نقاط چالش‌برانگیز در مذاکرات وین

17:37 - 09 مرداد 1400
کد خبر: ۷۴۴۵۵۳
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
طرف‌های غربی نه تنها حاضر به برداشتن تحریم‌ها نیستند، بلکه به دنبال قرار دادن محدودیت‌های بیشتری در برجام هستند. در واقع آن‌ها از برجام عبور کرده‌اند و مذاکرات وین را نمی‌توان مذاکرات بر سر احیای برجام در نظر گرفت.
- سعید داغینه - اگرچه با خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۷، این توافق از بین رفته تلقی می‌شد و بسیار بعید به نظر می‌رسید بازگشت به نقطه‌ی آغاز برجام ممکن باشد، اما سخنان روز چهارشنبه ۲۳ تیرماه رئیس‌جمهور در جلسه هیئت دولت حاکی از پایان بی‌نتیجه‌ی شش دور مذاکره در وین برای احیای برجام بود: «امروز یک سفره آماده‌ای هست این سفره آماده است، باید در باز شود و بیایند مردم کنار سفره قرار بگیرند. سفره آماده است کار آماده شده، قاعدتا فرصت دولت دوازدهم را از دستش گرفتند، ولی ان‌شاءالله امیدواریم دولت سیزدهم بتواند این کار را تکمیل کند ما هم خوشحالیم از اینکه فرق نمی‌کند از اینکه دولت دوازدهم موفق باشد یا دولت سیزدهم موفق باشد، ولی در اینکه ۴، ۵، ۶ ماه فرصت از دست رفت بسیار بسیار متاسفیم».

روحانی دلیل به ثمر نرسیدن مذاکرات را تلویحاً کارشکنی مجلس شورای اسلامی معرفی کرد و تقصیر را به گردن منتقدین برجام انداخت: «اگر اصل ۶۰ قانون اساسی حاکم بود و لطمه نمی‌خورد، اصل ۶۰ لطمه خورد اصل ۶۰ اگر لطمه نمی‌خورد آن هم در اوایل آذر لطمه خورد اگر ۱۱ آذر نداشتیم و اصل ۶۰ ایستاده بود، در ماه اسفند تحریم مردم برداشته شده بود و امروز مردم می‌دیدند چه شرایطی بر کشور حاکم بود. فروردین و اردیبهشت و خرداد دیگری را می‌دیدند آن مقدار که مقدور بود و امکان‌پذیر بود وزارت خارجه ما و دولت و دیگران تلاش کردند و همه بخش‌های دیگر کمک کردند».
 
جریان طرفدار دولت در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نیز منتقدین داخلی را بابت به سرانجام نرسیدن مذاکرات سرزنش می‌کنند، اما در واقع این وارونه نمایی نسبت به یک واقعیت مهم است. به عنوان یک مثال در این رابطه، یکی از روزنامه‌ها در سرمقاله اخیر خود نوشته است: «صاحبنظران می‌گفتند کسانی که در برابر اقدامات دولت دوازدهم برای احیاء برجام کارشکنی می‌کنند، می‌خواهند این دولت نتواند آن را به سرانجام برساند. از نظر کارشکنان، برجام باید احیاء شود، ولی بگونه‌ای و در زمانی که احیاء آن به نام دولت موردنظر خودشان ثبت شود».

نقاط چالش‌برانگیز در مذاکرات وین
اما واقعیت ماجرا چیست؟ برای فهم واقعیت به ثمر نرسیدن مذاکرات بایستی به متن مذاکرات رجوع کرد. اخیرا وال استریت ژونال طی یک گزارشی به قلم لارنس نورمن به اختلافات طرفین در مذاکرات وین اشاره کرده است.

این گزارش تشریح نقاط چالش‌برانگیز در مذاکرات را از دیدگاه طرف‌های غربی آغاز می‌کند: «مقامات آمریکایی و اروپایی تخمین می‌زنند که ایران هم‌اکنون می‌تواند به میزان کافی ماده شکافت‌پذیر برای سلاح هسته‌ای ظرف دو الی سه ماه فراهم کند».
 
منظور نویسنده از مواد شکافت‌پذیر برای تولید سلاح هسته‌ای، تولید اورانیوم ۲۰ درصد و ۶۰ درصد است که البته این ادعا با توجه به حضور بازرسان آژانس در چارچوب توافق پادمان و اندازه‌گیری مستمر ذخایر مواد هسته‌ای ادعای غیرقابل قبولی است. طرف‌های غربی سال‌هاست تلاش کرده‌اند ظرفیت غنی‌سازی ایران را به عنوان یک تهدید جدی نشان بدهند.
 
گزارش وال استریت ژورنال در ادامه به پیشنهاد طرف غربی می‌پردازد که برای حل نقطه اختلاف چه رویکردی را در پیش گرفته است: «با توجه به پیشرفت ایران در سانتریفیوژ‌هایی که اورانیوم را در سطح‌های بالاتر غنی‌سازی می‌کنند، مقامات اروپایی یک رویکرد جدید سه شاخه را جهت طولانی کردن نقطه گریز هسته‌ای ایران پیشنهاد داده‌اند. علاوه بر قرار دادن سانتریفیوژ‌های پیشرفته ایران در انبار و مهر و موم کردن آنها، مقامات اروپایی می‌خواهند که ایران زیرساخت الکترونیکی که هم‌اکنون از آن‌ها برای راه‌اندازی سانتریفیوژ‌های ممنوع شده ذیل توافق استفاده می‌کند، از بین ببرد و ظرفیت ایران جهت تولید سانتریفیوژ‌های جدید را در تاسیسات تولید سانتریفیوژ خود کاهش دهد».
 
گزارش وال استریت ژورنال نشان می‌دهد که طرف‌های غربی به دنبال اضافه کردن محدودیت‌های بیشتری نسبت به برجام بر روی برنامه‌ی هسته‌ای ایران هستند که ایران با این محدودیت‌های جدید مخالفت کرده است: «مذاکره‌کنندگان نسبت به توافق بر روی ارسال ذخایر اورانیوم ایران به روسیه نزدیک بودند. به گفته چندین نفر که در مذاکرات شرکت کردند ایران اصرار نمود که اجازه نمی‌دهد هیچکدام از سانتریفیوژ‌های پیشرفته آن نابود بشود». زیاده‌خواهی طرف‌های غربی در حالی است که رابرت مالی، مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا گفته است ایران تاکنون اقدام بازگشت ناپذیری در برنامه هسته‌ای خود انجام نداده است.
 
اما گزارش وال استریت ژورنال به نقاط اختلاف‌برانگیز و دارای چالش از نظر طرف ایرانی نیز می‌پردازد: «ایران تاکنون اصرار کرده است که آمریکا بایستی ابتدا تمام تحریم‌های دوران ترامپ را لغو کند از جمله تحریم‌هایی که به بهانه تروریسم و حقوق بشر اعمال شدند، نسبت به آن تصمیم (خروج از برجام) جبران خسارت نماید و تضمین نماید که دوباره از توافق خارج نمی‌شود».
 
مواضع طرف ایرانی با توجه به اقدامات آمریکا در دو سال گذشته، مواضع به حق و منطقی است، اما طبق گزارش وال استریت ژورنال طرف‌های غربی حاضر به پذیرش این مواضع نیستند: «مقامات آمریکایی و اروپایی می‌گویند که این خواسته‌ها مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت»؛ بنابراین در یک جمع‌بندی می‌توان گفت طرف‌های غربی نه تنها حاضر به برداشتن تحریم‌ها نیستند، بلکه به دنبال قرار دادن محدودیت‌های بیشتری در برجام هستند. در واقع آن‌ها از برجام عبور کرده‌اند و مذاکرات وین را نمی‌توان مذاکرات بر سر احیای برجام در نظر گرفت. طیف غربگرای داخلی در حال تلاش است که برای افکار عمومی این واقعیت را معکوس جلوه بدهد و توپ را به زمین ایران بیاندازد.
 
واقعیت‌های مذاکرات وین
اما مذاکرات وین یک واقعیت مهم و اساسی‌تر دیگری را نیز در بردارد. دولتمردان در توجیه وضعیت کنونی بار‌ها تاکید کرده‌اند که وضعیت کشور قبل خروج از آمریکا خوب بود، اما ترامپ دیوانه از برجام خارج شد و همه چیز را به هم ریخت. حقیقتی که دولتمردان و طیف غربگرا از گفتن آن طفره می‌روند این است که اگر ترامپ دیوانه بود و کار احمقانه‌ای کرد، چرا بایدن و دولت دموکرات آمریکا این دیوانگی و حماقت را ادامه می‌دهد؟! چرا دولت بایدن حاضر به لغو تحریم‌های دوران ترامپ نیست؟! این موضوع به روشنی نشان می‌دهد که مسئله شخص و جناح در حاکمیت آمریکا نیست؛ بلکه مسئله خود حاکمیت آمریکاست که ذات زورگویانه و قلدرمآبانه دارد.
 
اما واقعیت بیان شده یک پرسش مهمی را ایجاد می‌کند که با توجه به رویکرد زورگویانه آمریکا آیا مذاکره برای رفع تحریم یک راهبرد و سیاست قابل دفاعی است؟! آیا می‌توان بر روی سیاست مذاکره با هدف رفع تحریم تکیه کرد؟! با توجه به تجربه ده سال گذشته می‌توان گفت سیاست مذاکره برای رفع تحریم ناکارآمد است. این سیاست در دل خود دارای تناقض است. ایالات متحده آمریکا، کشور‌ها را تحریم می‌کند که آن‌ها را وادار کند پای میز مذاکره بیایند و امتیاز بدهند.
 
اگر آمریکا به این نتیجه نرسد که تحریم بر روی اقتصاد کشور هدف آسیب قابل توجهی وارد نمی‌کند و در همین شرایط کشور تحریم شده پای میز مذاکره بیاید، آمریکا به این نتیجه می‌رسد که تحریم موثر است و دلیلی ندارد آن را کنار بگذارد. در واقع تحریم تبدیل به یک اهرمی برای آمریکا می‌شود که از طرف مقابل امتیاز بگیرد و هم‌چنین تضمین نماید طرف مقابل به تعهدات خود عمل می‌کند و از آن تعهدات خارج نمی‌شود.
 
این گزاره که در ده سال گذشته برای ایران به وقوع پیوسته است، حقیقت اساسی است که بایستی در افکار عمومی ایران جا بیفتد؛ اما طیف غربگرای داخلی در تمام مدت تلاش می‌کند آن را تحریف نماید و القا نماید که مذاکره جواب می‌دهد.
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *