ ‎‏موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم.

‏‏ من در اینجا از همۀ فرزندان عزیزم در جبهه‌های آتش و خون که از اول جنگ تا‏‎ ‎‏امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می‌کنم. و‏‎ ‎‏همۀ ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می‌کنم. در آینده ممکن است‏‎ ‎‏افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمرۀ خون‌ها‏‎ ‎‏و شهادت‌ها و ایثار‌ها چه شد. این‌ها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفۀ شهادت بی‌خبرند و‏‎ ‎‏نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و‏‎ ‎‏بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد‏‎ ‎‏نمی سازد؛ و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصلۀ طولانی را باید بپیماییم و‏‎ ‎‏در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، ‏‎ ‎‏انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده‏‎ ‎‏است؛ و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملت‌ها و آیندگان‏‎ ‎‏هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود؛ و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‏ ‏مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال‏‎ ‎‏آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافلۀ نور جان و سر باختند! خوشا به‏‎ ‎‏حال آن‌هایی که این گوهر‌ها را در دامن خود پروراندند! ‏

‏‏ خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از‏‎ ‎‏وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و‏‎ ‎‏نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به‏‎ ‎‏حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین‏‎ ‎‏و خانواده‌های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه‏‎ ‎‏را سر کشیده‌ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم. ‏‎ ‎‏و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آن‌هایی که از کنار این معرکۀ بزرگِ‏‎ ‎‏جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و‏‎ ‎‏پرخاشگر گذشتند! ‏

‏‏ آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت؛ و فردا امتحان دیگری است که پیش‏‎ ‎‏می آید؛ و همۀ ما نیز روز محاسبۀ بزرگتری را در پیش رو داریم. آن‌هایی که در این چند‏‎ ‎‏سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان‏‎ ‎‏و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معاملۀ با‏‎ ‎‏خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز‏‎ ‎‏واپسین و در محاسبۀ حق خواهند کشید؛ که من مجدداً به همۀ مردم و مسئولین عرض‏‎ ‎‏می کنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند‏‎ ‎‏این مدعیان بی هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه‌ها برگردند. ‏

‏‏ من در میان شما باشم و یا نباشم به همۀ شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید‏‎ ‎‏انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و‏‎ ‎‏خم زندگی روزمرۀ خود به فراموشی سپرده شوند. اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش‏‎ ‎‏می کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به‏ ‏معنای حل مسئلۀ جنگ نیست. (صحیفه امام، جلد ۲۱)

 

انتهعای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *