روایت علی هاشمی از عملیات خیبر

23:00 - 31 تير 1400
کد خبر: ۷۴۳۲۵۶
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

 - شهید «علی هاشمی» از جمله کسانی است که با شنیدن «أین عمار» سر از میان نیزارهای هور بلند کرد و به ندای مظلومیت ولی زمان خود لبیک گفت. هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

کتاب هوری که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است، به بخشی زندگی‌نامه و خاطرات سردار فاتح «هور»، شهید سرلشکر علی هاشمی می‌پردازد.  در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.
 

***

روایت علی هاشمی از عملیات خیبر

تحلیل

سردار شهید علی هاشمی
دست‌آورد‌های نبرد خیبر آنقدر با اهمیت و گسترده بود که بهتر دیدیم آن را از زبان خود سردار علی هاشمی بیان کنیم. ایشان در یکی از جلسات این عملیات را تحلیل کردند و در ضمن آن، حاضران تکبیر می‌گفتند. خلاصه‌ای از آن سخنرانی را می‌آوریم:

... ما اگر بخواهیم اوراق و برگ‌های زرین مقدس عملیات خیبر را بررسی کنیم، طبیعتاً، چون یک بحث زنجیروار است، لازم است چند برگی از تاریخ منور جنگ از قبل خیبر را ورق بزنیم تا به حماسه خیبر برسیم.

دشمنان اسلام بعد از آنکه دگرگونی‌ها و فراز و نشیب‌های زیادی برای انقلاب اسلامی ایران ایجاد کردند؛ دو ابرقدرت(آمریکا و شوروی) و اَیادی آن‌ها دیدند، نیرو‌های جمهوری اسلامی، آن حرکت‌های بسیار سریع و کوبنده را از خود نشان دادند و نهایتاً در عملیات بیت‌المقدس، خرمشهر را آزاد کردند؛ لذا بعد از عملیات رمضان به یک نظر و تحلیل مشترک رسیدند.

تحلیل این بود که دیگر نمی‌توانیم پیروزی مطلق جنگی در برابر ایران داشته باشیم. بعد از عملیات والفجر به نظر دیگری هم رسیدند و تحلیل اول خودشان را ترمیم کردند. به این نتیجه رسیدند که نمیشود (توان) نیرو‌های ایران را پیش‌بینی کرد.

این در حالی بود که در عملیات والفجر مقدماتی موفقیت چندانی به دست نیامد. البته این طبیعت جنگ است. در دوران پیامبر(ص) و ائمه(ع) هم همینطور است. جنگ‌ها پیروزی و عدم‌الفتح دارد
 
.... به این اعتقاد رسیدند که در درازمدت ایران می‌تواند در جنگ پیروز شود. بر این اساس به یک اصل رسیدند که اگر بخواهند ایران به پیروزی جدی و قاطع نرسد، باید به صدام کمک شود.
 
ارتش عراق تا قبل از این عملیات‌ها و تحلیل شرق و غرب یک ارتش پوسیده بود. در عملیات‌های فتح‌المبین، طریق‌القدس، ثامن‌الائمه و بیت‌المقدس، ضربات بسیار کوبند‌ه‌ای از طرف همین بسیجی‌های با ایمان و بدون اسلحه بر پیکر این ارتش وارد شد.

این نشان داد که ارتش عراق توان مقاومت و تدافع و پدافند در مقابل جمهوری اسلامی را ندارد. بر همین اساس سیل پول و دلار و... به طرف صدام سرازیر شد. به دشمن ما بهترین و مدرن‌ترین سلاح‌ها را دادند.
 
بهترین هواپیما‌های دنیا را در اختیارش گذاشتند. میگ ۲۵ بهترین نوع هواپیما در حال حاضر است. بهترین موشک‌ها را در اختیارش گذاشتند. موشک‌های اسکاد با برد ۲۸۰ کیلومتر که نقطه زن است که این روز‌ها بر سر مردم می‌ریزند و به این شکل روحیه مردم را تضعیف می‌کنند و از آن هدف دارند.

می‌خواهند از هجوم مردم به جبهه‌ها جلوگیری کنند. یک چنین اهدافی در پشت این کمک‌ها و موشک زدن‌ها وجود دارد. امروز با موشک‌هایی که به صدام داده‌اند، کشتی‌های ما را با آن می‌زنند؛ لذا بعضی از این اسلحه‌ها مستقیماً
در داخل خود جنگ و یک سری در بیرون جنگ (پشت جبهه) استفاده می‌شود. مثل اینکه الان همه بلندگو‌های دنیا در اختیار صدام است. این هم یک اسلحه است. الان همه مجامع بین‌المللی و سیاسی به نفع صدام است. آن‌ها طوری مطالب را مطرح می‌کنند که به نفع صدام است.

تانک‌هایی به صدام دادند به نام تی ۷۲ که ضد زره هستند، یعنی آرپیجی به آن اثر ندارد مگر در نقاط خاص. بهترین نفربر‌ها را در اختیارش قرار دادند. هلیکوپتر‌های مدرن آلمانی و فرانسوی در اختیارش می‌گذارند.

آن‌ها بسیج شدند تا دشمن را بعد از والفجر مقدماتی تا دندان مسلح کنند تا جلوی انقلاب اسلامی بایستد؛ زیرا می‌دانند توان ارتش عراق با آن اسلحه‌های سابق و آن بیایمانی که بین سربازانش است یک ارتش پوسیده است.
 
رزمندگان ما اسلحه مدرن نداشتند. با یک ضربه کوچک رزمندگان ما، آنچنان ضربه‌ای وارد شد که یکدفعه نصف آن ارتش منهدم شد. الان می‌بینیم که دشمن از لحاظ هر نوع سلاح از ما برتر است. اما همین سلاح‌ها کارگر نیست....

اما بعد از یک سال و نیم بعد از والفجر مقدماتی می‌بینیم که همه آن کمک‌ها و سیستم‌ها یکدفعه در هم ریخته می‌شود و موضع شرق و غرب به هم می‌ریزد
 
.... علت آن در هم کوبیده شدن دشمن، بعد از آن همه کمک مالی، تسلیحاتی، فکری، برنامه‌ریزی، نظامی و ... حماسه و جنگی به نام خیبر است. تحلیل و نظریات دشمنان ما بعد از عملیات خیبر دقیقاً مثل همان تحلیل و نظریاتی است که بعد از بیت‌المقدس داشتند. بیت‌المقدسی که بیست هزار اسیر در آن گرفته شد و بی‌آبرویی عجیبی برای صدام درست کرد. اهمیت عملیات خیبر کمتر از عملیات بیت‌المقدس نبود، بلکه بیشتر هم بود.

دشمنان ما بعد از بیت‌المقدس یک موضع سیاسی و یک موضع نظامی درست کردند. حرکت سیاسی آن‌ها این بود که ایران را پای میز صلح بیاورند و شروع کردند هیئت‌های مختلف را فرستادن. همین کار بعد از عملیات خیبر هم دوباره شکل گرفت. عملیات نظامی آن‌ها این بود که بعد از خیبر جنگ ما را از جنگ روی زمین به خلیج فارس کشاندند. یعنی الان دائم نفتکش‌های ما را می‌زنند. البته ما هم جواب می‌دهیم.
 
.... باید سؤال کرد که در خیبر چه گذشت؟ حماسه‌هایی که در خیبر آفریده شد کمر آمریکا و شوروی را خرد کرد و هنوز در حال تحلیل آن هستند. جزایر خیبر (مجنون) گرفته شد. این جزایر از لحاظ استراتژیکی، نظامی و جغرافیایی
اهمیت بالایی دارند. الان بچه‌های بسیج در حدود هفت، هشت کیلومتری جاده دشمن هستند و تا شاهرگ اصلی دشمن کمی فاصله دارند. در این جزیره آنقدر نفت هست که با محاسب‌های که نخستوزیر محترم انجام دادند. گفتند آنقدر در این جزایر پول هست که بیشتر از غنیمت جنگی ما است. تا آنجا که بعد از خیبر کشور‌های عربی هم میگفتند ایران که غنیمتش را به دست آورده، دیگه چرا می‌خواهد بجنگد، جزایر غرامت آن‌ها است.
 
... اما اهمیت اصلی چیز دیگری است. همه این‌ها عامل هستند. دلیل اصلی ترس و وحشت دشمن اسلام از عملیات خیبر است. جنگ خیبر جنگ نابرابر بود. جنگ معنویت در برابر مادیت. جنگ ابزار در برابر ایمان. جنگ اسلحه در برابر ایثار. جنگ تمام عیاری که از ابتدا تا انتهایش برای آن‌ها این مشخص بود. یعنی زمین خیبر که ارزش کربلایی دارد، فقط در این خلاصه می‌شود که محل در هم کوبیدن ابر قدرت‌ها و محل در هم کوبیدن ابزار و مادیات و جسم در
مقابل ایمان و ارزش‌های الهی است. ارزش‌های مادی در جزایر خیبر با همه قدرتی که در اختیار داشتند، در برابر ارزش‌های الهی شکست خورد. شکست و ترس دشمن از این است.
 
... اما ابعاد عملیات. یکی از ابعاد عملیات، شناسایی‌ها بود. این عملیات تنها عملیاتی بود که یک سال و نیم نیرو‌ها در آن کار کردند، بدون آنکه دشمن بفهمد، حتی نیرو‌های خودی متوجه نشدند. برادرانی با ایمان و صبر و مردانه. یک سال در منطق‌های به نام هور کار کردند تا منطقه برای عملیات آماده شود. این برادران سی چهل کیلومتر درعمق دشمن و پشت دشمن میرفتند و شناسایی می‌کردند. این برادران دو سه روز وحتی ماه‌ها مثل برادر شهید سالمی در قلب دشمن فرومی‌رفتند و اخبار را از درون دشمن کشف می‌کردند و این‌چنین ایثار‌هایی انجام می‌دادند و اطلاعات می‌آوردند. بدون امکانات ساده.
 
... شهید سالمی پاسدار امام زمان (عج) بود که حتی تا بغداد هم رفت. حتی تا نزدیکی‌های کاخ صدام. به این سادگی نیست که در یک جلسه بگوییم «هیچ کس» نفهمید و تمام.

این یعنی شکست شبکه‌های اطلاعاتی و ضد جاسوسی دنیا. امروز این شبکه‌ها که قوی‌ترین آن‌ها را آمریکا و شوروی دارند و در اختیار صدام گذاشتند، در برابر ایمان، ایثار، مقاومت و کار این تعداد برادر محدود شکست خوردند.
 
... این برادر‌ها ثابت کردند که اگر بخواهند، می‌تواند فرهنگ سر و حفاظتی را که از دین مبین اسلام سرچشمه گرفته و سرآغاز آن پیامبر(ص) بوده، به اجرا در بیاورند و در مقابل دنیا بایستند.
 
... این اولین شکست دشمن در خیبر بود یعنی شکست اطلاعاتی.
 
برای آموزش برادرهایی، چون شهید سالمی، یک ریال صرف نشد و این در مقابل آن افسر‌ها و اطلاعاتی‌هایی بود که کلی دالار صرف یک نفر می‌کنند، خانه و ماشین و... می‌دهند تا او را اطلاعاتی کنند. این برادر‌ها بر اساس وظیفه شرعی عمل کردند. آن هم در آن شرایط سخت. اینطور بود که خیبر ایجاد شد و دشمن از جایی ضربه خورد که فکرش را هم نمی‌کرد. یعنی قلبش.

اما در بعد عملیات. یک عملیات نابرابر بود. ابتدا نیرو‌های پیشتاز باید می‌رفتند. بعد نیرو‌های اصلی، این نیرو‌های پیشتاز داوطلب بودند. آن‌ها فدائیانی بودند که در بین آن‌ها شهدایی، چون شهید سالمی و شهید سید ناصر سیدنور بودند.

آن‌ها با اصرار وارد گروه پیشتاز شدند و حتی بعد از تمام شدن مأموریت گروه پیشتاز برنگشتند. این نیرو‌ها باید ۶۲ کیلومتر را درآب طی می‌کردند. باید چند روز قبل از عملیات راه میافتادند. ۶۲ کیلومتر باید با زور بازو پارو می‌زدند؛ و این ساده نبود!

... فردای عملیات، عراق شروع کرد به هجوم آوردن. با همه توانش. بچه‌ها با همان مهمات و اسلحه شروع به جنگ کردند؛ آن هم در مقابل یک لشکر کاملاً مسلح. مطمئناً قدرت خدا بود و بچه‌هایی مثل شهید سالمی که ابزار خدا بودند. بعد از به خطر افتادن پل شحی طات، این شهید سالمی بود که به تنهایی جلو رفت تا بچه‌ها روحیه بگیرند. همین باعث شد که بچه‌ها هم روحیه بگیرند و به دنبال او بروند. همین باعث شد عراقی‌ها دوباره به عقب برگردند. همین نیروی کم در مقابل پاتک‌های دشمن مقاومت کرد.
 
... این حماسه‌ها در هیچ لحظ‌های از جنگ آفریده نشد؛ زیرا دنیا در مقابل این تعداد رزمندهی محدودی که بعد از طی چندین کیلومتر در آب با آن فشار‌های روحی و جسمی که وارد شد نتوانست مقابله کند. دشمن دید که بعد از آن همه سختی و فشار و تحریمی که بر رزمندگان وارد کرده، ناگهان بعد از یک سال و نیم خیبر برپا می‌کنند.

در خیبر بعضی را تشنگی به شهادت رساند. بچه‌ها در پشت بیسیم می‌گفتند که کار ما تمام است. بسیجی‌ها می‌گفتند؛ ما دیگر کارمان تمام است، یک فشنگ بیشتر نداریم. این را هم شلیک می‌کنیم و بعد به شهادت می‌رسیم. چون عراقی‌ها چند قدمی ما هستند. سلام ما را به امام برسانید. دنیا که می‌بیند که این چنین جوان‌هایی در این مملکت است، طبیعتاً باید بلرزد.
 
... در عملیات‌های دیگر، ما زمین‌های زیادی گرفتیم. خیلی بیشتر از خیبر. ولی دشمن به این شکل نلرزیده بود. دنیا در شب عملیات تکان خورد. ... علت ترس دشمن این است که در جامعه ما سالمی‌ها و سید نور‌ها وجود دارند. مجاهدانی که پنج بچه و کار و زندگی را کنار گذاشتند و برای رضای خدا به خیبر آمدند؛ مجاهدانی که ماه‌ها در کنار گوش دشمن و اسلحه‌های سنگین دشمن، اطلاعات جمع می‌کردند و به ایران باز می‌گشتند.

کسانی که وقتی به عراق می‌رفتند، امیدی برای برگشتشان نبود. همین نه تنها باعث لرزیدن شوروی و آمریکا میشود، بلکه همهی قدرت‌های مادی را می‌لرزاند. قدرت خدا و کتابش، در این عملیات بر همه کتاب‌های آن‌ها غالب شد و ثابت شد.
 
... اما خانواده شهید بداند که هنوز یاران و همرزمان شهدا، ضربه قاطع خود را بر دشمن وارد نکرده‌اند، ولی مطمئن باشید در آیند‌های بسیاربسیار نزدیک این ضربه قاطع بر دشمن وارد خواهد شد.

آن‌هایی که از کاروان امام حسین(ع) عقب افتادند و به هر بهانه دنیوی عقب ماندند، این‌ها باید کمر همت ببندند. امروز موقع پیوستن به کاروان امام حسین(ع) است. مردان حق باید سرازیر شوند و کار را یکسره کنند...
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *