شهید ابراهیم هادی؛ خورشیدی در آسمان دفاع مقدس

0:01 - 04 مهر 1400
کد خبر: ۷۶۰۲۱۱
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
کتاب «راز کانال کمیل» به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در راستای گسترش فرهنگ ایثار و معنویت، گردآوری شده است و پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را در دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی روایت می‌کند.

- کتاب «راز کانال کمیل» به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در راستای گسترش فرهنگ ایثار و معنویت، گردآوری شده است و پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را در دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی روایت می‌کند. در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.

فصل۲٠، کانال اول

اولین کانال مرزی فکه به طول حدود ۱۰۰ کیلومتر از شر فانی تا چزابه دارای ۵ تا ۶ متر عرض و ۳ تا ۴ متر عمق بود و این کانال به فاصله ۷۰۰ متر از انتهای تپه دوقلو قرار داشت، این کانال با سه ردیف سیم خاردارهای حلقوی و مین‌های والمری، نبشی‌های نوک تیز مسلح بود و کسی جرئت ورود به این کانال را نداشت آن جا و در اطراف کانال تعدادی بشکه‌های آتش زا درون زمین جاسازی شده بود و بشکه‌های آتش زا یا همان فوگاز از جمله موانع ای بودند که رزمندگان اسلام برای اولین بار در این منطقه با آنها روبرو می‌شدند.

این بشکه‌ها که از ماده منفجره قوی باز پر شده بود از راه دور و یا با تله‌های انفجاری منفجر می‌شد و این انفجار آتش عجیبی تولید می‌کرد که تا شعاع ۲۰ متری زبانه می‌کشید و نفرات را کاملاً می‌سوزاند، خاک کف کانال از جنس رس بود که بر اثر بارندگی در زمستان تبدیل به لجن شده بود و در کانال اول حدود نیم متر آب و لجن و گیاهان خودرو و سیم‌های خاردار وجود داشت که که عبور از این کانال بدون استفاده از پل هم بسیار سخت و هم مستلزم وقت بسیار زیادی بود، همین‌طور به کانال و موانع آن نگاه می‌کردم خدای من چه باید کرد؟.

خیلی از بچه‌ها سریع پلی را که با خود آورده بودند باز کردند، ولی نمی‌شد به راحتی روی کانال انداخت چند نفر از بچه‌ها که از قدرت جسمانی بالایی برخوردار بودند بدون معطلی به داخل کانال پریدند لجن کف کانال اجازه حرکت به آن‌ها نمی‌داد، پا‌های آن‌ها مرتب در این لجن‌ها فرومی‌رفت، سیم‌خاردار‌های کف کانال و بوته‌های تیغ هم بر سختی کار می‌افزود.
 
شهید ابراهیم هادی؛ خورشیدی در آسمان دفاع مقدس
 
بالاخره بچه‌ها خود را در کنار سیم خاردار‌ها جا دادند و با سختی بسیار سلاح خود را زیر لبه پل قرار دادند تا اینکه پل به لبه جلویی کانال رسید و بچه‌ها شروع به عبور از روی پل کردند هنوز چند نفر نشده بودند که به دلیل خیس خوردگی لبه جلویی کانال پل حدود یک متر به داخل کانال سقوط کرد و چند نفر به داخل کانال افتادن و لای سیم خاردار‌ها گیر کردند، عجب اوضاعی بود، سرما و گلوله‌ها و خمپاره‌هایی که به سوی ما می‌آمد.

کم شدن تعداد نفرات و... واقعاً کار سخت شده بود سقوط پل کار را برای عبور سخت‌تر کرد، مانده بودیم که چه کنیم، شهید ابراهیم هادی جلو آمد و فهمید  بچه‌ها ممکن است قتل عام شوند برای همین سریع خودش را به سمت لبه جلویی پل رساند و گوشه ایستاد و به بچه‌ها گفت: بیایید.

وقتی آنها به انتهای پل می‌رسیدند ابراهیم با گرفتن فانسقه نیروها آنها را به سمت بالا هل می‌داد و از روی پل که سقوط کرده بود عبور می‌داد یکی از جاهایی که بدن ورزیده ابراهیم کارساز شد همین جا بود.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *