تنفیذ امید

8:30 - 13 مرداد 1400
کد خبر: ۷۴۶۶۷۳
اصغر زارعی در یادداشتی نوشت: اکنون که دولتی کارآزموده و جهادی روی کار آمده، زمینه حضور و ورود مردم برای همدلی با مسئولان صد‌ها برابر بیشتر شده و یقیناً در روز‌های آینده، وحدت ملی و هم‌افزایی مردم و مسئولان به اوج خود خواهد رسید.

_ اصغر زارعی در روزنامه حمایت نوشت: رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ آیت‌الله رئیسی، بخشی از سخنان رئیس‌جمهور را مورد تأیید ویژه قرار داده و تأکید بر ارزش‌های اساسی انقلاب را موجب تشویق مردم برای ورود چاره‌ساز و گره‌گشا به مسائل جاری کشور برشمردند؛ «در بیانات رئیس‌جمهور جناب آقای رئیسی تکیه بر روی ارزش‌های اساسی انقلاب بود؛ این مسیر درستی است و توصیه مؤکد ما این است که این مسیر را دنبال کنند... نفس پیگیری این اهداف موجب می‌شود مردم همت کنند و وارد میدان شوند و مسائل را دنبال کنند... حضور مردم در همه مسائل حل‌کننده مشکلات است.» چند نکته دراین‌باره قابل‌ذکر به نظر می‌رسد.

۱. با وجود بعضی نقطه‌ضعف‌ها در عملکرد دولت‌ها و نارضایتی‌هایی که به وجود آمده، اما خط سیر کلی نظام بر اساس همان ارزش‌های ناب انقلاب است. قطعاً در مقام عمل، ناکامی‌هایی در اجرای آرمان‌ها وجود داشته، اما این تابلو در قالب یک مطالبه عمومی، هیچ‌گاه از پیش روی ملت برداشته نشده است. در برخی از سال‌ها حتی توطئه‌هایی از سوی عده‌ای قلیل برای دگرگونی و به حاشیه بردن شعار‌های نظام شکل گرفت که البته راه به‌جایی نبرد. این جماعت در فکر تغییر در چارچوب‌ها بودند، به همین جهت، نظرات ساختارشکنانه و شاذ بیان می‌کردند و به‌عنوان‌مثال، از برجام‌های ۲ و ۳ سخن به میان می‌آوردند.

۲. از سوی دیگر، به این دلیل که انقلاب به مردم تعلق دارد، به قواعد آن نیز پایبند هستند و هرکسی که طبق ضوابط انتخابات، حائز رأی بیشتری باشد را به مسئولیت می‌پذیرند. این واگذاری مسئولیت به مفهوم عدم ارزیابی نیست و همواره کارکرد کارگزاران نظام زیر ذره‌بین افکار عمومی است. وقتی شعار گفتگو و مذاکره با جهان داده شد، برای مردم این سؤال پیش آمد که مگر ایران از ابتدا بنای گفتگو با کشور‌های جهان را نداشته که چنین موضوعی مطرح‌شده؟! به‌تدریج، مفهوم مذاکره مشخص گردید و معلوم شد که منظور از این شعار، عبور از خط قرمز‌ها به امید رفع تحریم‌هاست. انگیزه بانیان طرح این شبه شعار آن بود که، چون آمریکا کدخداست، باید از برخی از ارزش‌های انقلاب دست بکشیم و رضایت او را جلب کنیم. کار به‌جایی رسید که از قاتل میلیون‌ها انسان در سده گذشته، با لقب «کدخدا» یاد شد؟!

سؤال دیگر این بود که مگر ما در کشور چه کمبود‌هایی داریم که با بسیج کردن و فعال نمودن همه قوای داخلی، نمی‌توان بر مشکلات غلبه کرد؟ وقتی سخن از ایران و موهبت‌های خدادادی است، همه اذعان دارند که کشور ثروتمندی به لحاظ نیروی انسانی و منابع معدنی داریم، ولی وقتی موقع عمل می‌شود، عده‌ای می‌گویند تا با آمریکا نبندیم، مشکل حل نخواهد شد! این در حالی است که متخصصان و نخبگان ایرانی، بهترین مناصب علمی را در مؤسسات و نهاد‌های سراسر جهان تصاحب کرده‌اند و مدیران غربی از دانشمندان و مدیران کشورمان الگو می‌گیرند.

۳. پاسخ‌ها به این سؤالات، بسیار بی‌ربط و کاملاً عجیب بود. معماران بنای کج مذاکره و طرفداران سینه‌چاک غرب، خود را در ظاهر، همگام و همراه با قاطبه ملت در دشمنی با کاخ سفید نشان می‌دادند، ولی درعین‌حال عقیده داشتند که اگر با همین آمریکای لعنتی وارد تعامل و توافق نشویم، در امور اقتصادی کشور کارشکنی خواهد کرد. علاوه بر این، در طول سالیانی که فاصله گرفتن از آرمان‌های نظام به سبک و سیاق هر روز مدعیان این سیاست تبدیل‌شده بود، دیگر ارزش‌های انقلاب نیز به محاق رفت. کاخ‌نشینی، اشرافی‌گری، تبرج، بی‌اعتنایی به اقشار محروم و متوسط، فاصله گرفتن از متن اجتماع و بی‌تدبیری در برنامه‌ریزی‌ها و... گویی همه دانه‌های یک تسبیح بودند.

۴. در عمل هم این تناسب و همگرایی با ضد ارزش‌ها نمایان شد. به این مفهوم که هر جا سخن از غرب‌گرایی و ارتباط با آمریکا به میان می‌آمد، عمده سهامداران این تفکر را کسانی تشکیل می‌دادند که از قشر متمول بودند و منافع آن‌ها ایجاب می‌کرد به هر نحو ممکن، توافق به دست آید. یا در هنگام بروز شدائد و بلایای طبیعی، کسانی که زیر علم غرب سینه می‌زدند، غائبان بزرگ و همیشگی در کمک به مردم مصیب دیده بودند.

اگر هم بنا به کمک داشتند، مبالغی که از طرفدارانشان گرفته بودند را یا در امور غیر مرتبط هزینه می‌کردند و یا اساساً معلوم نمی‌شد آن مبالغ در کجا صرف شده! گاهی حتی با تبختر به چادر مصیبت‌زدگان وارد می‌شدند و این‌ها نکاتی بودند که از نگاه تیزبین مردم پنهان نمی‌ماند. از زاویه‌ای دیگر، همه این موارد، فاصله گرفتن محسوس از ارزش‌های انقلاب است و جامعه از مسئولانی این‌چنینی، به‌تدریج فاصله می‌گیرد کما اینکه در سال اخیر شاهد این تباعد بودیم.

۵. مردم شیفته کسانی هستند که از متن و بطن جامعه باشند، هر زمان که سخنی با خادمانشان داشته باشند احساس فاصله نکنند، گلایه‌ها و انتقادات خود را بدون تکلف با آن‌ها در میان بگذارند، با خوی اشرافی‌گری بیگانه باشند، از باور‌ها و اصول انقلابی بدون رودربایستی و لکنت زبان در مجامع بین‌المللی دفاع کنند، باور قطعی و حقیقی به توانمندی‌های داخلی داشته باشند و از همه مهم‌تر، برای بهبود معیشت و اقتصاد، مرتبه عزتمندانه نظام را با فعال کردن ظرفیت‌های داخلی حفظ کنند؛ و بالاخره اینکه استواری امروز انقلاب و ایستادگی در برابر دشمنان به پشتوانه مردم حاصل‌شده و به لطف ایثارگری‌های آن‌هاست. آنچه امروز از دستاورد‌های انقلاب درصحنه‌های مختلف اعم از علمی و منطقه‌ای می‌بینیم میسر نمی‌شد مگر با صبر، شکیبایی و پایداری ملت چراکه همیشه در مقاطع حساس و بزنگاه‌ها حاضر بودند. مجموع این پیروزی‌ها در حالی به‌دست‌آمده که ملت شریف ایران با انبوهی از مشکلات، دست به گریبان بوده، اما بر اساس وظیفه وجدانی و ایمانی از جمهوری اسلامی حمایت کردند. اکنون که دولتی کارآزموده و جهادی روی کار آمده، زمینه حضور و ورود مردم برای همدلی با مسئولان صد‌ها برابر بیشتر شده و یقیناً در روز‌های آینده، وحدت ملی و هم‌افزایی مردم و مسئولان به اوج خود خواهد رسید.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *