کدخدا و کوبا

8:28 - 05 آبان 1394
کد خبر: ۹۱۷۳۵
خبرگزاری میزان - دشمن‌شناسی از مهمترین سرفصل‌ها در تحولات اجتماعی – سیاسی است.
کدخدا و کوبابه گزارش به نقل از روزنامه حمایت، دشمن‌شناسی از مهمترین سرفصل‌ها در تحولات اجتماعی – سیاسی است. به عبارت دیگر، هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند به حیات و موجودیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود ادامه دهد، مگر اینکه دشمن خود را دقیقاً شناسایی نماید، راه‌های مقابله با دشمن را بداند و ابزار مناسب برای مقابله با دشمن را فراهم نموده و از بهترین نحوه استفاده از ابزارهای مقابله نیز مطلع باشد. اگر کشوری قادر باشد به چنین دستاوردی نائل شود، قطعاً در مقابل با دشمن نه غافلگیر می‌شود، نه ساده‌لوحانه از  کنار حقایق امور می‌گذرد و در نهایت نیز مغلوب نخواهد شد.
اولین گام برای شناخت نظام سرمایه‌داری و سلطه استکبار، شناخت ماهیت واقعی آن است. واقعیت اینجاست برخی کشورها دشمن را آنچنان که باید، نمی‌شناسند و به دلیل غفلت از ویژگی‌ها، ماهیت و اهداف آن، هم در تحلیل‌ها دچار اشتباه می‌شوند و هم در مواردی به دام دشمن گرفتار شده و شکست می‌خورند. تذکر قرآن به شناخت و هوشیاری در مقابل دشمن از این باب است که مبادا امت اسلامی در تشخیص دوست و دشمن دچار اشتباه شده و در دام حیله‌گری آنان بیفتد.
درگیری و کشمکش جهان اسلام با استعمار غرب، سابقه‌ای 200 ساله دارد و در طول این مدت، به هر شکلی که امکان داشته ضربه خود را وارد کرده و هیچگاه از توطئه‌چینی منصرف نشده است. طمع استکبار به کشورهای اسلامی و مستقل در اکناف عالم به این دلیل است که این کشورها عمدتاً در مناطق استراتژیک قرار دارند، دارای منابع غنی زیرزمینی از قبیل نفت و معادن هستند و مهم تر آنکه از عملیاتی شدن دیدگاه اسلام سیاسی نظیر انقلاب اسلامی در هراس هستند. بر این اساس است که با قاطعیت می‌توان گفت دشمنی نظام سلطه تنها به دو قرن گذشته محصور نخواهد ماند و در آینده با روش‌های تهاجمی‌تر و مدرن‌تری ادامه خواهد یافت.
ماهیت نظام سرمایه‌داری، قدرت‌نمایی دائمی و به رخ کشیدن تسلط و آقایی خود است، به همین دلیل است که به هیچ عنوان نه به قوانین، نه به تعهدات، نه به موازین اخلاقی و نه به قراردادهای خود تعهدی ندارد زیرا آنچه که برای نظام سلطه دارای اهمیت است، منافع حداکثری و سلطه دائمی است. سیاق استکباری آمریکا دارای مابه ازای واقعی در دنیای سیاست است و نمونه‌های متعدد و گوناگون در حوزه‌های مختلف را می‌توان در این باره آدرس داد. آمریکا برای تضمین منافع خود حتی از ضربه زدن به متحدین نزدیک اروپایی نیز دریغ نکرده و آن را از لوازم حتمی سروری و آقایی خود می‌داند. به عنوان نمونه، انتشار اخبار شنود ایالات متحده از مقامات ارشد اروپا طی دو سال گذشته در حالی بود که پس از این رسوایی‌ها، مقامات کاخ سفید حتی حاضر به عذرخواهی نشده و آن را حق مسلم خود برای تامین امنیت کشورشان تفسیر کردند. این اقدام آمریکا و اقداماتی از این دست، پیامی روشن برای تمام دولت‌ها و کشورهای جهان دارد و آن اینکه هیچکس در دنیا اعتباری برای دوستی با آنان را ندارد و به همگان بی‌اعتمادند.
بنابراین رفتار اخیر ایالات متحده در قبال کوبا برای تشدید تحریم‌ها – کشوری که روند عادی سازی روابطش با آمریکا در حال پیگیری است-  جای تعجب ندارد. شواهد بسیاری مبنی بر گسترش تحریم‌های اقتصادی، مالی و تجاری این کشور علیه کوبا در سال 2015  وجود دارد و با صدور فرمان ادامه تحریم‌های این کشور علیه هاوانا، تضعیف اقتصاد و افزایش نیاز مردم این کشور تشدید شده است. کوبا در حال حاضر درگیر مشکلات داخلی است و تصور می‌کرد با عادی سازی روابط با آمریکا قادر به سامان دادن اوضاع اقتصادی خود است؛ غافل از اینکه مقامات واشنگتن از همین نقطه ضعف، برای فشار بر آنان بهره بردند. مشاهده نیاز شدید مردم کوبا به کمک‌های آمریکا، تنگنای آنان برای رفع تحریم‌ها و نیز لزوم متوقف شدن تبلیغات منفی ایالات متحده کافی بود تا دولتمردان آمریکایی تحریم‌ها را تشدید کرده و حلقه محاصره را در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تنگ‌تر کنند. روشن است تحت چنین شرایطی وعده‌های آنان برای عادی‌سازی تجارت، مبادلات و مراودات به سادگی به فراموشی سپرده شود. کشورهای دیگر آمریکای لاتین از جمله هائیتی، السالوادور و مکزیک که دارای منابع غنی و سرشار طبیعی هستند، آنچنان مطرود و تحت فشار آمریکا قرار گرفته‌اند که در عرصه اقتصاد و سیاست جهانی کمتر نامی از آنان شنیده‌ می‌شود. مکزیک یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت است اما به حدّی درگیر مشکلات اقتصادی شده  که می‌توان آن را کشوری ورشکسته نامید.
این نحوه تعامل آمریکا با کوبا طبیعی است زیرا آنچه که برای یک نظام استکباری اهمیت دارد، تثبیت موجودیت و سلطه در کنار منافع حداکثری است. ایالات متحده در قالب چنین رفتاری با کشورهایی مستقل نشان داد هر کشوری که داعیه قطع وابستگی به استکبار را داشته باشد، مورد فشار و تحقیر قرار خواهد گرفت. آنچه را که آمریکا در حق ژاپن و کره جنوبی پس از جنگ جهانی دوم انجام داد، دقیقاً برای تدوام سلطه بود و نه برای منافع این کشورها. امروز شاهدیم این دو کشور ابداً امکان تصمیم‌گیری مستقل ندارند و نمی‌توانند برخلاف منافع آمریکا قدمی بردارند. قراردادهای بزرگی که ایران با این کشورها امضاء کرده بود و با اشاره کدخدا لغو گردید، گواه این مدّعاست.
بنابراین، اگر کشوری تصور کند در سایه رابطه با آمریکا می‌تواند از شرایط پیشرفته‌تر و مرفه‌تر برخوردار شود و در عین حال استقلال خود را حفظ کند، مطلقاً چنین توهمی محال است. چنانچه تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان کشوری گمان کنند ایالات متحده کینه‌ها و دشمنی‌های گذشته را فراموش می‌کند، کاملاً‌ در اشتباه هستند و حتی در صورت قبول تعهدات – مانند کوبا -  به وعده‌های خود عمل نخواهد کرد. تجربه گذشته و حال کشورهای جهان در طول چند دهه گذشته نشان می‌دهد آمریکا عهدشکن و غیرقابل اعتماد است و نگاه به تاریخ بین‌الملل شکی باقی نمی‌گذارد که شیطان بزرگ با حربه فریب و نفوذ هیچ نیتی جز تحقق منافع و اهداف خود را در سر نمی‌پروراند.

نویسنده: دکتر جواد منصوری

انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *