رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

الگوی حاج قاسم برای مدیران امروز

8:32 - 11 دی 1400
کد خبر: ۷۸۵۸۱۸
پرویز سروری در یادداشتی نوشت: الگوی رفتاری و عملی شهید سلیمانی قابل انطباق با بسیاری از حوزه‌های مدیریتی امروز کشور است.

_ پرویز سروری در روزنامه حمایت نوشت: ۱. درحالی‌که به دومین سالگرد شهادت سردار آسمانی حاج «قاسم سلیمانی» نزدیک می‌شویم، بازخوانی سیره عملی، اخلاقی و رفتاری ایشان برای عموم جامعه به‌خصوص مسئولان در برهه فعلی، یک امر ضروری نظر می‌رسد. یکی از ویژگی‌های بارز ایشان، «اخلاص» و انجام امور تنها برای جلب رضایت الهی بود. بار‌ها به او گفته‌شده بود که یکی از محبوب‌ترین و مشهورترین شخصیت‌های ایران است، اما ذره‌ای احساس غرور نمی‌کرد. افزون بر این، وقتی به ایشان می‌گفتند که محور مقاومت و جبهه ضد استکبار به دست او رهبری و هدایت می‌شود، به‌سادگی خودش را هیچ‌کاره می‌دانست و می‌گفت کار‌ها تنها به دست خداست. فرمانده شهید سپاه قدس، با توسل و اخلاصی که نسبت به خدا و اهل‌بیت (ع) داشت، توانست بنای مقاومت را چنان پی‌ریزی کند که حتی با وجود شهادتش، این بنا استوار ایستاد و به سمت تقویت و گسترش پیش رفت.

این خصیصه یکی از ملزومات هر مدیر و مسئولی در جمهوری اسلامی است که نباید با اندکی تعریف و تمجید غره شود و احیاناً از شکست‌ها و ناکامی‌ها سرخورده گردد. کار‌ها زمانی به ثمر می‌رسند و نتیجه دلخواه را شکل می‌دهند که تنها برای جلب رضایت خداوند باشد؛ این درس بزرگی بود که شهید حاج قاسم سلیمانی به همه داد.

۲. دیگر خصوصیت بارز ایشان این بود که از سرزنش و انتقاد هیچ‌کس واهمه نداشت. کسی نمی‌توانست اراده او را متزلزل کند و تأثیر منفی روی او بگذارد. در مواقعی که دیگران کاملاً ناامید می‌شدند، کار خود را با استحکام و مدیریت قوی به سرانجام می‌رساند و به پیروزی‌های بزرگ هم می‌رسید.

وقتی‌که فتنه داعش در عراق آغاز شد و سپس آتش آن به سوریه گسترش پیدا کرد، بسیاری گمان می‌کردند که با آن شدت و حجم سنگین پشتیبانی از تکفیری‌ها، حکومت‌های عراق و سوریه در اندک زمان ساقط خواهند شد، ولی او با کمک نیرو‌های مردمی، با روحیه بسیار بالا در جبهه‌های نبرد حاضر می‌شد و یکی پس از دیگری خطوط نیرو‌های تکفیری را می‌شکست.

ملامت و سرزنش که امروز از آن به‌عنوان نقد و انتقاد یاد می‌شود، بسیاری از سیاستمداران را سست می‌کند و باعث عقب‌نشینی آن‌ها از مواضع انقلابی‌شان می‌شود. ما نیاز داریم که مسئولان ضمن گوش فرادادن به انتقادات و رفع ایرادات و نواقص برنامه‌های خود، طرح‌ها و اقداماتی را که به نفع کشور و مردم و به‌خصوص اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر است، با قدرت به‌پیش ببرند و از هجمه‌های رسانه‌ای و انتقادات گسترده واهمه نداشته باشند.

۳. سردار سلیمانی، استاد دشمن‌شناسی بود. او به‌خوبی شیوه‌ها و راهکار‌های دشمن را می‌شناخت و در برابر حرکات و تصمیماتش، پیش‌بینی‌های لازم را انجام می‌داد. طرح‌های عملیاتی حاج قاسم به‌گونه‌ای بود که هر اقدام احتمالی دشمن، با پاسخی محکم و قاطع روبرو می‌شد. امروز این مؤلفه مدیریتی بیش از همه به کار مدیران ما می‌آید. به این مفهوم که نباید از برنامه‌های دشمن غفلت کرد، همیشه در هر طرح و برنامه‌ای باید آن‌ها را ملاحظه نمود و پیش‌بینی‌های لازم را به عمل آورد.

۴. نکته مهم اینجاست که سردار سلیمانی، پیام انقلاب اسلامی را به خارج از مرز‌های کشورمان و جایی که دشمنان تلاش داشتند ایران را بدخواه همسایگانش معرفی کنند، انتقال داد و حتی آن را جهانی کرد. اگر حقانیت جمهوری اسلامی در پیشرفت داخلی محدود بود، برای بسیاری از ملت‌ها این حقانیت ناشناخته باقی می‌ماند. در اقتصاد منطقه‌ای و دیپلماسی نیز باید چنین شیوه‌ای را در پیش بگیریم و با گسترش مناسبات نشان دهیم که اهل تعامل و برخورداری از یک منطقه امن و انتفاع همه کشور‌ها از مواهب منطقه بدون حضور بیگانگان هستیم.

۵. یکی از ویژگی‌های بسیار بارز شهید سلیمانی که از قضا باعث محبوبیت فزاینده ایشان شده بود، حضور در میدان و فرماندهی در صحنه نبرد از نزدیک بود. این فرماندهی به این معنا بود که عالی‌ترین چهره نظامی ایران در پرخطرترین نقاط حضور داشت و علیرغم این‌که می‌توانست گزارش‌های میدانی معتبر را بخواند و ببیند، در خط مقدم از نزدیک به بررسی و ارزیابی می‌پرداخت. این حضور تنها مخصوص شرایط عادی نبود، بلکه در منطقه نبرد و هنگامی‌که بیشترین حملات علیه خطوط مقدم صورت می‌گرفت، در نزدیک‌ترین نقطه به دشمن حاضر می‌شد. این در حالی است که در هیچ‌یک از ارتش‌های جهان مرسوم نیست فرماندهان بلندپایه در شرایط سخت میدانی در میان سربازان و نیرو‌های خود حضور پیدا کنند و به آن‌ها از نزدیک روحیه بدهند. ضمن اینکه حضورش بسیار متواضعانه و به‌دوراز تبختر و غرور بود. به همین دلیل، در میدان نبرد، موجی از شادی و امید در میان رزمندگان به وجود می‌آمد و پیروزی پس از آن حتمی بود.

در شرایط غیرجنگی نیز این روحیه بسیار راهگشاست. درست است که باید از امکانات موجود در مدیریت، حسن استفاده را کرد و با شیوه‌های فناورانه به آن‌ها سرعت بخشید، اما حضور میدانی فوایدی دارد که مهم‌ترین آن‌ها روحیه دادن به مردم و ارسال این پیام است که اگر امور به نحو مطلوبی پیش نرود، اولین کسانی که برای حل مشکلات مردم پا به میدان می‌گذارند، مسئولان رده‌بالای کشور هستند و نباید ناامیدی و نگرانی را به خود راه دهند.

این در حالی است که در گذشته مدیرانی بودند که از حضور در میان مردم ابا داشتند و در مواقعی که به‌ندرت در جمع حاضر می‌شدند، تشریفات آن‌ها مانع از آن بود که به جریانات و تحولات واقف گردند. به همین دلیل، زمانی که مدیران در میان مردم و در شرایط سخت در کنار آن‌ها قرار می‌گیرند، مردم نیز به آینده امیدوارتر می‌شوند و گره مشکلات با سرعت بیشتری باز می‌شوند.

۶. سردار سلیمانی از همه نیرو‌های علاقمند و کارآمد استفاده می‌کرد و در میان رسته‌های عملیاتی تحت فرمانش، مسیحیان، اهل سنت، شیعیان و سایر فرق و مذاهب دیده می‌شوند. او همه آن‌ها را در قالب یک هدف مشترک و برای رویارویی با شرایط دشوار به صحنه می‌آورد و مدیریت می‌کرد. در مدیریت‌های داخلی نیز به همین سیاق، ضروری است از همه نیرو‌های متعهد که در راستای اهداف انقلابی می‌توانند کارگشا باشند استفاده کرد و همان‌طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی به مسئولان دولت تأکید کردند، بهره‌گیری از نظرات کارگشا و نخبگانی نباید محدود به یک طیف و جریان خاص باشد؛ و بالاخره اینکه فرمانده شهید سپاه قدس اهل استقامت در شرایط بسیار دشوار و خطرناک بود و هنگامی‌که در مواقع بحران، دیگران خود را می‌باختند، با بهترین شکل ممکن، مدیریت بحران را به کار می‌بست و اوضاع را به حالت عادی بازمی‌گرداند؛ بنابراین الگوی رفتاری و عملی شهید سلیمانی قابل انطباق با بسیاری از حوزه‌های مدیریتی امروز کشور است و با توجه به اینکه دشمن دست از خصومت و تحت‌فشار قرار دادن ایران برنمی‌دارد، لازم است با همه توان و قدرت، حداکثر ظرفیت را برای مهار فشار‌های خارجی و فعال کردن پتانسیل‌های داخلی به‌منظور تحقق اهداف عالیه انقلاب بکار گیریم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *